۞ امام علی (ع) می فرماید:
هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

موقعیت شما : صفحه اصلی » خاطره » مقاله
  • شناسه : 212
  • ۲۱ سرطان ۱۳۹۴ - ۱۵:۰۴
  • 97 بازدید
Islam937
سیره و سیمای امّ المؤمنین حضرت خدیجه(س)

سیره و سیمای امّ المؤمنین حضرت خدیجه(س)

حضرت خدیجه(س) زنی با فضیلت ودارای کمالات علمی و معنوی بود که در اثر معاشرت با پیامبرگرامی اسلام(ص) به رسالت پیامبر خدا(ص) در آینده ایمان داشت و می دانست که آن حضرت به پیامبری خواهد رسید. حضرت خدیجه(س) ازنظر ایمان وعقیده به جایی رسیده بودکه خدا وپیامبر و ملائکه اورا دوست داشتند و بر ایمان […]

حضرت خدیجه(س) زنی با فضیلت ودارای کمالات علمی و معنوی بود که در اثر معاشرت با پیامبرگرامی اسلام(ص) به رسالت پیامبر خدا(ص) در آینده ایمان داشت و می دانست که آن حضرت به پیامبری خواهد رسید.

حضرت خدیجه(س) ازنظر ایمان وعقیده به جایی رسیده بودکه خدا وپیامبر و ملائکه اورا دوست داشتند و بر ایمان اومباهات می کردند و او را افضل زنان پیامبر و جزء برترین زنان عالم و جهان معرفی نمودند و در اثر ایمان و فداکاری به جایی رسید که خداوند به اوسلام رساند. او نه تنها این همه ناملایمات را تحمل کرد، بلکه تمام تلخی های سیاسی واجتماعی آن روز را که قلب نازنین پیامبر خدا(ص) را مجروح می ساخت ترمیم نمود و آن حضرت را در ادامه سیرالهی اش یاری داد ومایه آرامش شوهرش گشت.

با کمال تأسف حضرت خدیجه کبری(س) با چنین ویژگی و اوصاف، در میان مسلمانان مظلوم واقع شده که حتی در سالروز رحلت آن بانوی بزرگوار اسلام تجلیل ویاد بود که در شأن آن مکرمه باشد صورت نمی گیرد. نگارنده با این مقدمه مختصر و با ذکر چند اولویت پیرامون سیره و سیمای امّ المؤمنین حضرت خدیجه(س) پرداخته و امیدوارم که بمناسبت سالروز وفاتش که در دهم ماه رمضان رخ داده بود، درحد استعداد و توانم، مطالبی را که در خور شأن نخستین بانوی مسلمان و فداکار حضرت خدیجه(س) باشد ارائه نمایم.

الف) خدیجه(س) اولین بانوى مسلمان:

پیش از بعثت پیامبر(ص) حضرت خدیجه(س) پیرو آیین جدّ بزرگوارش حضرت ابراهیم(ع) و به اصطلاح از «حُنَفاء» بوده ودر نخستین روزى که پیامبر خدا(ص) به پیامبرى مبعوث شدند، او تسلیم بودن خود را اعلام کرد، چنانکه در حدیث شریف آمده است: نخستین کسانى که به پیامبر اکرم(ص) ایمان آورده اند از مردان، امام على(ع) واز بانوان، حضرت خدیجه(س) بوده اند.(۱)

هنگامى که پیامبر اکرم(ص) در نخستین روز بعثت از غار حرا با رسالت عظیم پایین مى آمدند، سرور بانوان قریش به استقبال آن حضرت شتافت وعرض کرد: این چه نورى است که در پیشانى شما مى بینم؟ فرمودند: این نور نبوّت است. آنگاه ارکان اسلام را براى ایشان بیان نمودند وحضرت خدیجه(س) عرضه داشتند: «آمنتُ وصدّقتُ ورضیتُ وسلّمتُ» من ایمان آوردم، پیامبرى ات را باور کردم، آیین اسلام را پسندیدم وتسلیم شدم.(۲)

ب) اولین بانوى نمازگزار:

حضرت خدیجه(س) اولین بانوى نمازگزار در اسلام است، سال ها شمار باورداران دین مقدس اسلام منحصر به حضرت خدیجه(س) وحضرت على(ع) بود، هر روز پنج بار پیامبر رحمت(س) به مسجدالحرام شرفیاب مى شدند، روبه کعبه مى ایستادند، امیرمؤمنان(ع) در سوى راست وحضرت خدیجه(س) علیها در پشت سر مى ایستادند. این سه انسان مسئول ومتعهد، امت اسلامى را تشکیل مى دادند وپرستش معبود را در کنار خانه توحید به نمایش مى گذاشتند.(۳)

