موضع حجتالاسلام والمسلمین سید جعفر عادلی حسینی رئیس سازمان جهاد فرهنگی در پیوند با سخنان وزیر تحصیلات حکومت سرپرستی و برنامهی کاکتوس… در این هفته ما شاهد دو نفرت پراکنی در شبکههای اجتماعی علیه تشیع افغانستان هستیم یکی سخنان تعصب آمیز مولوی ندا محمد ندیم، وزیر تحصیلات حکومت سرپرستی در ولایت کنر. دیگر طرح سئوال […]
موضع حجتالاسلام والمسلمین سید جعفر عادلی حسینی رئیس سازمان جهاد فرهنگی در پیوند با سخنان وزیر تحصیلات حکومت سرپرستی و برنامهی کاکتوس…
در این هفته ما شاهد دو نفرت پراکنی در شبکههای اجتماعی علیه تشیع افغانستان هستیم
یکی سخنان تعصب آمیز مولوی ندا محمد ندیم، وزیر تحصیلات حکومت سرپرستی در ولایت کنر.
دیگر طرح سئوال جهت دار و مغرضانهی مختار لشکری گرداننده برنامهی کاکتوس که قبلاً گرداننده و خبرنگار برخی برنامههای تلویزیون طلوع و صدای امریکا بود در پیوند با فاجعهی افشار.
در رابطه با سخنان تعصب آمیز مولوی ندیم عرضکنم؛ این دومین بار است که مقامات رسمی حاکمیت کنونی وجود شیعیان افغانستان را از بیخ و ریشه انکار میکنند. من میخواهم قبل از هر سخنی این نکته را یاد آوری نمایم، سخن غرض آلود مولوی ندیم، دیدگاه جامعهی اهل سنت افغانستان نیست، البته حاکمیتهای مستبد گذشته نیز همانند همین ملای متعصب، فتواهای تکفیرکننده و تعصب آمیز داشتهاند، در این ویدیو طرف صحبت من کسانی هستند که تعصب را دامن میزنند و با آنکه در طول تاریخ شیعه وسنی در افغانستان روابط حسنه داشته و دارند و من از علمای بزرگوار اهل سنت انتظار دارم که در قبال اینگونه افراطیون، موضع روشن داشته باشند و راه صلح و آبادی افغانستان نیز اعتدالست و چنانچه در اهداف شورای اخوت اسلامی مرکب از علمای بزرگ شیعه و سنی نیز تأکید شده بود که مشترکات را تقویت و در اختلافات فقهی همدیگر را معذور بداریم.
جناب مولوی ندیم؛ تعصب یکی از رذائل اخلاقی و غیرمنطقیست که انسان حق را فدای تعصب و جهالت کند.
مطابق نقل تاریخ، پیدایش تشیع در غور و هزارهجات امروز مربوط صدر اسلام و در عصر خلافت امیرالمؤمنین امام علی(ع) میباشد که مردم «غور» (هزارهجات امروز) بین سالهای ۳۵ تا ۴۰ هجری قمری اسلام را با عقیده و نه از راه جنگ و زور پذیرفتند، شما به عنوان وزیر تحصیلات عالی، اگر توطئهی در کار نباشد، اول تاریخ را مطالعه کنید و بعد سخن بگویید.
در سال ۳۶ هجری دو هیئت بلندپایه یکی به سرپرستی شَنسَب و دیگری به سرپرستی ماهویهبراز برای گفتگو به کوفه خدمت امام علی(ع) رسیدند و آن حضرت پرچمی که پیامبراسلام(ص) در فتح مکه به امام علی(ع) داده بودند را به شَنسَب اهدا کرد و جُعده خواهر زاده خود را برای آموزش احکام دینی اهالی غور به این سرزمین فرستاد؛ من به مولوی ندا محمد ندیم توصیه میکنم که حد اقل کتابهای تاریخی مانند: تاریخ طبری، طبقات ناصری، زين الاخبارگرديزى، مختصرالمنقول و معلومات علی اکبر تشدید دربارهی قِدمَت تشیع افغانستانرا بخوانید و بعد اظهار نظر نمایید.
جناب مولوی، آیا نمیدانید که در افغانستان، فقهای نامدار شیعه از جایگاه رفیع و بالا برخور دارند و یکی از فقها شیخ صدوق هست که شیخ صدوق در مقدمه کتاب «مَن لایَحْضُرُهُ الفَقیه» یکی از کتب اربعه[1] و از معتبرترین کتب شیعه مینویسد که من سال 381 هجری قمری به افغانستان رفتم و در یکی از قصبههای بلخ این کتاب مهم فقهی را نوشتم.
