۞ امام علی (ع) می فرماید:
هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

موقعیت شما : صفحه اصلی » مشاهیر و نخبگان
  • شناسه : 610
  • ۲۱ جوزا ۱۳۹۶ - ۲۲:۵۴
  • 90 بازدید
واعظ
پرچم دار علم و سیاست

پرچم دار علم و سیاست

(حضرت آیت اللّه العظمى شهید سیّد محمد سرور واعظ) وى پیش کسوت معاصران در میادین گوناگون است؛ باب تألیف به دست او فتح شد و در نشر آثار علمى پیش قدم شد. علامه‏ى مجاهد، شهید عارف، خطیب وارسته، مدرس کم نظیر، نویسنده‏ى فعال و خوش قلم، مجتهد راستین سرور و سالار علماء و شهدا افغانستان […]

(حضرت آیت اللّه العظمى شهید سیّد محمد سرور واعظ)

وى پیش کسوت معاصران در میادین گوناگون است؛ باب تألیف به دست او فتح شد و در نشر آثار علمى پیش قدم شد. علامه‏ى مجاهد، شهید عارف، خطیب وارسته، مدرس کم نظیر، نویسنده‏ى فعال و خوش قلم، مجتهد راستین سرور و سالار علماء و شهدا افغانستان حضرت آیت اللّه العظمى واعظ شهید(ره) از عالمان فرهیخته و عالی مقام جهان اسلام است. «او در دامان خانواده‏ى مذهبى و علمى از دودمان امامزاده سید یحیی(مشهور به شاه قلندر)[۱] متولد شد و در آغوش گرم پدر متدین و اهل صفا مرحوم سید حسن رضا دوره‏ى کودکى و جوانى را سپرى نمود. دروس ابتدایى را در محضر علماى طراز اوّل آن روزگار چون مرحوم حاج آقا سیّد مصطفى و حضرت آیت الله حجت(ره) و آقا شیخ محسن (معروف به حاج شیخ) تلمذ نمود. بعد از مدتى اقامت در کجاب جهت تکمیل دوره‏هاى علمى و فراگیرى بیش‌تر معارف اهل بیت(ع) راهى عتبات مقدسه شده و در نجف اشرف در پرتو تابش مستقیم نور ولایت مولى امیرالمؤمنین(ع) به مدت ده سال در بزم تدریس حضرات آیات عظام، مرحوم آقاى حکیم(ره) و مرحوم آقاى خویى(ره) زانو زد. و با همت بلند و توفیقات سرشارى که شامل حالشان بود در مدت زمان کوتاه از شاگردان طراز اول حضرات آیات حکیم و خویى(ره)  گردید. از هم بحث و هم طرازهاى ایشان مى‏توان به مرحوم شهید سید محمدباقر صدر و مرحوم شیخ کاظم تبریزى(ره) اشاره نمود. این نکته‏ى ساده  نیست که از میان آن جمع فردى اولین و بهترین تقریرات خارج اصول مرحوم آقاى خویى(ره) را به حوزات علمیه تقدیم نماید تا به عنوان کاربردى‏ترین و مطرح‏ترین متن براى دروس خارج اصول جا افتد. بر اساس فهم خبرگان فن اگر ایشان در قید حیات مى‏بودند، آلان از مراجع اعلم و طراز اول بودند. ایشان چه قبل از هجرت به عتبات و چه بعد از آن در نهادهاى مختلف اجتماع فعالیت مى‏کردند، اگر خواسته باشیم فهرستى از فعالیت‏هاى ایشان ارائه کنیم، باید از این جا شروع کنیم که:

الف) ایشان در همان اوایل بعد از بازگشت از کابل به  کجاب، اولین مدرسه علمیه را تأسیس نمود.

ب)  بعد از بازگشت از عتبات براى سامان دادن به امور طلاب در اولین فرصت، در شهر کابل در منطقه کارته سخى متصل به مسجد بالا، مدرسه‏ى را تأسیس نمود که در همان شرایط ده‏ها طلبه از اطراف و اکناف افغانستان براى کسب معارف اسلامى از محضر این فقیه اهل بیت(ع) در آن مدرسه سکنى گزیدند، آن مدرسه به نام مدرسه‏ى بالاى آیت ‏اللّه واعظ مشهور بود.

