۞ امام علی (ع) می فرماید:
هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

موقعیت شما : صفحه اصلی » مشاهیر و نخبگان
  • شناسه : 721
  • ۲۲ جوزا ۱۳۹۶ - ۹:۱۳
  • 86 بازدید
شیخ رمضان علی شریفی
نماینده رسالتمند

نماینده رسالتمند

(حجت الاسلام والمسلمین شهید شیخ رمضان علی شریفی) یکی از زندانیان رژیم مارکسیستی افغانستان روحانی فاضل و شجاع حجت الاسلام شیخ رمضان علی شریفی است که عمر با برکت خویش را در راه کسب و تحصیل معارف اسلام و ترویج و تدریس فرهنگ و علوم اسلامی سپری نمود و در محیط(جاغوری) کوشید تا آیین مقدس […]

(حجت الاسلام والمسلمین شهید شیخ رمضان علی شریفی)

یکی از زندانیان رژیم مارکسیستی افغانستان روحانی فاضل و شجاع حجت الاسلام شیخ رمضان علی شریفی است که عمر با برکت خویش را در راه کسب و تحصیل معارف اسلام و ترویج و تدریس فرهنگ و علوم اسلامی سپری نمود و در محیط(جاغوری) کوشید تا آیین مقدس اسلام را به  نسل جوان تحصیل کرده درست معرفی نماید و جامعه را  از گمراهی و عقب ماندگی، تبعیض و بی عدالتی نجات داده و جوانان دردمند را بیشتر با اسلام آشنا نمایند تا فریب تبلیغات سو کمونیست‌ها را نخورند.

شهید  شریفی فرزند قاسم علی در قریه حوتقول منطقه جاغوری در خانواده مذهبی متولد و با سپری نمودن دوران کودکی بعد از فرا گرفتن سواد خواندن و نوشتن به مدرسه علمیه حوتقول قدم گذاشت، ادبیات و منطق  را در آنجا آموخت سپس راهی حوزه علمیه مشهد شد، او  طلبه سخت کوش و با استعداد و زحمت کش بود موفق شد در مدت نزدیک به سه سال ادبیات را نزد ادیب  نیشابوری قسمت عمده سطوح  را از حضور اساتید آن حوزه کسب فیض نموده و پس  از سه سال اقامت در مشهد به زادگاهش بازگشت و در زادگاهش احساس مسئولیت نموده و در مدرسه دینی شخصیت علمی و مبارز کشور، حضرت آیت الله شیخ قربان علی وحیدی به تدریس و پرورش طلاب بیدار و آگاه پرداخت و با آگاهی، پاسخگویی مسایل روز نسل جوان دردمند بود و تلاش می‌نمود تا مانع انحراف جوانان به دامن مارکسیسم گردند.

وی علاوه بر اندوخته های علمی دارای بیان درسی عالی بود که حتی در زمان تحصیلش در مشهد با اینکه از سویی خود طلبه بدون عنوان بود و از جانبی اساتید لایق و خوبی وجود داشت در جلسه درس کتاب حاشیه او از بیشتر جلسات درس اسابید معروف طلبه زیاد تر شرکت مینمودند.

آقای شریفی به عنوان روحانی اجتماعی، تیز هوش و آشنا با مسایل سیاسی طبق خواست مردم متدین جاغوری برای مجلس شورا کاندید وبا اکثریت آرا به مجلس شورا راه یافت و در حد امکان تلاش نمود علاوه بر پیشنهاد طرح های مفید سعی نمود در صحبت ها و سخنرانی‌هایش دولت را به برنامه ریزی در جهت بهبود وضع اقتصادی جامعه و بالا بردن میزان سواد عمومی ساختن مدرسه، شفاخانه، حمایت کشاورزان و ساخت جاده در مناطق محروم و مبارزه قاطع و همه جانبه با فساد اداری چون رشوه خواری و … با کوشش و تلاش پی گیر توانست در منطقه جاغوری نیز با احداث پل و سرک، شفاخانه و مدارس دولت را تشویق و در زمینه فعالیت موثری نماید.

یکی دیگر از کارهای  آقای شریفی در دوره وکالتش در شورای ملی باعث شد محمد ظاهر شاه سفری به هزاره جات و من جمله به جاغوری نماید، ایشان به این باور بود که شاه با دیدن مناطق محروم با مشاهده وضع رقت بار مردم هزاره جات که حتی کوچی ها به مراتب زندگی بهتر از آن‌ها را دارا بودند،  بادیدن آن متوجه مسئولیت خود گردد.

شهید شریفی که گوینده توانائی بود و بیان خوبی داشت و به خوبی میدانست که بیشترین عامل بد بختی و عقب ماندگی مردم سبب و جود تعصب های ناروا در جامعه، جهل و پایین بودن سطح آگاهی است و جهت رشد فکری جامعه و بیداری توده مردم در سخنرانی ها نسل جدید را به رفتن سوی تحصیل علم و کمال دعوت و تشویق می‌نمود و دانشجویانی را که با دیدن بی عدالتی و تعصب های ناروایی مسئولین از ادامه تحصیل بازمانده به ادامه تحصیل ترغیب می‌کرد.

مجلس شورا که مرکز تدبیر و تدوین برنامه های اجرایی دولت و تشکیل یافته از افراد آگاه، دانشمند و دلسوز باشد میتوانند قوانین مفید برای کشور را تدوین نمایند و بدین جهت شهید شریفی در دوران نماینگی مجلس شورا گرچه کارهای مثبت و خدمات بسیار انجام داد که برخی آن‌ها بیان شد ولی آنچه بیش از همه مهم و قابل تقدیر بود اینکه وقتی در مجلس مساله زبان رسمی کشور مطرح گردید، وی قاطعانه زبان‌های دری و پشتو را به عنوان زبان‌های رسمی کشور خواند.

اما پس از کودتای ۷ ثور ۱۳۷۵ کمونیست‌های هر منطقه موظف بودند روحانیون، دانشجویان مسلمان متعهد و افراد با نفوذ را شناسائی و زیر نظر داشته باشند و جلو فعالیت شان را بگیرند تا بر ضد نظام کار و تلاش ننمایند و در جهت بر اندازی مهره های روسیه مردم را به قیام بسیج نکنند، ماکسیست های منطقه جاغوری روحانیون منطقه را اذیت می‌نمودند که یکی از آن‌ها آقای شریفی بود.

وی نا گزیر نزد عبدالکریم میثاق که وزیر مالیه و از افراد کادر مرکزی حزب خلق بود رفت و گفت: مرا که می شناسید، اگر میخواهید دستگیر نمائید بگیرید چرا هر روز اذیت مینمائید؟

میثاق گفته بود که بنا نیست شما ها را دستگیر کنند بعد پیشنهاد نموده بود که بیا در وزارت دارایی با ما همکاری کن مسئولیتی را بپذیر که آقای شریفی به پیشنهاد و تقاضای وی جواب منفی داده بود که این موضوع برای کمونیست‌ها خوشایند نبود و  بر او بر انگیخت و همزمان با دستگیری سایر  روحانیون و افراد سر شناس در قدم نخست اقدام به ستگیری شهید شریفی نمودند.[۱]

[۱] . برگرفته از بخش زندانیان روحانیت تشیع افغانستان، صص ۱۸۸-۱۸۲، حسین شفائى .