۞ امام علی (ع) می فرماید:
هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

موقعیت شما : صفحه اصلی » سیاسی
  • شناسه : 521
  • ۱۲ جوزا ۱۳۹۶ - ۲۱:۳۱
  • 112 بازدید
حکمتیار، از جنگ تا صلح
حکمتیار؛ از جنگ تا صلح با حکومت افغانستان

حکمتیار؛ از جنگ تا صلح با حکومت افغانستان

انجنیر گلبدین حکمتیار، دوران جهاد رهبر حزب اسلامی عهده دار و پس از پیروزی مجاهدین تا کنون در صفوف مخالفین مسلح قرار داشت. حکمتیار، سال ۱۳۲۶ خورشیدی در ولایت قندوز در شمال افغانستان متولد و تحصیلات‌ خود را در دانشکده انجنیری دانشگاه کابل آغاز و پس از مدتی کوتاه فعالیت‌های سیاسی‌اش را علیه حکومت وقت […]

انجنیر گلبدین حکمتیار، دوران جهاد رهبر حزب اسلامی عهده دار و پس از پیروزی مجاهدین تا کنون در صفوف مخالفین مسلح قرار داشت.

حکمتیار، سال ۱۳۲۶ خورشیدی در ولایت قندوز در شمال افغانستان متولد و تحصیلات‌ خود را در دانشکده انجنیری دانشگاه کابل آغاز و پس از مدتی کوتاه فعالیت‌های سیاسی‌اش را علیه حکومت وقت آغاز کرد.

او در سال ۱۳۴۹ خورشیدی به عضویت «نهضت جوانان مسلمان» درآمد، زندانی و پس از آزادی و آغاز کودتای محمدداوود خان به پاکستان فرار کرد.

حکمتیار مورد حمایت دولت پاکستان قرار گرفت و حملات چریکی‌ خود را علیه حکومت محمدداوودخان آغاز و با کودتای ۷ ثور ۱۳۵۷خورشیدی این حملات را علیه دولت کمونیستی حزب «دموکراتیک خلق و پرچم» نیز ادامه داد.

وی از همین برهه به چهره‌ای شناخته شده مبدل شد و پس از مدتی به عضویت حزب «جمعیت اسلامی» به رهبری «برهان‌الدین ربانی» درآمد اما در سال ۱۳۵۸ خورشیدی از این حزب جدا شد و حزب اسلامی را تأسیس کرد که به گفته برخی با حمایت‌های دولت پاکستان نیز طرفداران زیادی بدست آورد.

حکمتیار در دوران، رهبری حزب اسلامی کارنامه‌ای متفاوت از خود بر جای گذاشت؛ با این شاخص که بر طبل جنگ با تمام حکومت‌هایی که در افغانستان به قدرت رسیدند از حکومت محمدداوودخان و دولت حزب دموکراتیک خلق و پرچم گرفته تا دولت مجاهدین، امارت طالبان و دولت پساطالبان کوبید.

او طی این دوران، مذاکراتی هم با دولت‌هایی که علیه آن‌ها می‌جنگید داشته است تا جایی‌ که به عنوان نخست‌وزیر دولت مجاهدین انتخاب شد اما از اقبال کم، سریعاً حکومت مجاهدین توسط گروه نوظهور طالبان سقوط کرد.

حکمتیار در این مدت توافقات و ائتلافهای بی ثمری در دوره های مختلف داشت و از جمله:

  1. ائتلاف حکمتیار و حفیظ ا… امین در سال ۱۳۵۸ خورشیدی.
  2. ائتلاف حکمتیار با جنرال حکیم رئیس کشف وزارت دفاع در زمان حکومت کارمل، سال ۱۳۶۲ خورشیدی.
  3. ائتلاف سوم : حکمتیار با شاهنواز تنی وزیر دفاع وقت باعث کودتای ۱۶ حوت ۱۳۶۸ خورشیدی گردید.
  4. ائتلاف با داکتر نجیب ا… در سال ۱۳۷۰ خورشیدی و طی چند دور مذاکرات جنرال رفیع با حکمتیار در لوگر.
  5. ائتلاف حکمتیار با عبدالعلی مزاری رهبر حزب وحدت، ۸ میزان سال ۱۳۷۱ خورشیدی در چهارآسیاب که باعث جنگ های خونین در کابل گردید.
  6. ائتلاف حکمتیار با جنرال دوستم در سال ۱۳۷۲ و بعداً با صبغت ا… مجددی و حزب وحدت به رهبری عبدالعلی مزاری شورای هماهنگی را تشکیل نمودند و کودتای ۱۱ جدی سال ۱۳۷۲ خورشیدی را زمینه سازی کرد و این کودتا جنگ های کابل را در سراسر افغانستان گسترش داد.
  7. ائتلاف حکمتیار در جوزای ۱۳۷۵ خورشیدی با دولت اسلامی به رهبری استاد ربانی را در برابر طالبان به سقوط مواجه کرد.
  8. ائتلاف حکمتیار با القاعده در اواخر سال ۱۳۸۰ خورشیدی که تمامی اعضای ارشد القاعده را در ولایات شرقی و ماورای خط دیورند پوشش امنیتی داد و القاعده یکباردیگر وارد فعالیت های جنگی وسیع در افغانستان گردید.
  9. ائتلاف حکمتیار با القاعده و طالبان علیه حکومت حامد کرزی در سال ۱۳۸۳ خورشیدی که این ائتلاف نظامی جنگ و شورشگری را در سطح افغانستان سراسری ساخت.
  10. اکنون صلح و ائتلاف حکمتیار با حکومت اشرف غنی پس از یک ونیم سال مذاکره با توافقنامه ای صلح مورخ ۱ میزان سال ۱۳۹۵ تامین صلح است یا طبق تجربه ای گذشته کابوس یک جنگ بزرگ.

برخی نویسندگان تاریخ معاصر افغانستان معتقدند که حکمتیار نتوانست از شهرت و قدرتی که از دوران جهاد بدینسو توسط حمایت‌های دولت پاکستان به دست آورد استفاده مطلوب ببرد و سهمی در کاهش نزاع‌های افغانستان داشته باشد، چه‌بسا که در برخی موارد عاملی برای تشدید جنگ‌ها قلمداد می‌شد. همین کارنامه تاحدودی موجب انزوای سیاسی‌اش در بیش از یک دهه اخیر شد.

با این حال، حزب اسلامی پس از سقوط گروه طالبان و گردهمایی جناح‌های مختلف به منظور مشارکت سیاسی در افغانستان، باز هم ساز مخالف سر داد و در تعدادی از حملات مسلحانه در زمان دولت حامد کرزی نیز دست داشت.

حکمتیار در پیامی که به مناسبت عید فطر در سال ۱۳۹۲ خورشیدی منتشر کرد از تلاش خارجی‌ها برای تجزیه افغانستان به نفع اقلیت‌ها گفت و با لحنی تند، شیعیان و هزاره‌های افغانستان را به کوچ اجباری و نسل‌کشی تهدید کرد.

همچنین او از ولایت شدن «پنجشیر» و «دایکندی» ابراز نارضایتی کرد که این دیدگاه‌ها نشان‌دهنده تغییر رویکرد و قوم‌گرایی او با دغدغه اکثریت در برابر اقلیت‌ تعبیر شده است.

رهبر حزب اسلامی به عنوان آخرین نخست‌وزیر افغانستان، پیش از به قدرت رسیدن طالبان در ۱۳۷۵ خورشیدی به ایران فرار کرد اما به دلایل مختلف از جمله در سال ۱۳۸۱ بخاطر مخالفتش با دولت جدید افغانستان از ایران نیز اخراج شد. حکمتیار موضع تندی در قبال ایران اتخاذ کرد تا جایی‌که در سال ۱۳۹۴ خورشیدی ایران را «یک اسرائیل دیگر برای امت اسلامی» خواند.

آقای حکمتیار بعد از سال ها زندگی در خفا، اخیرا با حضور در یک نشست عمومی در ولایت لغمان، در انظار عمومی ظاهر شد و در ابتدای پیوستن به پروسه ای صلح، برداشت های بدبینانه ای که پیرامون ماجرای بازگشت علنی او به عرصه سیاست و ترک نظامی گری براندازانه علیه دولت مرکزی، پیروان مذاهب دیگر و اقلیت های قومی بر نگرانی ها در زمینه آینده سیاسی افغانستان افزود.