منبرهاى حضرت آیت اللّه العظمى واعظ شهید(ره)  تجسم وحدت مردم بود، انبوه جمعیت و استقبال مردم از رهبر مذهبی  شان، حکومت خودکامه‌ی وقت را به وحشت انداخت  به همین دلیل چندین مرتبه ایشان را زندانى نمودند.

ج)  بعد از این که از زندان آزاد شد، براى ایجاد پایگاه مستحکم فرهنگى – سیاسى اقدام به ساختن بزرگ‌ترین حوزه علمیه تشیع در افغانستان کرد و مجهزترین پایگاه فرهنگى و اجتماعى براى ترویج و تبلیغ فرهنگ و معارف اهل بیت(ع) تأسیس نمود. حوزه مبارکه‏ى محمدیه با ساختمان بسیار زیبا و کم نظیر، با بهترین معمارى اسلامى و افغانى در دو طبقه با ۳۲ اطاق مسکونى و سه سالن تدریس و مسجدى بسیار بزرگ با گنجایش ۲۰۰۰ نمازگزار و ۵۰۰۰ نفر براى استماع سخنرانى و جایگاه بانوان با گنجایش ۳۰۰۰ نفر و کتابخانه‏ى با داشتن یک صد هزار جلد کتاب و داروخانه براى عرضه‏ى داروى مجانى براى طلاب و محرومین ،بدست مبارک حضرت آیت‏اللّه واعظ(ره)  اعمال گردید که نه تنها مورد استقبال مردم مسلمان افغانستان قرار گرفت، که همه ساله توریست‌ها و سیاحان خارجى نیز از آن دیدن مى‏کردند. در روز افتتاح این حوزه‏ى بى‏بدیل از تمامى علماء و فرهنگیان و سیاسیون و مقامات کشورى و لشگرى دعوت به عمل آمد. بزرگانى از علماء اهل سنت و اهل تشیع در این مجلس افتتاحیه سخنرانى نمودند که از آن جمله مى‏توان به سخنرانى تاریخى سخنور شهیر و شهید کشور عالم مجاهد مرحوم سید اسماعیل بلخى و مرحوم مولانا حضرت مجددى اشاره نمود .محفل آن روز با دعاى ملکوتى مرحوم آیه الله حجت (اعلى اللّه مقامه الشریف) ختم گردید. در این حوزه براى اولین بار به تمامى طلاب تحت پوشش شهریه‏ى کافى پرداخت مى‏گردید و در این مکان مقدس باشکوه‏ترین نمازهاى عبادى جمعه براى اولین بار در تاریخ تشیع به امامت سرور و سالار شهدا و علماء افغانستان حضرت آیت ‏اللّه واعظ شهید(ره) اقامه مى‏گردید.

از آنجائیکه آیت الله واعظ سخنران ماهری بود، در هر حسینیه و مسجد که منبر می‌رفت کوچه و سرک از شدت ازدحام مردم مسدود می‌شد. منبرها و سخنرانی‌هایش تجسم عینی وحدت مردم بود، انبوه جمعیت و استقبال مردم از رهبر دینی شان،  حکومت آن روز را  به تعجب واداشته بود، معروف است که روزی داود خان (صدر اعظم وقت) سوار بر موتر خود از منطقه‌ی افشار کابل می‌گذرد و در آن جا با سیل جمعیت که سرک را مسدود کرده بودند برمی خورد و می‌پرسد : چه خبر است؟ می‌گویند: آقای واعظ منبر می‌رود. داود خان با دیدن این صحنه شگفت زده می‌شود.  در ماجرای کشف حجاب زنان مسلمان افغانستان سال ۱۳۴۰  آیت الله واعظ در حسینیه‌ی عمومی افشار کابل سخنرانی‌های مهیج و داغی علیه این عمل وقیحانه‌ی دولت ایراد فرمود که منجر به دستگیری و انتقال مخفیانه‌ی او به غزنی گردید و مدت سه سال و نیم (یعنی از سال ۱۳۴۰ تا ۱۳۴۴) را در زندان‌های دهمزنگ کابل و غزنی در بند گذرانید.