جناب مولوی ندیم؛ مردم تشیع در هزارهجات و دیگر نقاط کشور بزرگترین جمعیت افغانستان را تشکیل میدهند، از نظر محققین جمعیت شیعیان افغانستان از 20 تا 35 در صد و دومین مذهب مردم این سرزمین به حساب میآیند. این سخن شما با مفتیان دربار عبدالرحمان خان که علیه تشیع به نام رافضی و کافر فتوا صادر نمودند و پس از آن نویسندهی کتاب سیفالابرار به دفاع از یزید، امام حسین(ع) نوه پیامبر گرامی اسلام(ص) و خاندانش را مقصر دانسته بود و در نظر داشت تا جنگ مذهبی را در افغانستان راه اندازی نماید، اما تدبیر علمای شیعه و سنی و در رأس شهید آیتالله العظمی واعظ با نوشتن کتاب سیفالاسلام مانع تحریک احساسات مذهبی جوانان شیعه و اختلافات مذهبی را کاهش داد، آیا شما از افراطیگری دور قبل حاکمیت تان عبرت نگرفتید که هنوز هم پاسخگوی کشتار شیعیان و از جمله فجایع ناگوار قتل عام 19 جدی 1379 خورشیدی در یکاولنگ و همچنان در مزار و دیگر مناطق نیستید. آیا شما میتوانید یک چهارم جمعیت این کشور را حذف کنید، یاد تان رفته که در دوحه میگفتید ما نمیخواهیم که حتی یک پیره زن هم از حکومت ما نا راض باشند. من بدین جهت این موارد را یاد آوری میکنم که آقای شیر محمد عباس استانکزی، حرفهایم را بشنود که در ماه جدی 1398 خورشیدی، من و جناب دکتر جعفری قندوزی با مشوره مرحوم آیتالله العظمی محسنی با اعضای دفتر سیاسی قطر نشست سه مرحلهی، حدود 12 ساعت در هوتل پنج ستاره موونپیک(Movenpick) دوحه داشتیم، استانکزی، مولوی شهابالدین دلاور، قاری دینمحمد حنیف، سهیل شاهین، ملا نورالله نوری، شيخ الحديث سید رسول حلیم، مولوی ضیأالرحمن مدني، دکتر مزارگل صالح از اعضای دفتر سیاسی در رابطه با مطالبات چهارگانهی تشیع افغانستان:
– حفظ رسمیت مذهب جعفری در قانون اساسی آیندهی کشور
– حفظ و مصئونیت قانون احوال شخصیه اهل تشیع افغانستان
– در نظر گرفتن، حضور مردم تشیع به تناسبت نفوس، لیاقت و شایستگی
– تأمین امنیت مراکز مذهبی، علمی، فرهنگی و آموزشی اهل تشیع
مطرح شد، مگر شما نمیگفتید که تشیع افتخاراسلام و افغانستان هست، ما طرفدار نظام اسلامی و حضور همهی اتباع کشور بدون تبعیض هستیم و نباید اتباع افغانستان در سرنوشت کشورشان نادیده گرفته شود و میگفتنید ما مخالف طرح بحث اکثریت و اقلیت هستیم، ما دنبال حکومت نیستیم، ما خواهان پایان تجاوز در این کشور میباشیم، ما پیشنهاد امضاء تفاهم نامه را نمودیم، مگر نپذیرفتید که تعهد شفاهی میسپاریم که این کار عملی شود و چون در این روزها با امریکاییها در هوتل شِرایتون گرند(Sheraton Grand) مذاکر داریم و قبل از امضاء تفاهم نامه با امریکاییها هیچ تفاهم نامهی را امضا نخواهیم کرد، اگر ادعای من خلاف است محتوای گفتگو در آرشیف تان موجود است، آن را منتشر نمایید، پس از حاکمیت تان، شورای علمای شیعه همان مطالبات ما را دنبال نمودند، اگر فریب و توطئهی در کار نیست، چرا عملی نمیکنید.
با این همه دروغ و عمل نمودن خلاف شعارهای تان، آیا مردم قبول میکند که شما راست میگویید و امریکا را شکست دادهاید؟
شما چطور امریکا را شکست دادهاید که علاوه بر مصارف وزارت دفاع و ادارهی استخبارات تان، ماهیانه 160 میلیون دالر بصورت رسمی از امریکاییها دریافت میکنید؟
باور داشته باشید که شما با دامن زدن تعصبات مذهبی و قومی بجای نخواهیرسید و امروز زورگویی و تعصب در هیچ جای دنیا جواب نمیدهد و هیچ بلایی به اندازه جهل و تعصب ویرانگر و نابود کننده نیست.
