۞ امام علی (ع) می فرماید:
هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

موقعیت شما : صفحه اصلی » خبر و گزارش » سخنرانی
  • شناسه : 2425
  • ۲۵ سنبله ۱۴۰۲ - ۱۱:۱۳
  • 143 بازدید
28safar 2
وظایف امت نسبت به پیامبر(ص) و اهل‌بیت(ع)

وظایف امت نسبت به پیامبر(ص) و اهل‌بیت(ع)

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی جهاد فرهنگی، از سوی مجمع فرهنگی کوثر واقع شهر روستوک آلمان با حضور دوست داران و ارادتمندان پیامبراسلام(ص) و اهل بیت(ع) همزمان با دهه‌ی پایانی ماه صفر مراسم سوگواری برگزار نمودند. این مراسم به مناسبت رحلت جانگداز ختمی مرتبت حضرت پیامبرگرامی اسلام (ص) و شهادت سبط اکبرش، دومین اختر تابناک […]

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی جهاد فرهنگی، از سوی مجمع فرهنگی کوثر واقع شهر روستوک آلمان با حضور دوست داران و ارادتمندان پیامبراسلام(ص) و اهل بیت(ع) همزمان با دهه‌ی پایانی ماه صفر مراسم سوگواری برگزار نمودند.

این مراسم به مناسبت رحلت جانگداز ختمی مرتبت حضرت پیامبرگرامی اسلام (ص) و شهادت سبط اکبرش، دومین اختر تابناک امامت و ولایت حضرت امام حسن مجتبی(ع) و شهادت غریبانه ثامن الائمه حضرت امام رضا(ع) با سخنرانی حجت‌الاسلام والمسلمین سید جعفر عادلی حسینی و سپس مداحان اهل بیت(ع) به نوحه‌خوانی و ذکر مصیبت‌های پیامبراسلام(ص) و خاندان عصمت و طهارت(ع) پرداختند.

حسینی با اشاره به گوشه‌ی از ویژگی‌ها و امتیازات پیامبر اسلام(ص) و اهل‌بیت(ع) در قرآن کریم گفت: برخی امتیازات و کمالاتی برای پیامبر اسلام(ص) در قرآن کریم آمده که اختصاص به پیامبراکرم(ص) و همین طور خاندان طاهرینش دارد.

وی افزود: باد یاد آوری ویژه‌گی‌ها و امتیازات پیامبر اسلام(ص) و اهل‌بیت(ع) در قرآن کریم، می‌خواهم بگویم؛ وظیفه‌ی ما در برابر چنین پیامبر عظیم الشأن اسلام(ص) و خاندان طاهرینش چیست؟

اولاً باید با تمام وجود به پیامبراسلام(ص) ایمان داشته باشیم و در برابر دستوراتش تسلیم باشیم، پس از آن وظیفه‌ی دوم، این است که ما باید با تمام توان از پیامبراسلام(ص) و خاندانش دفاع کنیم.

سخنرانی کامل حجت‌الاسلام والمسلمین سید جعفر عادلی حسینی 24 سنبله 1402 خورشیدی در مراسم عزاداری پایان ماه صفر در شهر روستوک آلمان:

………………………………….

أعوذُ بِاللَه مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيم‌

بِسمِ اللَه الرَّحمَنِ الرَّحيم‌

اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى دَلَّ عَلى ذاتِهِ بِذاتِهِ، وَ تَنَزَّهَ عَنْ مُجانِسَةِ مَخْلُوقاتِهِ، وَ صَلَّ اللّهُ عَلى نُورِ الْأَنْوارِ وَ سِرِّ الْأَسْرار، عَقْلِ الْكُلْ وَ أَشْرَفِ الُّرسُل، حَبِيبِهِ وَ صَفِيِّهِ وَ خَاتَمُ السُّفَرائِهِ سَيِّدِ نَا وَنَبِيِّنَا وَ مَوْ لا نَا أَبِى الْقَاسِمِ مُحَمَّد صَلَّ اللّه عَلَيْهِ وَ الِيهِ الطَّيبين الطّاهرِينَ‏الْمَعْصُومينَ الْمُكرّمين. قوله تعالی: «إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ؛ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا»[1]

ماه صفر دومین ماه قمری است و در این ماه مهم‌ترین وقایع و رویدادها رُخ‌داد؛ محبّان اهل‌بیت(ع)، این ماه را از ایام سوگواری می‌دانند، زیرا در ابتدای این ماه خانواده امام حسین(ع) و بازماندگان واقعه کربلا را به صورت اسیری وارد شام کردند و آنان را در فشار روحی و روانی قرار دادند و حوادث تلخ دیگری از جمله شهادت دختر 3 ساله امام حسین(ع) و 20 آن اربعین حسینی و در پایان این ماه رحلت جانگداز پیامبر اکرم(ص)، شهادت سبط اکبرش حضرت امام حسن مجتبی(ع) و شهادت هشتمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت حضرت امام رضا(ع) می‌باشد.