آیت الله واعظ در زندان نیز از تلاش  باز نمی‌ایستد، برای علماء سنی و شیعه که هم زمان با او زندانی شده بودند از کتب فقهی هردو مذهب به زبان‌های پشتو و فارسی مبادرت می ورزد و نیز کتاب «خاطرات زندان و یاد از اخلاق اسلامی»  را  با استفاده از یک پنسل و پاکت‌های چای و… بر رشته‌ی تحریر در می‌آورد.

پس از استعفای داود خان از مقام صدارت و روی کار آمدن دکتر یوسف، آیت الله واعظ، علامه بلخی، بینش، ابراهیم بچه ای گاو سوار و…. از زندان آزاد می‌گردند.

قابل یادآورى است که در آن زمان براى مقابله با اندیشه‏هاى انحرافى کمونیست‏ها دو نوع حرکت از جانب مسلمانان متعهد و با دیانت آغاز گردید:

۱ ـ حرکتى از بین توده‏هاى اهل سنّت به رهبرى جوانان مسلمان و آگاهى چون عبدالرحیم نیازى تحت عنوان «سازمان جوانان مسلمان» که سعى در افشاى چهره‏ى احزاب و جریانات وابسته و خود فروخته داشتند.

۲ ـ همزمان با همین حرکت، در بین تشیع حضرت آیت ‏اللّه واعظ شهید با گامى بلند و محکم اقدام به انتشار اولین مجله‏ى مذهبى در افغانستان تحت عنوان «برهان» نمود که در کنار دیگر فعالیت اسلامی «برهان» تنها مجله‏ى علمى، سیاسى، اجتماعى و فرهنگی شیعیان افغانستان بود.

معظم له در فقه و اصول و همچنان در معرفى اسلام ناب محمدى(ص) و دفاع از کیان مقدس اهل بیت عصمت و طهارت(ع) آثار ارزنده از خویش به یادگار گذاشته است  که به مهم‌ترین و مشهورترین آن‏ها اشاره مى‏شود».[۲]

د) آیت الله واعظ  شهید(ره) آثار ارزنده ای نیز از خویش به یادگار گذاشته است که مهم‌ترین و مشهورترین آن‌ها عبارتند از:

۱ –  اولین و بهترین مباحث اصولی  به نام «مصباح الاصول» است که نشانه‌ی قدرت علمی و قلم شیوای وی می‌باشد. به همین دلیل بود که آیت الله العظمی خویی در تقریظ خویش بر این کتاب می‌نویسد: «من آنچه از تقریرات درس‌هایم را دانشمند فضیلت مآب، فخر الا فاضل الکرام سید محمد سرور واعظ بهسودی به رشته‌ی تحریر در آورده است، ملاحظه کردم و آن را دارای حسن تعبیر، وضوح بیان و جامع بین، ایجاز، بلیغ و توضیح کافی یافتم. خداوند چشم او را روشن کند، همان گونه که دیدگانم را روشنایی بخشید و دانش را به دست او و امثالش گسترش دهد…»

مصباح الاصول به گونه‌ی عمیق نگاشته شده که  از کمال علمی مؤلف عالی قدر آن حکایت می‌کند، تا آنجا  که در ردیف کتب درسی حوزه های علمیه مطرح می‌گردد. این خود نشان دهنده‌ی وسعت علمی او می‌باشد.

۲ – اولین کتاب اخلاق در افغانستان و اولین کتاب نوشته شده در زندان‌های افغانستان توسط یک زندانى سیاسى بر روى کاغذهاى باقى مانده از پاکت‏هاى چاى و شکر  به نام «خاطرات زندان و یادى از اخلاق اسلامى»