جناب مولوی ندیم؛ مردم دیگر هوشیار شدند و میدانند که شما از همان سیاست استعماری انگلیس که تفرقه بینداز و حکومت کن استفاده میکنید و میخواهید مردم مسلمان افغانستان را بنام مذهب به جان هم بیندازید.
………………………………
موضوع دومیرا که میخواهم یاد آور شوم در رابطه با گردانندهی برنامهی کاکتوس هست که در راستای اهداف برخی رسانههایی که سالهاست با مصارف هنگفتی بیگانهگان اختلافات قومی را در افغانستان دامن میزنند، از جمله لشکری در برنامهی کاکتوس و آنهم، همزمان با سخنان تعصب بر انگیز مولوی ندیم، سئوال جهت دار با نیت دامن زدن و شعلهور ساختن تعصبات قومی و حزبی در پیوند با فاجعهی افشار را طرح مینماید، مگر همین آدم درگذشته نیز به عنوان همکار در تلویزیون طلوع و صدای امریکا برای ترور شخصیتی برخی چهرهها برنامه نداشت؟ اکنون او در تشیع ستیزی همگام و همراه با مولوی ندیم میشود.
جناب لشکری!
تا جاییکه من از دیر زمان شاهد برنامههای شما هستم، اخلاق رسانهای را در نظر نمیگیرید، از یکطرف کمر به ترور شخصیتی و از جانب دیگر سعی میکنید سرپوش روی اعمال ننگین برخی جنایت کاران جنگی بگذارید و درگفتگوهای تان میخواهید همانند دکتر نجیب عامل کشتار دوران ریاست خاد، وی را پاک بشمارید، جنایات نجیب جلاد فراموش ناشدنی و نابخشودنی است، اگر سالهای اخیر سخنان نرم و فریبنده داشت، زمانی بود که حتی رفقای حزبیاش نیز با او فاصله گرفت، استخبارات خاد با نفوذ در درون احزاب سیاسی و اقوام به نفاق سمتی و قومی دامن میزد که به خاطرات سیاسی جنرال عبدالقادر از یاران قدیمی و خانم برادرش مراجعه کنید، یا به خاطرات یاران مزاری مروری داشته باشید که بعد از سال 1371 خورشیدی، نفوذ جنرالان کمونیست در بدنه حزب اسلامی، جمعیت اسلامی و حزب وحدت اسلامی و از جمله جنرال خدایداد هزاره بخاطر حمایت عبدالعلی مزاری چگونه فجایع خونین را در کابل خلق نمود، من امروز با صدیق چکری صحبت نمودم، ایشان مدعی بود که لشکری دو بار با من مصاحبه کرد، بار اول نتوانست حرفی از من راجع به مرحوم انوری بگیرد، دو باره بهانه آورد که مصاحبهی قبلی درست ضبط نگردیده، بار دوم دو ساعت و نیم مصاحبه انجام داد، یک ساعت و دوازده دقیقه طبق دلخواه خود ویرایش نمود و عنوان «معامله انوری و مسعود» خلاف گفتار من بود و من اصلاً از مسعود نام نبردم، آقای چکری اعلام آمادگی نمود که من حاضرم در بحث افشار با حضور بزرگان حزب وحدت در یکی از رسانههای معتبر مناظره کنم.
جناب لشکری پس از دو مرتبه مصاحبه سئوالی که از صدیق چکری در برنامهی کاکتوس پرسیدی، چقدر بیبنیاد و به اصطلاح نفرت انگیز بود، پیشنهاد میکنم از همکارانت در کابل بخواه که در پیوند با روایت آقای چکری تحقیق صورت گیرد، ایشان گفتند: «یک پسته بر افشار حاکم بود که در امتداد آن قبر مارشال فهیم قرار دارد»، این منطقه کجاست؟ کسانی که کابل را خوب بلد هستند، میدانند که سنگر کوه راهدار که آقای چکری از آن نام میبرد، از ساحهای افشار چقدر فاصله دارد و نه تنها بر افشار مسلط نیست که مرمی داشکه هم از آنجا به افشار نمیرسد؛ اولاً این کوه برقرغه و خیرخانه مسلط هست، دوماً این کوه صعب العبور هست که هیچ نوع سلاح ثقیله به آنجا قابل انتقال نبود، سوماً آن سنگر به شکل سَمبُلیک سه تا پنج نفر همراه کلاشینکوف و راکت آر پجی مسولیت را به عهده داشتند.