هر ساله در ایام پایانی ماه صفر در رحلت آخرین سفیر الهی، نگین خاتم نبوت حضرت رسول اکرم(ص)، شهادت مظلومانه کریم آل طه امام حسن مجتبی(ع) و شهادت غریبانه هشتمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت امام رضا(ع) به سوگ می‌نشینیم و با چشمانی اشک بار، مرثیه غم می‌سراییم.

اولاً فرا رسیدن ایام سوگواری پایان ماه صفر را به تمامی شما حضارگرامی تسلیت می‌گویم. دوماً به هیئت امنای مجمع فرهنگی کوثر بانی این محفل پیشنهاد می‌کنم همانگونه که مجمع فرهنگی بقیۀالله(عج) سال‌هاست گفتمان هم اندیشی دینی(توسل، شفاعت و استغاثه) را در کابل برگزار می‌نمایند، مجمع فرهنگی کوثر در شهر روستوک آلمان نیز سلسله گفتمان وظایف امت (وظایف ما نسبت به پیامبراسلام و اهل‌بیت چیست؟) برگزار نمایند، تا در موضوع جهت آگاهی نسل امروز بحث و تبادل نظر صورت گیرد.

به راستی، رسول مهربانی‌ها و اهل‌بیت مطهر ایشان، مظهر تامّ اسمای الهی و آیینه تمام نمای صفات جمال و جلال حقّ‌اند و گام نهادن در مسیر معرفت و حقانیت آنان و آشنایی با ابعاد گوناگون شخصیت و سیره‌ی این رهبران الهی بهترین توشه وکیمیای سعادتی است که انسان‌های حق طلب، می‌توانند در مسیر رشد و تعالی انسانی، سعات دنیوی و اخروی خود را تضمین نمایند.

از جمله راه‎های ارتباط ما با خداوند یکتا، ارتباط با مبادی نور است. مبدأ نور الهی در این عالم کسی نیست جز وجود مبارک پیامبر اکرم(ص) و اهل بیت(ع)، خداوند وظایفی را برای ما تعیین نموده و در این فرصت می‌خواهم سه مطلب را بیان کنم:

  1. گوشه‌ی از ویژگی‌ها و امتیازات پیامبر اسلام(ص) در قران کریم.
  2. گوشه‌ی از ویژگی‌ها و امتیازات اهل‌بیت(ع) در قرآن کریم.
  3. وظایف ما نسبت به پیامبراسلام(ص) و اهل‌بیت(ع) چیست؟

در پایان ذکر مصیبت از آخرین وداع پیامبراسلام(ص) با یاران و خاندان طاهرینش.

انبیاء الهی یک صفات عمومی دارند که آن‌ها معصوم هستند؛ همه آن‌ها بهترین فرد زمان خود هستند، اما برخی کمالاتی برای پیامبر اسلام ذکر شده و اختصاص به آن حضرت دارد که در این جلسه می‌خواهیم به گوشه‌ای از آن ویژگی‌ها و امتیازات پیامبر اسلام(ص) واهل‌بیت طاهرینش از کلام نور بخش الهی یاد آوری نمایم و پس از آن بطور مختصر به وظایف امت نسبت به پیامبر اسلام(ص) و اهل‌بیت(ع) توضیحاتی خواهم داد.

گوشه‌ی از ویژگی‌ها و امتیازات پیامبر اسلام(ص) در قرآن کریم:

پیغمبری که نام و نشانش قبلاً در تورات و انجیل آمده: «مَکْتُوباً عِنْدَهُمْ فِی التَّوْراۀِ وَ الْإِنْجیل‏»،[2] از جمله‌ اوصاف و خصایص که تنها به پیامبر اکرم(ص) اختصاص دارد، «خاتمیّت» آن حضرت است که  قرآن ‌کریم می‌فرماید: مَّا کَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِّن رِّجَالِکُمْ وَلَکِن رَّسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِیِّینَ… [3] پیغمبری که به معراج رفت، یعنی پیامبر اکرم(ص) به صورت اعجاز آمیزی، فاصله طولانی میان مسجد الحرام و مکه را تا بیت المقدس و مسجد الاقصی؛ با یاری خداوند طی یک شب پیمود: «سُبْحَانَ الَّذِی أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَیْلاً مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الاقْصَى الَّذِی بَارَکْنَا حَوْلَهُ‏»،[4] پیغمبری که خداوند، فضل خود را نسبت به وی بزرگ خواند: «فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکَ عَظیماً»،[5] واین کلمه را برای پیغمبرهای دیگر نگفته است. پیغمبری که خداوند به او خلق عظیم عطا فرمود: «وَ إِنَّکَ لَعَلى‏ خُلُقٍ عَظیمٍ»،[6] تنها پیغمبری که نزدیک‌ترین مقام قرب را به خداوند دارد: «ثمُ دَنَا فَتَدَلىَ‏، فَکاَنَ قَابَ قَوْسَینِ أَوْ أَدْنىَ»،[7] تنها پیغمبری که خداوند سه مرتبه در قرآن فرمود: مکتب تو کره‌ی زمین را فرا خواهد گرفت: «لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّه‏»،[8] کوثر هدایای ویژه‌ای است که خداوند از میان انبیاء الهی تنها به پیامبر اسلام(ص) عطا نمود و تمام مفسّران در این اختصاص اتّفاق نظر دارند. خداوند برای تسلّی خاطر آن حضرت در برابر انبوه حوادث دردناک و زخم زبان‌های مکرّر دشمنان می‌فرماید: إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ: ما به تو کوثر [= خیر و برکت فراوان‏] عطا کردیم.[9] تنها پیغمبری است که خداوند دائماً و فرشته‌ها دائماً بر او صلوات می‌فرستند «إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ»،[10] خدا و فرشته‌ها، «یُصَلُّون‏» فعل مضارع است. صَلّی، یُصَلّی، فعل مضارع برای استمرار است. خدا و فرشته‌ها دائماً «یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ» بعد بخشنامه کرده که «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا» شما هم «صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلیماً» (صلوات حضار)

آیات قرآن کریم حاکی از آن است که انبیای الهی، گرچه از نظر منصب نبوّت و اتّصال به عالم وحی با یکدیگر یکسانند، امّا از حیث فضیلت و برتری و ملاک‌های دیگر در یک درجه قرار ندارند. برخی از این فرستادگان و رهبران الهی صفات و احکام ویژه‌ای دارند که دیگران سهمی‌ از آن‌ها ندارند. پیامبر گرامی‌اسلام(ص) در میان انبیای الهی دیگر به احکام و اوصافی متّصف است که تنها به ایشان اختصاص دارد. برخی از این اوصاف و ویژگی‌ها عبارتند از: خاتم‌الأنبیاء، بنده‌ی مطلق و کامل‌ترین فرد در همه‌ی عصرها، از اینجا می‌توان نتیجه گرفت که مصداق واقعی اشرف مخلوق و انسان کامل، شخص ایشان است که می‌تواند الگوی برتر کسب کمال، برای همه‌ی انسان‌ها در همه‌ی دوره‌ها باشد.

گوشه‌ی از ویژگی‌ها و امتیازات اهل بیت(ع) در قرآن کریم:

در قرآن کریم آیاتی متعددی به فضایل اهل‌بیت(ع) وجود دارد. در این بخش از صحبت‌هایم به چند آیه از قرآن کریم که دلالت بر فضائل اهل‌بیت(ع) دارد، بیان می‌کنیم:

اثبات عصمت ائمه(ع) در آیه‌ی تطهیر: «إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً»،[11] خداوند مى‌خواهد پلیدى و گناه را، فقط از شما اهل‌بیت دور کند و کاملاً شما را پاک سازد. آیه‌ی تطهیر یکى دیگر از آیات مربوط به ولایت امیر المؤمنین(ع) و دیگر ائمّه معصومین(ع) مى‌‏باشد و این آیه، دلالت بر عصمت ائمّه اطهار(ع) دارد.

پاداش رسالت پیامبر(ص) در آیه‌ی مودّت: «قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى»،[12] (اى پیامبر ما!) بگو: من هیچ پاداشى از شما بر رسالتم در خواست نمى‌‏کنم، جز دوست داشتن نزدیکانم (اهل بیتم). آیه بیانگر این است که پیامبر اسلام(ص) در مقابل زحمات 23 ساله‏اى که براى اسلام و مسلمانان کشید یک چیز درخواست کرد و آن «مودّت قُربى‏» بود، اجر رسالت که در آیه‌ی مودّت مطرح شده، در حقیقت باعث استمرار رسالت است.