او با دامن زدن به اختلافات مذهبی و طرح اکثریت و اقلیت های قومی، خواست، افکار عمومی را بر ضد تشیع و هزاره‌ها بار دیگر زمینه اختلافات دهه ای شصت و هفتاد را فراهم نماید.

در شرایط کنونی ذهنیت افزون‌خواهانه و انحصارطلبانه حکمتیار خطرناک و اما خطرناک‌تر از آن، سکوت در برابر گفته ها و موضع گیری هایی که می خواهد، آزادی بیان را به چالش بکشاند و جنگ‌های فرقه‌ای و قومی را به افغانستان بکشاند و پیروان یک مذهب و قوم خاصی را تهدید نماید، در حالیکه از سه دهه ای گذشته بدینسو حکمتیار نشان داد که کارنامه‌ای او مملو از ناسازگاری و اخیرا خط و نشان او در پیوستن‌اش به حکومت بر نگرانی هایی شهروندان کشور افزوده است.

مردم افغانستان خوب بیاد دارند، زمانیکه مجاهدین به رهبری استاد ربانی وارد کابل شدند، آقای حکمتیار به بهانه اینکه دوستم کمونیست در حکومت شامل است روزانه دهها راکت بالای کابل شلیک می کرد و در نتیجه حدود هشتاد هزار  انسان در کابل کشته شدند و کابل به مخروبه تبدیل شد و نیز او  در شانزده سال اخیر به بهانه اینکه کشور توسط خارجی ها اشغال شده با حکومت منتخب مردم افغانستان جنگیدند.

بنابراین، ناظران می گویند که بعید نیست که منظور او از راه اندازی نمایش قدرت در ولایت های تحت نفوذ سنتی خود، ارسال پیامی به «اقلیت» ها هم باشد تا بدانند که از این پس، معادلات سیاست و قدرت به زیان اقلیت های قومی و مذهبی، دچار تغییرات اساسی و بنیادی خواهد شد.

اینک که آقای حکمتیار سیاست ایران را در مورد محدودیت اقلیت سنی نشانه میگرد و به این بهانه حساسیت مذهبی را علیه شیعیان افغانستان ببار می آورد، آیا فراموش کرده که خودش چند صباحی به عنوان شایسته ترین فرمانبردار،  زمینه ساز سیاست ایران در افغانستان بود، او از سال ۱۳۷۵ تا ۱۳۸۱ خورشیدی در یکی از کاخ های نیاوران تهران زندگی میکرد و برای عده ای از اعضای حزب اسلامی و برخی کارکنان وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران درس تفسیر می گفت و گاها از تهران به قم رفته و علاوه بر تأیید یکی از آثار غیر مطبوع اش، مجموعه ای تفسیر، حاصل مباحث تفسیری در نیاوران تهران با برخی از مراجع تشیع و از جمله آیت الله العظمی مکارم شیرازی ملاقات و دیدار و تقاضای دیدگاه ایشان  در آن مورد بود.

نگارنده طی ملاقات هایی که با جناب انجنیر حکمتیار در منزلش واقع نیاوران تهران  در یکی از روزهای تابستان سال ۱۳۷۶ داشتیم، موضوع بحث مشکلات مهاجرین بود، انتظار می رفت که او در قبال  مشکلات مهاجرین موضیعی داشته باشند که حتی علاقمند به اظهار نظر در رفع معضلات و مشکلات مهاجرین هموطن خویش نبوده و در گذشته نشان داده که وی عمرش را در بی ثباتی گذرانده و اما سؤالی که وجود دارد این است که برخی رهبران جامعه هزاره و پیروان خط ولایت فقیه،  با آنکه با کارنامه سابق آقای حکمتیار شناخت دارند که او در ائتلاف ها و از جمله در تعهداتش با حزب وحدت پایدار نبوده و حزب وحدت با تاوان سقوط غرب کابل و تحویل موشک های اسکاد و…  اکنون نیز هیچ تغییری در رویکرد خویش نیاورده است.