۳ – او در عصر خویش از طلایه‌داران  تقریب و اخوت اسلامی میان تشیع و تسنن افغانستان بود، چنانچه که معظم له در رد افترائات ملای درباری و اجیر بگیر بیگانه (ملا مبارک)  در کتابی  بنام «سیف ابرار»، آیت الله واعظ در آن زمان  اولین منادی وحدت بود که در جواب گزافه گویی های او کتاب ارزشمند «سیف الاسلام» را نوشت و در مقدمه‌ی این کتاب آمده است: «هدف من از ذکر این مقدمه آن است که خوانندگان گرامی چنین تصور نکنند که این جا، نبردی است بین شیعه و سنی و یک نفر عالم شیعه از اعتراضات عالم سنی جواب می‌گوید، بلکه حق واقع این است که این داعی مخلص به حیث یک نفر وطن دوست و طرفدار وحدت ملی قلم را به دستم گرفته می‌خواهم از این نوشته‌ی خود دو نتیجه بگیرم:

۱ – اضطراب اعصاب و جوشش جوانان شیعه را که نویسنده‌ی «سیف الابرار»  برای شان تولید کرده فرو بنشانیم و آرام کنم.

۲ – این مرد بی اطلاع را به خطا و اشتباهی که کرده دانسته کنم تا در آینده از چنین نوشته های نا بجا و نفاق انگیز خود داری کند. به شرف وطن عزیز و سنگینی این آب و خاک که هدفی ندارم، جز حفظ وحدت ملی و استحکام مبانی اتحاد و اتفاق، و چون جواب‌های که می‌نویسم مبنی بر اساس وحدت و یگانگی است نه مبنی بر اختلاف شیعه و سنی، که من همیشه از خداوند متعال توفیق اتحاد و اتفاق برای تمام برادران محترم اسلامی تمنا دارم».

آیت الله واعظ باور داشت که وحدت اجتماعی، سیاسی و اقتصادی تحقق نمی‌یابد، مگر هنگامی که مسلمانان به «حق» باز گردند و نسبت به آیات قرآنی دیدگاهی صحیح بیابند که از سیره نبوی سرچشمه می‌گیرد وزندگی خاندان پیامبر اسلام(ص) به آن دخالت مستقیم دارد، زیرا تنها این عامل خواهد توانست شالوده ای استوار بنیان نهد که رفتارهای فردی و اجتماعی را سامان می‌بخشد و البته در این میان رسول اکرم و خاندان مطهرش الگو و اسوه مسلمانان هستند. چنانچه در بیانات و نوشته های آیت الله واعظ راهکارهای تحقق وحدت تشیع و تسنن ، وحدت مردم افغانستان ذکر شده و از جمله در بخشی از کتاب «سیف الاسلام» آمده: « پس از منطق وحدت دینی و وحدت ملی بر هر فرد از افراد ملت غیور افغانستان لازم است که بقدر قدرت خود در رشد ریشه‌ی اتحاد و تأمین وسایل اتفاق بکوشند و از نداهای نفاق انگیز و نوشته های تفرقه انداز که منافی وحدت ملی است خود داری کنند و اگر جاهلی از روی نادانی، یا مستخدمی از روی غرض و ایفای وظیفه‌ی سیاسی رخنه در وحدت ملی باز کند و صدمه در شیرازه ای اتفاق و اتحاد می‌زنند، لازم است دانشمندان مشفق که علاقه به این آب و خاک دارند هرچه زود تر آن  رخنه را ببندند و اولیای امور نیز در استحکام مبانی وحدت بذل مساعی فرمایند…»

۴ ـ کتابى راجع به مسایل مربوط به آب کر بنام تحفه الفقیه (تحدید ما ألکر)

۵ ـ قضاء در مکتب تشیع

۶ ـ تقریرات مکاسب

۷ ـ تقریرات درس کفایه ایشان

۸ ـ تقریرات درس خارج، توسط یکى از شاگردانش آقا سیّد سعید واعظى

۹ ـ نهج الوصول (فى شرح کفایه الاصول) توسط یکى دیگر از شاگردانش حضرت آیت اللّه وحیدى

۱۰ ـ تقریرات بحث استصحاب

  1. تحریر صرف و نحو به در زندان به پشتو جهت تدریس ادبیات عرب به زندانیان پشتو زبان