ج) اولین بانویى که از میوه هاى بهشتى تناول کرد:

حضرت خدیجه(س) اولین بانوى مسلمانى است که به دست مبارک پیامبر اکرم(ص) از انگور بهشتى تناول نمود.(۴)

حضرت خدیجه کبری(س) اولین همسر پیامبر اسلام(ص) و اولین زنی که اسلام آورد، مادر فاطمه زهرا(س) از زنان مشهور تاجر عرب و حجاز به شمار می رفت. پدرش خویلد بن اسد و مادرش فاطمه دختر زائده بن اصم(۵) که سلسله آنها از «لوی» با پیامبر اکرم(ص) و سایر هاشمیان می رسد و حضرت خدیجه(س) از طرف پدر با رسول خدا(ص)، عموزاده و نسب هر دو به «قصی بن کلاب» می رسد. او از خانواده های اصیل و اشراف مکه است. تولد او نیز در مکه و چندین سال قبل از «عام الفیل» بوده است.

بانوی ثروتمند حجاز و تجارتش
در آن زمان که مردم مکه، از راه تجارت امرار معاش می کردند، خدیجه نیز از آنجا که از ثروتمندان مکه و کارهای تجارتی می کرد و چندین شتر در دست کارگزاران او بود که در اطراف کشورهایی مثل شام، مصر و حبشه، رفت و آمد و دادوستد داشت، وقتی آوازه درستی و امانتداری و خوش خلقی رسول خدا(ص) را شنید و لقب «محمد امین» را از او دید، در پی مذاکراتی که با ابوطالب، عموی پیامبر نمود و «محمدامین» را در کاروان تجارتی خود، در امور مربوط به دادوستدهایش انتخاب کرد و از آن پس پیامبر گرامی اسلام(ص) در دوران جوانی در سفرهای تجارتی برای حضرت خدیجه(س) سود فراوانی بدست آورد. در سفری که پیامبر(ص) برای تجارت به شام رفت، حضرت خدیجه(س) غلام خود «میسره» را همراه او کرد و دستور داد تا همه جا، او را همراهی و مراقبت نماید. درشهر بصری در نزدیکی شام به راهبی به نام «نسطورا» برخورد کردند که او به غلام، از آینده پیغمبر و نبوت او خبر داد و از طرفی سود بسیاری عاید آنها شد که تا آن موقع، در هیچ سفری به این اندازه نبود. بعد از برگشت از شام، میسره، احوالات سفر و گفتار راهب و مشاهداتش را که از عظمت و معنویت محمد(ص) بود، برای خدیجه(س) تعریف کرد و از همین جا بود که او را مشتاق همسری با «محمد امین»(ص) نمود.

ازدواج خدیجه(س) با رسول خدا(ص)
با وجودی که مردان ثروتمندی از قریش چون «ابوجهل بن هشام» و «عقبه بن ابی معیط» از او خواستگاری کرده بودند ولی خدیجه(س) که شیفته درستکاری و امانتداری و مکارم اخلاقی و جهات معنوی پیامبر(ص) شده بود، خود پیشنهاد ازدواج داد و برخلاف سنت های ازدواج در میان اعراب جاهلی آن زمان، مال و ثروت زیادی از دارائیش را به محمد(ص) هدیه کرد.

طبق برخی نقلها خدیجه قبلاً با کسی ازدواج نکرده بود و اولین و تنها ازدواج او، ازدواج با محمد بود.(۶) او اولین همسر رسول خدا(ص) بود و تا وقتی که حیات داشت، پیامبر(ص) هیچ زن دیگری اختیار نکرد و ثمره این ازدواج، دو پسر بنام قاسم و عبدالله که هر دو قبل از بعثت پیامبراسلام(ص) از دنیا رفتند و ۴ دختر بنام زینب، ام کلثوم، رقیه و فاطمه زهرا(س) بود. فاطمه زهرا(س)، بعد از بعثت به دنیا آمد.

نقش خدیجه(س) در پیشبرد اسلام

وقتی حضرت خدیجه دریافت که سعادتمند شده، هرچه داشت در راه پیشرفت و موقعیت پیامبر اسلام(ص) انفاق کرد. او تمام اموال خویش را به پیامبر(ص) بخشید و در راه نشر اسلام به مصرف رساند. تا جایی که هنگام ارتحال، پارچه‏ای برای کفن نداشت.