مباهله سند حقانیت اهل‌‏بیت رسول خدا(ص): «فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْکاذِبِینَ»،[13]‏ هرگاه بعد از علم و دانشى که (درباره مسیح) به تو رسیده، (باز) کسانى با تو به محاجّه و ستیز بر خیزند، به آن‌ها بگو: بیائید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را؛ ما زنان خویش را دعوت نمائیم، شما هم زنان خود را؛ ما از نفوس خود دعوت کنیم، شما هم از نفوس خود؛ آنگاه مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.

آیه‌‏ی مباهله یکى دیگر از آیات مربوط به ولایت امیر المؤمنین(ع) و دو فرزندش حسن و حسین(ع) است. مباهله در اصطلاح دینی به معنای نفرین کردن دو نفر به یکدیگر است. در سال دهم هجری هیئتی از مسیحیان نجران به مدینه آمدند و با رسول خدا(ص) ملاقات و گفتگو کردند. در این دیدار بزرگان مسیحی ـ که قائل به الوهیت حضرت عیسی(ع) بودند ـ تولد آن حضرت بدون داشتن پدر را غیر ممکن اعلام کردند، امّا در پاسخ آن‌‏ها این آیه نازل گشت که: «مَثَل عیسی نزد خدا همانند آدم است که خداوند او را از خاک آفرید سپس به او فرمود: «موجود باش، و او موجود شد. این حقیقتی از جانب پروردگار تو است، بنابراین از تردید کنندگان مباش (که عیسی آفریدۀ خدا باشد).»

علی رغم این پاسخ روشن، مسیحیان قانع نشدند. در اینجا آیه‌‏ی مباهله نازل گشت و پیامبر(ص) به امر الهی آن‌‏ها را دعوت به مباهله کرد. طرفین موافقت کردند که روز بعد جهت انجام مباهله در محلی حاضر شوند. فردای آن روز پیامبر(ص) ـ در حالی که علی، فاطمه، حسن وحسین(ع) به همراه او حرکت می کردند ـ به محل مباهله حاضر گشت. امّا گروه مسیحیان به هنگام مشاهده‌‏ی پیامبر(ص) و همراهان ایشان احساس کردند که در صورت مباهله احدی از آن‌‏ها زنده نخواهد ماند، لذا به پیشنهاد بزرگ خود از مباهله صرف نظر کردند و مصالحه با پیامبر و پرداخت جزیه را ترجیح دادند.

ولایت امیرالمومنین امام علی(ع): «إِنَّما وَلِیکمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یقِیمُونَ الصَّلاۀ وَیؤْتُونَ الزَّکاۀ وَهُمْ راکعُونَ»،[14] همانا ولی و سرپرست شما خدا و رسول او هستند و نیز کسانی که ایمان آورده‌‏اند، همان ها که نماز بپا می‌‏دارند و در حالی که در رکوع به سر می‌‏برند زکات می‌‏دهند.» این آیه، به آیه‌‏ی ولایت معروف است و در سبب نزول آن: روزی فقیری وارد مسجد رسول خدا(ص) شد و از حاضران تقاضای کمک نمود، اما کسی توجّهی به او نکرد. در این هنگام امام علی(ع) که در حال رکوع به سر می‌‏برد، به سمت فقیر اشاره کرد و بدین وسیله به او فهماند که انگشتری حضرت را برای خود بردارد و در اینجا بود که آیه‌‏ی: «انما ولیکم الله و…» نازل گردید.

شکوه‌‏ی ایثار؛ خداوند متعال مى‌فرماید: «وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ مِسْکِیناً وَ یَتِیماً وَ أَسِیراً إِنَّما نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللهِ لاَ نُرِیدُ مِنْکُمْ جَزَآءً وَ لاَ شُکُوراً»،[15] (و غذای[خود] را با اینکه به آن علاقه [ونیاز] دارند، به مسکین و یتیم و اسیر می‌دهند. و می‌گویند: ما شما را به خاطر خدا اطعام می‌کنیم، و هیچ پاداش و سپاسی از شما نمی‌خواهیم).

