۞ امام علی (ع) می فرماید:
هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

موقعیت شما : صفحه اصلی » مشاهیر و نخبگان
  • شناسه : 712
  • ۲۲ جوزا ۱۳۹۶ - ۹:۰۸
  • 83 بازدید
سیدمحمدمهدی مدنی
از دیار نیکان

از دیار نیکان

(استاد شهید سیدمحمدمهدی مدنی) شهید سیدمحمد مهدی مدنی فرزند سید علیجان علم الهدی در سال ۱۳۱۵ خورشیدی در محله خافیا چنداول کابل، یکی از مراکز بزرگ فرهنگی و تمدنی آن زمان در خانواده روحانی و متدین دیده به جهان گشود. او فرزند یکی از چهره های علمی و مطرح کشور، عالم ربانی مرحوم حضرت آیت […]

(استاد شهید سیدمحمدمهدی مدنی)

شهید سیدمحمد مهدی مدنی فرزند سید علیجان علم الهدی در سال ۱۳۱۵ خورشیدی در محله خافیا چنداول کابل، یکی از مراکز بزرگ فرهنگی و تمدنی آن زمان در خانواده روحانی و متدین دیده به جهان گشود.

او فرزند یکی از چهره های علمی و مطرح کشور، عالم ربانی مرحوم حضرت آیت الله علم الهدی می‌باشد.

شهید مدنی هنوز یک سال عمرش را سپری نکرده بود که آیت الله علم الهدی برای تحصیلات، عازم کشور عراق گردیده و این سفر شش سال را در برگرفت، پس از بازگشت به کشور، مدنی شش سال بیشتر نداشت و در همان سن مشغول تعلیم دروس دینی از محضر پدربزرگوارش گردید. چند سالی نگذشته بود که آیت الله علم الهدی برای تحصیلات عالی و رسیدن به درجه اجتهاد دو باره عازم عراق و حوزه علمیه نجف اشرف گردید. مدنی در عراق شامل حوزه علمیه آنجا گردید، علاوه برتحصیل از محضر پدر نزد اساتید آن حوزه کهن دینی به دروس حوزوی پرداخت.

شهید مدنی پس از بازگشت به وطن که سیزده ساله بیشتر نداشت، در کابل نیز از حضور آیت الله علم الهدی و علامه شهید سیدانورشاه صدر و دیگر بزرگان  به ادامه تحصیل پرداخت. او در همین ایام، با طلاب جوان همانند؛ استاد شهید محمد اسماعیل مبلغ، داکتر مرحوم سید علی رضوی غزنوی، استاد شهید محمدحسین نهضت، آیات و حجج اسلام؛ شهید میرعلی احمد عالم، شهید سید محمدحسین مصباح، شهید سید عبدالحمید ناصر، مرحوم  سید عبدالحمید مروج، مرحوم سیدامان بصیر، مرحوم شیخ محمدعلی مدرس، سید حسن جید و… آشنا  که هرکدام از این بزرگان که اکثراً به درجه رفیع شهادت نائل آمدند.

شهید مدنی در ایام جوانی دو تکیه خانه، یکی قرتای چنداول خانه پدری و دیگر تکیه خانه مرحوم بچه شاقل به ایراد سخنرانی می پرداخت، سخنان داغ و روشنگرانه اش، توجه عمیق حاضرین مجلس را به خود جلب می‌نمود. او در همان اوائل جوانی علاقه ای خاصی به مسائل روز و سیاست و دانشگاه داشت. مطالعه روزنامه و مجلات افغانستان، اطلاعات و تهران مصور، بهترین سرگرمی بعد از فراغت دروس حوزوی او بود که تا اواخر، کلکسیون کامل آن‌ها را در کتابخانه اش حفظ کرده بود.

شهید مدنی با درک مشکلات محصلین حوزه وی و دانشگاهی، در پیوند و نزدیکی این دو قشر عظیم علمی و فرهنگی و رفع موانع و مشکلات در بدنه نظام وقت به عنوان یک حکومت ایدآل مردمی با همفکرانش اقدامات عملی نمودند. شاید او یکی از چند چهره ای باشد که در پیوند این دو قشرمهم پیش قدم بود و در همین راستا بابزرگانی چون مرحوم علی احمدنعیمی، شهید داکتر قاسم صابری، مرحوم علی حسین نائل، آصف آهنگ، مرحوم میرمحمدصدیق فرهنگ، جناب حسن قسیم، استاد شهید محمد یوسف بینش، استاد شهید فضیلت، شهید مهدی ظفر و جناب رهنورد زریاب رابطه نزدیک برقرار کرده بود.