ابن اسحاق جمله‏ای در شأن خدیجه(س) دارد که گویای همکاری و صداقت او در پیشبرد اسلام است. او می‏گوید: «خدیجه یاور صادق و با وفایی برای پیامبر(ص) بود و مصیبت‏ها در پی رحلت خدیجه(س) و ابوطالب(ع) بر پیامبر(ص) سرازیر شد.»(۷) گویا این دو، در برابر هجوم ناملایمات بر پیامبر اکرم(ص)، سدی بلند و مستحکم بودند و این جمله، معروف که اسلام رهین اخلاق پیامبر(ص)، شمشیر علی(ع)، و اموال خدیجه(س) است(۸) از نهایت همکاری و صداقت خدیجه پرده بر می‏دارد.

حضرت خدیجه(س) براى پیامبر اسلام(ص) نمونه‏ى یک همسر فداکار و ایثارگر بود. از همان آغاز زندگى مشترک تا آخرین لحظه‏ى حیات پرثمر خویش، در تمام مدت بهترین یار و یاور و مهربان‌ترین مونس پیامبر اسلام(ص) محسوب مى‏شد. در روزهاى آرامش، نزدیک‏ترین همدم پیامبر(ص)، در ایام دشوارى و در گیرودار شداید زندگى صبورترین و پر تحمل‏ترین مددکار، و در تمام حوادث سخت و مصیبت‌هاى پى‏درپى، قوى‏ترین پشتیبان و همقدم و همراه رسول اکرم(ص) بود. در تمام شدائد و دشواری‌هایى که در سال‌هاى بعد از بعثت براى پیامبر(ص) و مسلمانان رخ مى‏داد، خدیجه(س) نه تنها مونس پیامبر(ص) و موجب تسلى خاطرش بود، بلکه چون مادرى مهربان براى تمام مسلمان‌ها نیز مایه‏ى امید و پشت‌گرمى و قوت قلب به شمار مى‏رفت، و با صبر و شکیبایى بى‏حساب و قدرت تحمل شگفت انگیز و پایدارى و مقاومت شگرفش سرمشق دیگران نیز قرار مى‏گرفت. علاوه بر آن هرگز از بذل مال فراوانش در راه هدف الهى پیامبر(ص) و گسترش و تقویت اسلام دریغ نورزید. با آن قدرت مالى و شهرت و مقامى که داشت، و با آن که قادر بود بهترین زندگى‏ را داشته باشد و در کمال نعمت و رفاه و آسایش بسر برد، ولى تمام مظاهر زندگى دنیوى را به دور ریخت و در عوض با تمام ناملایماتى که به خاطر زندگى با پیامبر(ص) بر او روى آورده بود دست و پنجه نرم کرد. سال‌ها، با زجر و شکنجه شوهر بزرگوارش، با تهدیدهایى که بر زندگى هر دو سایه انداخته بود و با تن دادن به تبعید و محاصره و حتى تحمل روزهاى گرسنگى و شب‌هاى بیدارى، به آسانى کنار آمد، تا هر روز قدمى تازه در راه نیل به اهداف عالیه‏ى اسلام و پیاده کردن برنامه‏هاى قرآن و پیشرفت مکتب انسان‏ساز اسلام بردارد.

 

سیماى حضرت خدیجه(س) در آیینه وحى

پیامبر اکرم(ص) در نخستین سیر شبانه خود که در ماه ربیع الاول، دو سال بعد از بعثت که از خانه حضرت خدیجه(س) انجام پذیرفت،(۹) هنگامى که به سوى زمین باز مى گشتند از پیک وحى چنین مورد خطاب قرار گرفتند: «حاجتی أن تقرأ على خدیجه مِن الله ومنّى السلام؛(۱۰) حاجت من این است که از خداى منّان واز منِ جبرئیل، بر خدیجه سلام برسانى». هنگامى که پیامبر اکرم(ص) درود خداى منان را به حضرت خدیجه(س) ابلاغ نمودند، او در پاسخ گفت: خدا سلام است، سلام از او به سوى اوست. (۱۱)