فداکاری بزرگ امام علی(ع) در آستانه‌ی هجرت پیامبراسلام(ص) خداوند متعال مى‌فرماید: «وَ مِنَ النّاسِ مَنْ یَشْرِى نَفْسَهُ ابْتِغآءَ مَرْضاتِ اللهِ وَاللهُ رَءُوفٌ بِالْعِبادِ»،[16] و از مردمان کسی هست که جان خود را در طلب خشنودی خدا می‌فروشد و خداوند به بندگان مهربان است. این آیه به مناسبت حادثه‌ی لیلۀالمبیت نازل گردید. لیلۀالمبیت شبی است که در آن امام علی(ع) در بستر پیامبر(ص) آرمید تا آن حضرت با آرامش خاطر از مکه به مدینه هجرت کند.

وظایف ما نسبت به پیامبر اکرم(ص) و اهل بیت(ع) چیست؟

اینک باد یاد آوری ویژه‌گی‌ها و امتیازات پیامبر اسلام(ص) و اهل‌بیت(ع) می‌خواهم بگویم؛ وظیفه‌ی ما در برابر پیامبر اسلام(ص) و خاندان طاهرینش چیست؟

خیلی چیزها در قرآن نیست ولی در سخن پیامبر هست. ممکن گفته شود که اسم امام علی(ع) در کجای قرآن است؟

اما اینکه قرآن می‌گوید: رهبر شما همان است که در رکوع انگشتر داد، برو ببین چه کسی داد.

معیار بدهیم خود مردم بروند انتخاب کنند. «إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ»،[17] «اِنَّما» یعنی، فقط ولی شما آن کسی است که در رکوع انگشتر داد. مثلاً در کجای قرآن آمده نماز صبح دو رکعت، نماز ظهر و عصر هرکدام چهار رکعت، مغرب سه رکعت و عشاء چهار رکعت است؟

در کجای قرآن آمده که طواف خانه‌ی هفت مرتبه است؟

قرآن یک کلیاتی را گفته است و ده‌ها هزار حدیث ذیل آیات آمده است.

از میان ده‌ها وظیفه ما نسبت به پیامبر و خاندان طاهرینش به چند نمونه مختصراً اشاره می‌کنم:

  1. ایمان به پیامبر و تسلیم بودن در برابر دستوراتش

وظیفه‌ی اول ما ایمان و معرفت به انبیای الهی مخصوصاً پیامبراسلام(ص) است. مردم موظف هستند که پیامبر خدا را در هر دوره‌ و زمانی بشناسند و به همه‌ی پیامبران الهی ایمان بیاورند. ما در نگاه قرآن و در مکتب اسلام برای تمام پیامبران الهی ارزش یکسان قائل هستیم، البته اختلاف درجه و مرتبه‌ی آن‌ها در جای خود محفوظ است، اما از جهت پیامبری همه‌ی آن‌ها برای ما محترم و عزیز هستند. حضرت عیسی، حضرت موسی، حضرت ابراهیم، حضرت نوح(ع) و سایر پیامبران بزرگ خدا همه مورد قبول و مورد توجه مسلمانان هستند. در روایات ما مطالب فراوانی از پیامبران پیشین نقل شده و ما این مطالب را به مثابه‌ی مطالبی که از پیامبر خودمان در کتاب‌های روایی فراوان است.

خداوند متعال در وصف مؤمنین می‌فرماید: «كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَ مَلائِكَتِهِ وَ كُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ لا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ»،[18] مؤمنان همگى به خدا و فرشتگان و كتاب‏ها و پيامبرانش ايمان آورده‏‌اند، ما ميان هيچ يك از پيامبران او فرق نمى‏‌گذاريم‏.

کسانی که به خدا و پیامبران او کفر می‌ورزند، در ابتدا آن‌ها را با این صفت معرفی می‌کند. در ادامه معلوم می‌شود این‌ها کسانی هستند که به برخی از پیامبران ایمان دارند ولی چون به برخی ایمان ندارند خداوند این‌ها را کافر دانسته است.