۱۲ ـ انتشار نشریه‏ى ارزشمند برهان که تا یازده شماره پیش رفت، که تعداد کثیرى از علماء و دانشمندان اهل تشیع و اهل تسنن در آن مجموعه‏ى  پربار آثار جاودانه آفریدند».[۳] یکى از دانشمندان ایرانى درباره‌ی وى، سال‏ها پیش نوشته است: «حجت‏الاسلام والمسلمین والعلامۀ ‏المجاهد آقاى حاج سیّد سرور واعظ کابلى یکى از ستارگان پرفروغ آسمان علم و فقاهت در کابل پایتخت کشور همسایه افغانستان است… و در نجف به تدریس «کفآیت ‏الاصول» و غیره پرداخته و جمع کثیرى از محصلان افغانى ،پاکستانى و غیره از محضرش کسب فیض نمودند…»[۴]

حضرت آیت الله العظمی محسنی، رئیس شورای علمای شیعه افغانستان در مورد مقام علمی و خدمات شهید آیت الله العظمی واعظ(ره)  می‌گوید: «من از دوران تحصیل که در حوزه علمیه نجف اشرف بودم با آیت الله واعظ شهید دوست صمیمی و با هم به درس‌های حضرت آیت الله العظمی خویی(ره) شرکت می‌کردیم، او در منبر و نوشتن مطالب سلیقه ای خوبی داشت، با آنکه آیت الله  خویی(ره) آدم سخت گیر بود و به هرکسی اجازه چاپ تقریراتش را نمی‌داد ولی نسبت به ایشان نظر مساعد داشت. دانشمند محترم آیت الله واعظ شهید، همان‌گونه که قدرت علمی داشت، سخنرانی‌هایش مطابق طبع مردم بود و روانشناسی جامعه را می‌دانست و موعظه‌اش در دل‌های مخاطبین تاثیرخوبی می‌گذاشت، او در سرتاسر  افغانستان شهرت یافته و در میان اقشار مختلف جامعه از نفوذ و طرفداران زیادی برخور دار بود، نوشته‌هایش نیز علمی و مفید بود، از جمله آثارش کتاب خاطرات زندان و یادی از اخلاق اسلامی بود که در زندان نوشته شده بود، همچنین راه اندازی مجله برهان که تا یازده شماره آن به نشر رسیده بود و پدرم می‌خواست برای حمایت از این نشریه دینی، حساب بانکی را در قندهار ایجاد کند، اگر حکومت وقت می‌گذاشتند این نشریه خیلی تأثیر گذار بود، من در مجله برهان عضو هیئت تحریر آن بودم و خود آقای واعظ شهید سرمقاله های آن را می‌نوشت. او در آن زمان  بهترین مسجد و مدرسه با عظمت را در تپه سلام کابل بنا نهاد که به  تدریس، موعظه و حل دعاوی مردم اقدامات مفید نموده و برای ترقی فرهنگ جامعه خدمت کرد و به تمام معنا،  او آدم پرکار بود و راحت طلبی نداشت و به کارهای مردم رسیدگی می‌کرد،  تدین، اخلاق نیکو داشت و مردم نیز طرفدارش بود و پرکاری‌اش در همه مراحل برجسته بود و آخرین خوشبختی‌اش این بود که خدای تبارک و تعالی شهادت او را به عنوان  نماینده دین به دست خبیث‌ترین و بدترین افراد ضد دین قرار داده است.»[۵]

حضرت آیت اللّه شیخ محمد عیسى محقق خراسانى در صفحه ۱۶ کتاب با ارزش «المؤلفون الافغانیون المعاصرون» او را علامه‏ى  بزرگ و دانشمند فاضل دانسته که حق تقدم و سبقت نسبت به سایر فضلاى افغانستان دارد و در رشد حوزه علمیه و پرورش طلاب فاضل نقش فراوان داشته در تقریرات و شرح نگارى بر کتاب‌های مهم درسى پیش قراول بوده است. و در کتاب «معجم رجال الفکر والادب فى النجف خلال الف عام» آمده است: «عالمٌ، فاضلٌ، جلیلٌ، مجتهدٌ، خبیرٌ، محققٌ، مسافرٌ، مِن بِلادِهِ النَجَفِ وَدَرَسَ بِهاوأخذ عَن السیِّدالحَکِیم وَالسیّدالخُوئى وَالسیّدالشاهرُودى وعاد الى وطنِه لِلاِرشاد وَالهدایهِ والقیام بالاحکامِ الشرعیّه، غَیرانَّ الحُکومهَ الافغانیّهَ اعتَقَله لِقَضایا و عوامل دینیّه.»[۶]