استقبال سرور دانش و عباس بصیر نماینده خاص کریم خلیلی رهبر حزب وحدت از حکمتیار در ننگرهار و آقای دانش در مراسم استقبال از حکمتیار در ننگرهار گفت: جای خرسندی است که امروز حضور آقای حکمتیار را در کنار دولت داریم، همه از حضور شما در افغانستان خرسند هستند و استقبال می کنند و ما با هم دیدگاه های مشترک داریم.
همچنین قبل از ظهر یکشنبه ۱۰ ثور ۱۳۹۶ خورشیدی، کریم خلیلی رهبر حزب وحدت اسلامی در مراسم سالگرد پیروزی مجاهدین که از سوی شورای احزاب جهادی و ملی در هوتل کانتینینتال  برگزار و  خطاب به حاضرین گفت: ما از ورود آقای حکمتیار در افغانستان استقبال می کنیم و مقدم ایشان را گرامی داشته، پیوستن حزب اسلامی افغانستان را به پروسه صلح به خیر وصلاح مملکت میدانیم….

اما به تعقیب آن سید خلیل الله انوری رهبر حزب حرکت اسلامی مردم افغانستان که برخی رسانه ها از جمله بی بی سی و روزنامه ای هشت صبح نیز تبصره ای داشت از قول این رهبر جوان آمده: ما  از آمدن انجنیر حکمتیار در چارچوب سیاسیون افغانستان و پرداختن ایشان به فعالیت های سیاسی استقبال می کنم، اما اذعان میدارم اینکه پا فراتر گذاشتن حزب اسلامی تحت رهبری جناب انجنیر حکمتیار و سایر احزاب سیاسی از محدوده قانون اساسی و محدوده اخلاقیات اجتماعی و سیاسی گام خطیر خواهد بود.

بنا بر این آقای خلیلی قطعاً از ورود حکمتیار در کابل خشنود و حمایت همه جانبه خود را رسماً از وی اعلام نموده، باید به این نکته توجه داشت، در زمان جنگهای داخلی بعد از ۸ میزان ۱۳۷۱ خورشیدی که توافق نامه همکاری بین حزب اسلامی و حزب وحدت اسلامی صورت گرفت، حزب اسلامی یکی از هم پیمانان استراتژیک حزب وحدت جناح عبدالعلی مزاری به حساب می آمد و در زمان حکومت آقای ربانی و در اوج جنگ های خونین داخلی، روزهای سخت و دشوار آقای حکمتیار در در مناطق تحت امر حزب وحدت، این حزب را حمایت نکرد، بناً با آمدن حکمتیار در کابل حزب وحدت آقای خلیلی احتمالاً در کنار حزب اسلامی هم پیمان سابق خود قرار گرفته و اشتباه گذشته را تکرار خواهد کرد و باید گفت: این تذهبوا؟…

اما آنچه که برخی سیاستمداران مطرح می کند، گویا پیوستن حکمتیار به حکومت افغانستان ثبات و امنیت دائمی تأمین می شود، بعنوان نتیجه  ای مباحث فوق به این اندیشه چنین پاسخ ارائه می گردد:

  1. ۱٫ حکمتیار تصمیم مستقلانه و اندیشه ملی و ثابت ندارد.
    ۲٫ همانگونه که حکمتیار در سال های اخیر از قوت نظامی در سرنوشت جنگ تعیین کننده نیست، عمل کرد وی از دوران جهاد بدینسو از محبوبیت مردمی نیز برخوردار نیست تا تمام گروههای مخالف دولت به او اعتماد نمایند.
    ۳٫ صلح در کشوربا تأمین عدالت اجتماعی، تطبیق قانون اساسی توسط دولت و جامعه جهانی، در راس امریکا ارتباط دارد نه با پیوستن یک و یا چند گروه مخالف.

بهرحال!

صلح به عنوان ضرورت مبرم برای مردم افغانستان پنداشته می شود، صلح و امنیت از جمله نیازهای فطری بشر و موهبت الهی است که دین مبین اسلام خود منادی صلح در جهان بوده وهست و نیز مسلمانان را در اجرای این امر نیک توصیه نموده است.

امید واریم در افغانستان تأمین صلح و امنیت دائمی بر قرار و تندروی ها به نام اسلام از کشورهای اسلامی، مخصوصا از کشور مسلمان افغانستان برچیده و دشمنان اسلام در ایجاد اختلاف به اهداف شوم شان نائل نگردد انشاالله…

نویسنده: سید جعفرعادلی«حسینی»