  1. وظیفه‌ی دوم ما دفاع از پیامبر(ص) و خاندانش در برابر دشمنان است

وظیفه‌ی دوم، این است که ما باید از پیامبراسلام(ص) دفاع کنیم: «… لِتُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتُعَزِّرُوهُ وَتُوَقِّرُوهُ…»،[19] به خدا و رسولش ایمان بیاورید و از او دفاع کنید و او را بزرگ دارید، زیرا که خداوند از پیامبر دفاع می‌کند. مخالفان پيامبر، به او نسبتِ مجنون مى‌دادند. خداوند فرمود: «وَ ما صاحِبُکُمْ بِمَجْنُونٍ»،[20] اشاره به این است که پیامبر سالیان دراز در میان قریشیان زندگی کرده بود و او را امین می‌نامیدند، و تا وحی برای وی نیامده بود او را خردمند و هوشمند و فرزانه می‌دانستند، ولی پس از آن مشركان همواره به پيامبران نسبت جنون مى‌دادند. به پیامبر ابتر و بی تبار گفتند. خداوند فرمود: «إِنَّ شانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ»،[21] خود آن‌ها ابتر است و از کلام فخررازی در تفسیر الکبیر استفاده می‌شود که دشمنان از گفتن «ابتر» نسل خود شان نابود شده و نسل حضرت زهرا(س) هر روز افزون‌تر می‌شود و تا قیامت این گونه خواهد بود. «إِنَّ اللَّهَ یُدافِعُ عَنِ الَّذینَ آمَنُوا»،[22] خدا از پیامبردفاع می‌کند و ما اگر ایمان داریم باید از پیامبر و اهل بیتش دفاع کنیم. ما باید حساس باشیم و غیرت دینی در برابر بی‌حرمتی‌های دشمنان و «عاص بن وائل‌ها» و شمرهای وطنی داشته باشیم، عده‌ی منتقدان جاهل و متعصب، نقد و سوال را با ابزاری از تاریخ با حتاکی به ارزش‌های تاریخی حمله می‌کنند و بیشترین ضربه را اینگونه دین ستیران و عاشورا ستیزان به اسلام وارد نموده است، چرا این‌ها از فجایع نیم قرن اخیر افغانستان انتقاد نمی‌کنند، مصارف سفر تفریحی سران سیاسی یک مملکت فقیر را محاسبه نمی‌کند، قصر و شهرک‌های شخصی و دزدی‌های میلیون دالری موج سوارنی که با تحریک احساسات قومی منشأ اختلاف و دشمنی شدند و هزینه‌ی همه بد بختی‌ها را امروز مردم عادی می‌پردازند، در زمان جمهوریت مصرف امنیتی شماری از رهبران و موج سواران سالانه چهار میلیارد افغانی می‌شد که با همین مقدار پول چند باب مکتب، شفاخانه و مراکز خیریه ساخته می‌شد کسی به آن نمی‌پردازند، اما وقتی ایام حج، محرم و اربعین فرا می‌رسد در شبکه‌های اجتماعی عاشورا ستیزان غوغا برپا می‌کنند. در قرآن فراوان داریم که هروقت دشمنان نیشی به پیامبر می‌زدند، فوری خدا از پیامبر دفاع می‌کند. «إِلاَّ تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّه‏»،[23] شما حمایتش نمی‌کنید، خدا او را حمایت می‌کند.

ما امروز از اهانت کننده گان غربی و اروپایی شکایت داریم در حالی که در افغانستان بعضی‌ها جنایت کاران جنگی و رهبران نالایق و تفنگ بدوشان غیر مسئول را در تقابل با پیامبراسلام(ص) قرار دادند، نام پیامبر را لگد مال نمودند و نام فردی را جایگزین نام پیامبر اسلام(ص) می‌کند، براساس فقه شیعه و سنی ما حق نداریم که حتی نام معصوم و از جمله امام علی(ع) دومین شخصیت بعد ازپیامبر(ص) نزد مسلمانان است، آن را جایگزین نماییم، اگر امروز به یک شاخصه‌ی قومی و یا رهبر یکی از احزاب توهین شود، طرفدارانش انسان‌ها را به قتل می‌رسانید، آن وقت بعضی‌ها از حاکمیت فعلی می‌نالند، زخم‌های کهنه و جنایات چهل سال گذشته را فراموش کردند که در اثر ظلم و جنایات جنگ‌های خانمانسوز داخلی و تسلط گروه‌های افراطی در اثر همان عملکرد افراطیون قومی و حزبی بود که این بلاهای نا امنی و دشمنی‌ها بسر مردم ما آمده و خلق فجایع را ببار آورده است.