از جانب دیگر، علوم اجتماعی دو قمست شده بود، بخش آن در اختیار دولت قرار داشت و بخش دیگرش را مرحوم عمرانی و مصدق طبق دستور مرحوم انوری در اختیار حزب وحدت قرار داده بودند که نظامیان شیخ ناظر ترکمنی در آنجا مستقر بود و بعد از فتوای آیتالله العظمی محقق کابلی که جنگ را حرام دانسته بود، شیخ ناظر آنجا را تخلیه کرد، اما در سنگر خواجه رزاق که علوم اجتماعی، افشار، باغ بالا تا قلعه چِتگر را تحت پوشش داشت، نظامیان ابوشریف و قومندان احمدی از افراد خاص مزاری بودند و بعداً که افشار سقوط کرد، تعداد از سادات، قزلباش، بیات و هزاره اسیر شدند و قبلاً شهید سخنور یکی از بزرگان آن منطقه در اثر اثابت راکت به شهادت رسیده بود، چرا کسی از آنان چیزی نمیگویند که تا امروز مرقدش بین شهدا مفقود است.
شما فجایع افشار را از زبان ساکنین اصلی افشار چرا نمیشنوید، شما فاجعهی افشار را مگر در کتاب «افشار، خون و تجارت سیاسی» نخواندهاید که عامل اصلی آن خود مزاری بود، کابلیان شاهد بودند که در این سالها رهروان مزاری با فرا افکنی به تمام تشیع تاختند و از آنها انسانیتزدایی کردند. کارنامه سیاسی مزاری چه در غرب کابل و چه پیش از آن نشان میدهد که او علیرغم شعار هزاره گراییاش، بی احساس ترین فردی نسبت به سرنویشت مردم هزاره بود و او در 13 سال رهبری خود ابتدا در سازمان نصر و بعد در حزب وحدت ثابت کرد که بیش از حزب وحدت و هزارهها، به نفع جنرال دوستم ازبیک و گلبدین حکمتیار پشتون تلاش کرد تا مردم هزاره؛ به گونهای که منافع مردم هزاره را قربانی شریک ساختن آن دو نفر در قدرت ساخت.
اینکه چرا مرحوم انوری را سوژه ساختهی، معلوم است که به دفاع از شکست حزب وطن و انتقام مبارزات مرحوم انوری در ختم تجاوز روسها چیزی دیگری نیست، اگر دنبال واقعیت هستی، حد اقل گزارشات جان سِمپسون خبرنگار مشهور بیبیسی، ژیل لیونو خبرنگار فرانسوی، دیبید خبرنگار بلژیکی و صاحب نظران نظامی را بررسی کن که اکثر رسانههای معتبر آن روز از مرحوم سید حسین انوری، شهید احمدشاه مسعود، جلالالدین حقانیرا، تأثیرگذارترین نظامیان افغانستان در ردیف اول و عامل شکست روسها خواندند؛ اگر دنبال واقعیت هستی، چرا از مبارزه مرحوم انوری با تبعیض نژادی و از جمله دوران مسئولیت او در ولایت هرات سخن نمیگویی، امید وارم کارشناسان محترم دقت نمایند و مبادا توسط رسانههای وابسته به بیرونیها اغفال شوند.
جناب لشکری پیشنهاد میکنم، جوان هستی، استعداد داری، درس بخوان، در آینده برای جامعهی خود مفید واقع شوی، رسیدن به نان و نوا با نفرت پراکنی برایت شخصیت نمیدهد و از این طریق در آمد زایی اعتبار اجتماعیات را خراب میکند.
گزارشگر پایگاه اطلاع رسانی جهاد فرهنگی
[1]. کتب اربعه عبارتاند از: الکافی، مَن لایَحضُرُه الفقیه، تهذیب الاحکام و الاِستِبصار. کتاب کافی نوشته کُلینی و من لایحضره الفقیه تألیف شیخ صدوق است. تهذیب الاحکام و استبصار را هم شیخ طوسی نگاشته است.
تمامی حقوق مادی و معنوی این وبسایت برای جهاد فرهنگی افغانستان محفوظ است و هر گونه کاپی برداری از مطالب این وبگاه با ذکر منبع بلامانع میباشد.