آیت الله واعظ شهید ، سیاست مدار و خبیر به مسائل روز

عالمان علم سیاست معتقدان دکه سیاست و سیاستمداری پیش از این علم تئوری پردازی باشد، فن و هنر است. سیاستمدار آن کسی است که در کوران حوادث سیاسی، اجتماعی تجربه دیده و پخته شود و در میدان مبارزه سرد و گرم روزگار چشیده و در فراز و نشیب زمان با مهارت و دیپلماسی خاصی، خود را به اهداف و آرمان‌های ایدئولوژیکی خود برساند. اگر از این نظر بخواهیم آیت الله واعظ را ارزیابی کنیم، او قطعاً یکی از مصادیق بارز مفهوم سیاستمدار است. اساساً می‌توان گفت عمر او بیشتر در عرصه‌ی مبارزه، بیان و قلم سپری شد. خود را در راه مبارزه وقف نمود و همگام با دیگر مبارزان در راه نهضت اسلامی، جهاد خستگی نا پذیری داشته است، همگامی او با رهبران انقلاب اسلامی به ویژه بنیان گذاران  آن  مشهود همگان می‌باشد. و اگر او را احیاء گر می‌دانیم، از آن جهت است که به عنوان یک متفکر نو اندیش در منابر و نوشته های خود، مفاهیم فراموش شده‌ی  اسلامی را با تفسیر نوین بازیابی کرده و با قلم شیوای خود، همه‌ی آن مفاهیم زنده را در راه احیای اندیشه‌ی اسلامی و بسیج نیروهای مسلمان در تکوین جامعه‌ی مسلمان و بازگشت به خویشتن خویش به کار برده است.

از خصوصیات دیگر آن عالم ربانی وقوف و اطلاع شان نسبت به مسائل روز بود، به همین دلیل نسل جوان به ایشان به عنوان یک عالم دینی و در عین حال خبیر به مسایل روز واقعاً چشم گیر بود.

مبارزه با استعمار، استبداد و  استثمار ترجیع بند گفته های آیت الله واعظ بود و شخصیت او تجسم مبارزه با این سه عنصر می‌باشد. مبارزات او فقط علیه استبداد نبود، استعمار نیز در تیررس دیده‌ی تیز بین او قرار داشت.

چنانچه در یکی از سخنرانی‌های خویش می‌فرماید: «از غرب آوازه ای بلند می‌شود که او خیر خواه بشر است، از شرق آوازه‌ی دیگری می‌آید که او خیرخواه کارگر است، تمام این‌ها مثلش، مثل قصاب و گوسفند است، که یک‌دسته رشقه را به بغل گرفته، شصت و هفتاد رأس گوسفند بیچاره را به دنبال خود به کشتار گاه می‌برد…»

«… جهان خواران شرق و غرب چون نهنگ دهان باز کرده‌اند، تا ممالک عقب مانده را فرو ببرند…»

«… کجایند این جمعیتی که برای فرستادن یک قلاده سگ با قمر مصنوعی به فضا، مظاهره می‌کنند، میتینگ و مجلس تشکیل می‌دهند، کجایند در شب‌ها و روز های که هزاران نفر در ویتنام شمالی زیر بمباران‌ها وزیر رگبار مسلسل‌ها کشته می‌شوند؟ کو مظاهره‌ی این‌ها؟ این یک میلیون نفوسی که در بنگلادش کشته شد چه کسی مظاهره کرد؟ چه کسی میتینگ دایر کرد؟ برای یک سگ شعار دادند، اما برای یک میلیون انسان که عموماً مسلمان بودند نه یک مظاهره، نه یک متینگ، نه حتی یک شعار ، ابداً سرو صدای نشد…»

بهر حال! آشنایی با افکار و اندیشه های آیت الله واعظ مجال فراغت زیادی می‌طلبد، تا عمده‌ترین کتاب‌های اجتماعی، فرهنگی و سیاسی او را بخواند و تحلیل کند و زبده‌ی اندیشه های او را ارایه نماید.