شهید مدنی با درد و رنج مردم آشنا بود، او فکر فردای شرافت مندانه ی کشور را برای همه اقشار جامعه به سرداشت، در جمع سیاست دانان کشور به سرعت جایگاه خاص خویش را در یافت، توجه حلقات سیاسی را به خود جلب کرد. او می‌دانست تنها با لباس روحانیت نمی‌توان از شخص روحانی ساخت، بلکه روحانیت باید در سیما و گفتار و کردار انسان تجلی داشته باشد، او برای فراگیری زبان انگلیسی اقدام کرد و مرکز فرهنگی بریتانیا در کابل با درجه عالی را به پایان رسانید، شهید مدنی به زبانهای فارسی، عربی و انگلیسی تسلط کامل داشت.

شهید مدنی پس از مدت کوتاهی به عنوان یک چهره سیاسی مطرح شد، در اولین گام در دوره سیزدهم شورای ملی از مرکز ولایت میدان، سنگلاخ(زادگاه پدری)، به عنوان نمانیده پارلمان خودش را کاندید کرد که در آن دوره یکی از پرسروصدا ترین دوره های انتخاباتی مجلس شورای ملی به شمار می‌رفت. با وجود که مدنی در این انتخابات از حمایه بی دریغ مردم ولایت میدان، چون سنگلاخ، جلریز، تکانه، نرخ و خود مرکز ولایت و سرچشمه برخور دار بود، دست های نا مرئی از کابل وارد عمل شده، ورود او را به مجلس جلوگیری به عمل آوردند، با وقوع یک جنگ خونین در ولایت میدان، کار انتخاباتی مدتی به پایان رسید، پایان شکست انتخاباتی مجلس برای مدنی و هواداران که به وی امید بسته بودند، بسی سخت و ناراحت کننده واقع شد، از جمله قومندان امان الله خان که کنترول قسمت اعظم از ولایت میدان را در زمان جهاد به دوش داشت و برادر زاده نور اعلم مظلوم، شخص که به جای مدنی به شورا رفت، گفتنی های زیادی از بی عدالتی و تخلف که در حق مدنی شده بود دارد که این اظهارات را یکی از دوستان نزدیک به ما گفته است. اظهارات والیان سابق کابل و میدان به جناب وکیل صاحب سیدقربانعلی رضوی که در همین امریکا بس رمی برد، حکایتی از خیانت بزرگی را در حق مدنی دارد و حذف شهید مدنی در انتخابات، نه تنها وی را نا امید ساخت، بلکه بیشتر از هرزمانی دیگر برای مبارزه با نظام حاکم فرا خواند.

شهید مدنی پس از به قدرت رسیدن محمد داودخان و اعلان جمهوریت وضع سیاسی جدیدی در کشور حاکم شد، حضور فعال کمونیست‌ها در همسایگی ونزدیکی با داود خان، زنگ خطری بود که آگاهان سیاسی کشور را به یک مبارزه دیگر دعوت کرد، اولین حربه برپیکر آزادگان از همانجا شروع شد که شهید مدنی مورد تعقیب نظام داود خانی قرار گرفته، وقتی که دو ما مور استخباراتی می خواستند مدنی را در شهر نوکابل دستگیر کنند، توسط مرحوم حاجی حسن علی انتیک فروش به ایشان اطلاع داده شد، مدنی برای مدتی کشور را ترک گفت، تلاش دوستان شهید مدنی، حلقات سیاسی و مردمی کشور نتوانستند داود خان را متقاعد سازند که نزدیکی او باکمونیستان، آینده خطرناکی را برای کشور و ملت در پی خواهد  داشت.

سرانجام در اثر بی توجهی و خودکامگی های داودخان، کمونیستان دریک کودتای خونین، برسرنوشت ملت حاکم شدند. شهید در همان روزهای اول این تحول از خود و همفکرانش، خصوصاً دو یار با وفایش، استاد شهید مبلغ و مرحوم داکترعلی رضوی غزنی واکنش نشان دادند، در حالی که سلطانعلی کشتمند، کریم میثاق، شرعی جوزجانی و سلیمان لایق، شدیدا در تلاش افتادند تا با تماس های مکرر، لااقل یک نوع تایید از جانب شخصیت‌های متذکره برای کودتای شان کسب نمایند، با برخورد جدی و محکومیت کودتا چیان ضداسلامی و مردمی از سوی آنان مواجه شدند.