در روایتی دیگر می خوانیم: روزی خدیجه به طلب رسول خدا(ص) بیرون آمد. جبرئیل به صورت مردی با وی روبه رو شد و از خدیجه احوال رسول خدا(ص) را پرسید. خدیجه نمی توانست بگوید رسول خدا(ص) در کجا بسر می برد.او می ترسید این مرد از کسانی باشد که قصد کشتن رسول خدا(ص) را دارد. وقتی که خدمت آن حضرت رسید و قصه را باز گفت، پیامبر(ص) فرمود:آن جبرئیل بود و امر کرد که از خداتو را سلام برسانم.(۱۲) بی تردید می توان گفت که این سجایا و فضایل اخلاقی سبب شد تا خدیجه(س) برای همسری پیامبر اکرم(ص) شایسته شمرده شود. طبق روایات ، او برای پیامبر(ص)یاوری صدیق بود.(۱۳)

در یکى از تهاجمات ددمنشانه قریش وانتشار شایعه کشته شدن پیامبر(ص)، حضرت خدیجه(س) در میان درّه ها وصخره هاى اطراف مکّه، به دنبال حبیبش مى گشت وسیلاب اشک بر صورتش روان بود. پیک وحى بر پیامبر رحمت فرود آمد وعرضه داشت: ملائکه آسمان به جهت گریه خدیجه(س) به گریه افتاده اند، او راه به سوى خود فرا خوان، درود مرا ابلاغ کن واو را بشارت بده، که خدایش به او درود مى فرستد واو را به قصرى در بهشت بشارت ده، که در آن هیچ غم واندوهى نیست.(۱۴)

شمه ای از فضایل حضرت خدیجه(س)
حضرت خدیجه(س) اولین زنی که در نزد پیامبراسلام(ص) از احترام و محبوبیت خاصی برخوردار بود که در فضایل و مناقب آن بانوی بزرگوار اسلام روایات زیادی نقل شده که در اینجا به شمه ای از فضایل حضرت خدیجه(س) به چند روایت اکتفا می گردد:
۱٫ حدیث مشهوری میان اهل تشیع و اهل تسنن این است که پیامبراسلام(ص) فرمود: از مردان گروه زیادی به کمال رسیدند ولی از میان زنان: کامل ترین و بهترین زنان از نظر ایمان چهار تن بوده اند که عبارتند از: آسیه دختر مزاحم (همسر فرعون)، مریم دختر عمران(مادر حضرت عیسی مسیح)، خدیجه دختر خویلد(همسرپیامبراسلام(ص)) و فاطمه دختر پیامبراسلام(ص)(۱۵)

  1. در تفسیر عیاشی از امام محمدباقر(ع) از رسول خدا(ص) روایت است که فرمود: درشب معراج چون بازگشتم، از جبرئیل پرسیدم آیا حاجتی داری؟ جبرئیل گفت: خدیجه را از طرف خداوند و از جانب من سلام برسان.(۱۶) همچنین ابوسعید خدری می گوید: رسول خدا(ص) فرمود: وقتی که در شب معراج ، جبرئیل مرا به سوی آسمانها برد و سیر داد،هنگام مراجعت به جبرئیل گفتم : «آیا حاجتی داری؟» جبرئیل گفت: «حاجت من این است که سلام خدا و سلام مرابه خدیجه برسانی» پیامبر(ص) وقتی که به زمین رسید، سلام خدا و جبرئیل را به خدیجه ابلاغ کرد. خدیجه(س) گفت: «ان الله هو السلام، وفیه السلام، الیه السلام، وعلی جبرئیل السلام؛ همانا ذات پاک خدا سلام است، واز او است سلام، وسلام به سوی او باز گردد و برجبرئیل سلام باد.»(۱۷) این مطلب بیانگر اوج مقام حضرت خدیجه در پیشگاه خدااست.
  2. حضرت خدیجه(س) از بزرگترین بانوان اسلام به شمار می رود. او اولین زنی بود که به اسلام گروید چنان که علی بن ابی طالب(ع) اولین مردی بود که به اسلام روی آورد. اولین زنی که نماز خواند، خدیجه(س) بود.او انسانی روشن بین و دوراندیش بود. باگذشت علاقمند به معنویات، وزین و با وقار، معتقد به حق و حقیقت و متمایل به اخبار آسمانی بود.(۱۸)
  3. از حضرت على(ع) روایت شده است که فرمود: «این جمله را از خود پیامبر اسلام(ص) شنیدم که فرمود: بهترین زنان بنى‏اسرائیل در عصر گذشته، مریم بنت عمران، و بهترین زنان امت، امروز خدیجه بنت خویلد است.(۱۹) همچنین امیر مؤمنان در «خطبه قاصعه»می فرمایند : روزی که رسول خدا به پیامبری رسید، نور اسلام به هیچ خانه ای وارد نشد جز به خانه پیامبر وخدیجه که من سومین نفرآنان بودم که نور وحی و رسالت را می دیدم و عطر نبوت را استشمام می کردم .(۲۰)