راهکارهای تحقق عدالت اجتماعی

اما دغدغه ای عدل و ظلم از دیدگاه آیت الله واعظ: یک صدم کتاب‌های که دانشوران  اسلامی در رد کفر و برای اثبات حقانیت دین نوشتند، در رد ظلم و برای تحکیم عدالت اجتماعی ننوشته‌اند. آن اندازه که مسلمانان به حاکمان کافر حساسیت داشتند، به حاکمان ظالم حساسیت نداشتند. در میان مسلمانان هیچ گاه سخنان کفر آمیز بدون پاسخ نماند، اما  چه بسیار رفتار های ظلم که بدون اعتراض ماند.

تردیدی نیست که کافر عادل بهتر از مسلمان ظالم است. هکذا حاکم کافر عادل از حاکم مسلمان ظالم بهتر است.

راجع به عدالت اجتماعی در حکومت‌های مادی و معنوی، از شماره یک نشریه‌ی مجموعه ای نور نقل می‌شود: «… بشر وقتی از آفتاب تابنده‌ی عدالت اجتماعی استفاده خواهد کرد که در پرتو ایمان به خدا و در سایه‌ی حکومت معنوی همه نزدیک یکدیگر بیایند…»

دموکراسی از لحاظ آراء مردم

به نظر آیت الله واعظ، اساس و  پایه‌ی حکومت اسلامی، مبتنی بر دموکراسی و آراء مردم است . اگر جمعیت، یا شخصی بدون در نظر گرفتن نظر و رأی مردم، بخواهد خواسته‌ی خود را  اعمال کند، قطعاً زورگویی کرده و با دست خود، مقدمات سقوط خود را فراهم کرده است. در نگاهی کوتاه به رشته مقالات ارزشمند او که در شماره های ۱۰ و ۱۱ مجله‌ی برهان راجع به حیات اجتماعی و حدود آزادی آمده است چنین می‌خوانیم:‌«همه می‌دانیم که کلمه‌ی «حریت» مانند بسیاری از کلمات دیگر مفهوم اصلی خود را از دست داده مورد استفاده های سوء قرار گرفته است. مثلاً کسانی که از ثروت بهره دارند،«حریت» را با اصول و فروعش تا آخرین نقطه به نفع خود تفسیر می‌نمایند و کوچک‌ترین مجالی که بتوان در آن برای فقرا نیز «آزادی» تصور کرد باقی نمی‌گذارند و ثروتمندان آزادند که در کاخ‌ها برقصند، فقرا آزاد نیستند که در کوخ پای خود را دراز کنند… پس هر فرد از افراد بشر که به تناسب وجود خود حق «آزادی» دارد، «آزادی» او محدود است با این که با «آزادی» دیگران مزاحمت ننمایند، چه حقیقت «آزادی» نه این است که هر که هرچه میل دارد انجام بدهد. بلکه حقیقت آن این است که هر که هرچه حق دارد بتواند انجام بدهد و از همین جهت است که علمای علم الاجتماع همیشه «حریت» را در مرتبه ای متأخره از حقوق ذکر می‌نمایند، اشاره به این که «آزادی» هر فرد در ساحه‌ی حق ثابت اوست و هیچ فردی آزاد نیست که از حق خود تجاوز کند و به حق دیگری تعدی نماید…»[۷]

یکی از  ویژه گی های دیگر این شخصیت  وارسته از زخارف و مظاهر فریبنده‌ی دنیوی، زهد و ساده زیستی ایشان بود که زبانزد خاص و عام است. با این که هر ماه حداقل مبلغ صدها هزار افغانی از بابت وجوهات به دست مبارک شان می‌رسید، ولی همه را در مصارف مقرره‌ی شرعیه و شهریه طلاب حوزه صرف نموده و از حد اقل امکانات برای معیشت و ساده‌ترین زندگی از لحاظ خوراک، پوشاک و مسکن،  برای خود و وابستگان استفاده می‌نمودند.