  1. توسّل، شفاعت و استغاثه به پیامبر و خاندانش

سومین وظیفه از وظایف مردم در جامعه اسلامی، وظیفه صله و ارتباط با رسول گرامی اسلام(ص) است و چنانچه در توسل به پیامبر گرامی اسلام قرآن کریم می‌فرماید: «يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ وَ ابْتَغُواْ إِلَيْهِ الْوَسِيلَة»،[24] وسيله در این آيه معنى بسيار وسيعى دارد و هر كار و هر چيزى را كه باعث نزديك شدن به پروردگار مى‌شود، شامل مى‌گردد. بسیاری از مفسران شیعه و سنی نیز یکی از اقسام وسیله را توسل به پیامبر(ص) و خاندانش و درخواست دعا و شفاعت آنان می‌دانند. سایر آیات قرآن نیز توسّل به اولیای الهی را جایز می‌دانند. پس توسل، شفاعت و استغاثه، وسیله‌ای تقرب به پروردگار است و اصلِ توجه به پیامبراکرم(ص) و ائمه‌ی هدی(ع) دلایل قرآنی و روایی فراوانی دارد، زیرا پیامبر(ص) و خاندان طاهرینش پل ارتباطیِ میان بنده و خداست. ما در همه‌ی نماز‌های خود فقط با خدا صحبت می‌کنیم و تنها از او حاجت می‌طلبیم و نمازمان را با سلامی که خطاب خدا به پیامبراکرم(ص) و اهل بیت اوست به پایان می‌بریم. به عبارتی خداوند متعال دوست دارد که ما به پیامبر(ص) توجه کنیم و گاهی از حجت خدا درخواستی داشته باشیم.

بزرگ‌ترین فقها و محدّثان اهل سنت و از جمله «شافعی» (ابوعبدالله محمد بن ادریس شافعی و از پیشوایان چهارگانه اهل سنت و جماعت) که از بزرگترین فقهای جهان اهل سنت است، آوردن «آل محمد» را هنگام صلوات واجب می‌دانند و در مجموعه‌ای از فتواهای خود که به صورت «نظم» نوشته آمده:

«يا أَهْلَ بَيت رسُول اللّه حُبُكُمُ فَرضٌ مِنَ اللّهِ فِي القُرآنِ أَنْزَلَهُ‏ / كَفاكُمْ مِنْ عَظيمِ القَدْرِ أَنّكُمُ مَنْ لَمْ يُصَلِ عَلَيْكُمْ لا صَلاةَ لَهُ»؛ ای اهل بیت پیامبر(صلوات الله علیهم) خداوند در قرآن دوستی و محبت شما را واجب می‌داند. در عظمت و بزرگی برای شما بس است که هر کس در نمازش بر شما صلوات نفرستد نمازش مقبول و صحیح نیست.[25]

آخرین وداع پیامبر(ص) با یاران و خاندانش

پیامبراسلام(ص)، در طول بیماری خود گاه بیگاهی به مسجدی می‌آمد و با مردم نماز می‌گزارد و برخی از موضوعات را تذکر می‌داد. در یکی از روزهای بیماری، در حالی که سرش را با پارچه‌ای بسته بود و امام علی(ع) و فضل بن عباس زیر بغلش را گرفته بودند و پاهایش بر زمین کشیده می‌شد، وارد مسجد شد و روی منبر قرار گرفت و شروع به سخن فرمود و گفت: مردم! وقت آن رسیده است که من از میان شما غایب گردم. اگر به کسی وعده‌ای داده‌ام آماده‌ام انجام دهم و هر کس طلبی از من دارد بگوید تا بپردازم. در این موقع مردی برخاست و عرض کرد: چندی قبل به من وعده دادید که اگر ازدواج کنم، مبلغی به من کمک کنید.
پیامبر فورا به فضل دستور داد که مبلغ مورد نظر او را بپردازد و از منبر پایین آمد و به خانه رفت. سپس روز جمعه سه روز پیش از وفات خود، بار دیگر به مسجد آمد و شروع به سخن کرد و در طی سخنان خود فرمود: هر کسی حقی بر گردن من دارد برخیزد و اظهار کند، زیرا قصاص در این جهان آسان‌تر از قصاص در روز رستاخیز است.[26]

در این موقع، «سوادة بن قیس» برخاست و گفت: موقع بازگشت از نبرد «طائف» در حالی که بر شتری سوار بودید، تازیانه خود را بلند کردید که بر مرکب خود بزنید، اتفاقا تازیانه بر شکم من اصابت کرد. من اکنون آماده گرفتن قصاصم.
درخواست پیامبر یک تعارف اخلاقی نبود، بلکه جدا مایل بود حتی یک چنین حقوقی را که هرگز مورد توجه مردم قرار نمی‌گیرد[27] جبران کند. پیامبر دستور داد، بروند همان تازیانه را از خانه بیاورند. سپس پیراهن خود را بالا زد تا «سواده» قصاص کند. یاران رسول خدا با دلی پرغم و دیدگانی اشک بار و گردن‌هایی کشیده و ناله‌هایی جان‌گداز منتظرند که جریان به کجا خاتمه می‌پذیرد. آیا «سواده» واقعا از در قصاص وارد می‌شود؟ ناگهان دیدند سواده بی‌اختیار شکم و سینه پیامبر را می‌بوسد. در این لحظه، پیامبر او را دعا کرده، گفت: خدایا! از «سواده» بگذر، همان طور که او از پیامبر اسلام درگذشت.[28]