شهید مدنی پس از وقوع این کودتا، در تلاش ایجاد تشکیلات جدیدی برای رویا رویی با حکومت الحادی و ضد ارزشی تره کی افتاد. در دو مسافرت مخفی که به ولایت میدان داشت، در آنجا تشکیلات مقاومت و مبارزه و جهاد را به مسئولیت پسرکاکایش، شهید گل حسین شریفی، که از چهره های مشهور جهاد بود گذاشت و خودش به کابل با حلقات سیاسی دیگر برای سرنگونی نظام حاکم به آماده سازی قیام حماسه آفرین چنداول دست به کار شد.

شخصیت‌های دیگری چون؛ شهید محمد اسماعیل ملغ، شهید محمدیونس مهدی زاده برادر جناب آصف آهنگ، شهید عبدالحسین مقصودی، وکیل سابق شورا، شهید مهدی ظفر و جریان های رسالت و توحید نوپای چنداول، به جریان نو تاسیس درکارته سخی یک نمایش بزرگ تاریخی و حماسه خونین حسینی شدند که اگر قرار شود در باره این قیام به صورت کامل پژوهش گردد، باید کتابی نوشت و از رسالت این آزادگان تجلیل کرد. هرچند میرصدیق فرهنگ، در کتاب افغانستان پنج قرن اخیر و دیگر نویسندگان در مقالات راجع به قیام چنداول نوشته اند.

آری! گرچه قیام چنداول به شکست انجامید، شخصیت‌های بزرگی را از دست دادیم، اما هرضربه شلاق حاکم ظالم به جای درد و کبودی شلاق، عشق و محبت اسلامی و خدا پرستی و وطن دوستی برپیکرما نقش انداخت، امروز سرخی روی ما از سرخی خون آن عزیزان است و بدین ترتیب، در سحرگاه پنجم سرطان، یعنی سه روز بعد از قیام چنداول، در دل یک شب سیاه، دژخیمان آدم خوار کمونیست، شهید مدنی را از خانه اش واقع در کار ته سه کابل دستگیر و زندانی نمودند، پس از هشت ماه شنگجه که تفصیلش خاطر افسرده و درد کشیده ملتم را شاید بیشتر بیازارد از یاد آوری آن صرف نظر می نماییم، قرار اطلاعات به دست آمده، در صحرگاه ۲۶ دلو همان سال در زندان پل چرخی به دست جلادان کمونیست، آماج گلوله های کین شان قرار گرفت و روح بلند و آزاده او به سوی ملکوت اعلی پیوست. روحش با تمام شهدای کشورشاد و یادشان گرامی باد!

از شهید سیدمحمدمهدی مدنی، چهار پسر و یک دختر بجا مانده، با نام های استاد علی الهادی مدنی، سیدعابد مدنی، عقیل سلیم مدنی، رضوان جمیل مدنی و خانم سمیرا و بحمدالله همه اهل اندیشه و تحصیلات عالی هستند.

از شهید مدنی ده‌ها مقالات علمی و سیاسی در روزنامه ها و مجلات معتبر به چاپ رسیده و دوکتابش که توفیق چاپ نیافت، بنام های«تاریخ سادات افغانستان» و «عراق در راه تمدن بزرگ» سرمایه های علمی و معنوی مدنی را نظام کمونیستی همراه کتابخانه شخصی اش ضبط و مصادره نمودند و همچنین، تجارت خانه«کمپنی سامان» و پول نقد که در بانک نگهداری می‌شد، همه را به سردمداران کمونیستی  مصادره و به یغما بردند.

به امید گستره ای عدالت در سراسرجهان و ادامه راه شهدای فرزندان رشید اسلام در افغانستان[۱]

[۱] . زندگی نامه شهید سیدمحمدمهدی مدنی، کاندید دوره سیزدهم شورای ملی در هفته نامه امید، شماره ۷۴۳، ص ۵، به قلم سیدعابدین مدنی از سانتاروزا، کالیفورنیا امریکا.

برچسب ها