آنچه از زندگی و کار نامه‌ی شهید آیت الله واعظ به ویژه اهداف و کوشش‌هایش، دانسته می‌شود این است که مهم‌ترین آرمان‌ها و تلاش‌های او به امور ذیل معطوف بوده است:

۱ –  نفی تعارض علم و دین

۲ –  نفی تفکیک دین و سیاست

۳  –  مبارزه با استعمار

۴  –  مبارزه با استبداد

۵ –  مبارزه با استثمار

۶ –  مبارزه با صهیونیزم

۷ –  اتحاد مسلمانان

۸ –   نزدیک ساختن مدارس دینی با دانشگاه

۹ –  برپایی حکومت اسلامی

۱۰ –   برپایی عدالت اجتماعی

بی چون و چرا، آیت الله واعظ بخشی از تاریخ کشور اسلامی افغانستان است، و نمی‌توان با سکوت از کنارش گذشت، سکوت درباره‌ی او سانسور تاریخ است و نادیده گرفتنش، نشانی از نابینایی.

پس از کودتای هفت ثور ۱۳۵۷ کمونیست‌ها در افغانستان، آن‌ها با شعار آزادی، عدالت، مساوات، نان، خانه و مسکن کار سیاسی شان را آغاز کردند، کمونیست‌ها با تکیه به سیستم تک حزبی، تندروی و کشتار را حاکم ساختند که در حکام گذشته و پس از حاکمیت کمونیست‌ها،  افغانستان  هرگز نظیرش را نداشت.  پس از به قدرت رسیدن کمونیست‌ها، تمام گروه‌های مختلف  به زور منحل و نابود گردیدند؛ آزادی‌های فردی طبیعی و مدنی، در سایه‌ی شعار های کلیشه ای مارکسیستی، به کلی معنا و مفهوم خود را از دست دادند، اندیشمندان اسلامی، سیاستمداران و شخصیت‌های متنفذ اجتماعی، مورد تعقیب قرار گرفته، زندانی، تیر باران، زنده به گور یا متواری شدند.

در ماه حوت ۱۳۵۷ قیام‌های خونینی در کابل، دره صوف، هرات و برخی نقاط دیگر افغانستان رخ داده و کشتار های دسته جمعی توسط کمونیست‌ها صورت گرفت، که از آن جمله فاجعه ای شهادت جمعی کثیری از زندانیان پل چرخی در حوت ۱۳۵۷ فصل خونینی در تاریخ کشور اسلامی افغانستان بود؛ فصلی که ایادی سرسپرده، ماهیت پلید خود را نشان دادند و برگزیدگان ملت مسلمان افغانستان اعم از سنی و شیعه را در مسلخ عشق بردند؛ از جمله شهیدان این فاجعه‌ی دردناک آیت الله سید محمد سرور واعظ است؛ او نخستین زندانی سیاسی از میان علماء و مبارزان اسلامی معاصر بود که توسط کمونیست‌ها زندانی و به شهادت رسید.[۸]

[۱]  .  نسبت این دودمان به زید شهید که فرزند علی بن الحسین(ع)  است می رسد.

[۲].  برگزیده‏ى از مصاحبه آیت اللّه دکتر محمد کاظم مصطفوى، به نقل از فصلنامه‏ى آریانا، سال۱۳۷۶ ه ش، ش ۱، ص ۴۴ و ۴۵٫

[۳].  پشین؛ فصلنامه آریانا، سال۱۳۷۶ ه ش، ش ۱، ص  ۴۶ .

[۴]. گنجینه دانشمندان ، ج ۶، ص ۲۲۹، محمدشریف رازى .

[۵] . مصاحبه اختصاصی نگارنده با حضرت آیت الله محسنی .

[۶].  گنجینه دانشمندان ، ج ۲، ص ۲۷۸، محمدهادى امینى.

[۷] – روزنامه پامیر نشریه شهرداری کابل، شماره ۲۲۳ حوت ۱۳۸۵

[۸] . کوثرالنبی(چاپ دوم)، ص ۴۳۲، سیدجعفرعادلی حسینی.