لحظات قبل از رحلت پیامبر اکرم (ص) چگونه گذشت؟
در آخرین روز‌های پیش از رحلت پیامبراکرم(ص) آن حضرت به امام علی(ع) وصیت نمودند که او را غسل و کفن کند و بر او نماز بگزارد.

در لحظات آخر عمر پیامبر(ص)، فاطمه زهرا(س) بسیار گریان بود. پیامبر(ص) او را به نزدیک خود طلبید و مطالبی را به او گفت: که فاطمه(س) گریه اش شدت یافت. آنگاه مطلبی را به ایشان گفت: که حضرت زهرا تبسم کرد. ایشان بر پاسخ سؤال دیگران فرمودند که لحظۀ اول پیامبر(ص) فرمودند: «در همین درد می ‏میرم» و در باب شادی و تبسم اش فرمودند: تو اولین کس از اهل بیت(ع) من هستی که به من ملحق می‏شود» و این بود که من تبسم کردم.[29] در لحظات واپسین عمر پیامبر(ص) سرش در دامان امیرالمؤمنین(ع) قرار داشت.[30] با مشاهده این وضع، نواده‌های پیامبر(ص)، حسن و حسین(ع) به شدت گریستند و خود را روی بدن رسول خدا افکندند. امام علی(ع) خواست آن دو را از پیامبر(ص) جدا کند. پیامبر(ص) به هوش آمد و فرمود: «علی جان آن دو را واگذار تا ببویم و آن‌ها نیز مرا ببویند، آن دو از من بهره گیرند و من از آن‌ها بهره گیرم». سرانجام پیامبر(ص) هنگامی که سرش بر دامان امام علی(ع) بود، جان به جان آفرین تسلیم کرد.

گزارش از: پایگاه اطلاع رسانی جهاد فرهنگی

 

[1]. سوره احزاب، آیه 56 .

[2]. سوره اعراف، آیه ۱۵۷ .

[3]. سوره احزاب، آیه ۴۰ .

[4]. سوره اسرا، آیه ۱ .

[5]. سوره نساء، آیه ۱۱۳ .

[6]. سوره قلم، آیه ۴ .

[7]. سوره نجم، آیات ۸ و۹ .

[8]. سوره  توبه، آیه ۳۳ .

[9]. سوره کوثر، آیه 1 تا آخر.

[10]. سوره احزاب، آیه ۵۶ .

[11]. سوره احزاب، آیه 33 .

[12]. سوره شوری، آیه 23 .

[13]. سوره آل عمران، آیه 61 .

[14]. سوره مائده، آیه 55 .

[15]. سوره دهر، آیات 8 و 9 .

[16]. سوره بقره، آیه 207 .

[17]. سوره مائده، آیه ۵۵ .

[18]. سورۀ بقره، آیۀ 285.

[19]. سوره فتح، آیه ۹ .

[20]. سوره تکویر، آیه ۲۲ .

[21]. سوره کوثر، ۳ .

[22]. سوره حج، آیه ۳۸ .

[23]. سوره توبه، آیه۴۰ .

[24]. سورۀ مائده، آیۀ 35.

[25]. الحدائق الناضرة. ج8، ص465 به نقل از شرح الزرقانی علی المواهب اللدنیة. ج7. ص7.

[26]. «القصاص فی دار الدّنیا أحبّ إلیّ من القصاص فی دار الآخرة».

[27]. گذشته از این، چون اصابت تازیانه بر شکم سواده، عمدی نبوده است؛ از این نظر حق قصاص نداشته است، بلکه با پرداخت دیه‌ای جبران می‌گردید. با این حال پیامبر، خواست، نظر وی را تأمین کند.

[28]. مناقب آل ابی طالب، ج 1، ص 164.

[29]. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۲، ص ۲۳۸.

[30]. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۲، ص ۲۳۶ و نهج البلاغه صبحی صالح، خطبۀ ۱۹۷.