۵ . از امام محمدباقر(ع) روایت شده که آن حضرت فرمود: «جبرئیل مرکب براق را شبانه کنار درخانه خدیجه آورد و در آن خانه به محضر رسول خدا رسید ،آن حضرت را از خانه بیرون آورد و بر مرکب براق سوار نموده واز مکه به سوی بیت المقدس سیر داد…»

مطابق پاره ای از شواهد وقراین ، پیامبر هنگام مراجعت ازمعراج نیز در خانه خدیجه فرود آمد .(۲۱)

۶ . صحیح بخارى یکى از شش «صحیح» عمده و معتبر جهان تسنن نقل مى‏کند: «عایشه مى‏گوید: درباره‏ى هیچ زنى به اندازه‏ى خدیجه حسرت نکشیدم و حسادت نبردم وقتى شنیدم که پروردگارش او را به بهشت وعده داده است.» (۲۲) این سخن عایشه، دور از واقعیت نبوده است. چون مى‏دانیم که خدیجه(س) نخستین همسرى است که پیامبر اکرم(ص) قبل از آغاز رسالت اختیار کرده و مدتى طولانى، نزدیک به ۲۵ سال با وى زندگى کرده است. با این که حضرت رسول اکرم(ص) پس از وفات خدیجه(س) با برخى از زنان دیگر مانند عایشه، صفیه، ام‏سلمه، و … هم وصلت نموده، ولى در تمام مدتى که همسران دیگرى در خانه داشت، باز از خدیجه به شایستگى یاد مى‏کرد، نام او را با احترام مى‏برد و همواره خاطره‏ى او را گرامى و عزیز مى‏داشت چنان که درباره‏اش مى‏فرمود: «هرگز خداوند متعال بهتر از او را بر من نصیب نفرموده است. او روزى که من نیاز به کمک داشتم، به یارى‏ام آمد و دستم را با مهر و عطوفت گرفت؛ روزى به من ایمان آورد که جهانیان نسبت به من کفر مى‏ورزیدند، و روزى مرا تصدیق کرد که جهانیان تکذیبم مى‏کردند، خداوند از او به من اولاد عنایت کرد.»(۲۳) این سخنان صریح و بى‏شائبه از زبان مبارک پیامبر گرامى اسلام(ص) به خوبى مى‏رساند که خدیجه(س) از چه موقعیت ممتازى در نزد پیامبر(ص)، و از چه شخصیتى برخوردار بوده است.

عایشه مى‏گوید: روزى نمى‏شد که پیامبر اسلام(ص) از خدیجه ذکر خیرى به میان نیاورد. به حدى که روزى غیرت و تعصب زنانه بر من غالب شد و با همان حال (حسادت) گفتم: آیا او زن سالخورده‏اى نبود که خداوند متعال بهتر از او نصیب تو کرده است؟ پیامبر اسلام(ص) به شدت غضبناک شد، به حدى که موهاى جلوى سر مبارکش از شدت غضب تکان خورد و آنگاه آن جملات تحسین‏آمیز را (که قبلا نقل کردیم) درباره‏ى خدیجه بیان فرمود و باز عایشه مى‏گوید: «هر وقت در منزل گوسفندى ذبح مى‏شد، پیامبر اسلام(ص) مى‏فرمودند: از گوشت آن براى دوستان خدیجه هم بفرستید. روزى به این وضع اعتراض کردم، ولى پیامبر فرمودند: من دوستان خدیجه را نیز دوست مى‏دارم.» (۲۴) او زنی با کمال و با شخصیت و با فضیلت بود و از همین رو از زنان دیگر ممتاز و پیامبر خدا(ص) او را بسیار دوست می داشت.

این بانوى بزرگوار و الگوى ممتاز زن مسلمان، در نزد پیامبر اکرم(ص) از احترام و محبوبیت خاص برخوردار بود. رسول گرامى اسلام(ص)، آن خاتون محترم را بسیار دوست مى‏داشت، به مهر و درایت او آگاه بود و از این رو در کارهاى خود با وى نه فقط مانند یک همسر، بلکه همچون یک دوست فهیم و دلسوز و یار صمیمى، مشورت مى‏کرد و به نظریاتى که خدیجه(س) ابراز مى‏داشت، با دیده‏ى احترام مى‏نگریست. همین شرافت برای او بس که همسر رسول خدا(ص) بودوگسترش اسلام به کمک مال و ثروت او تحقق یافت.(۲۵)

نکته‏ى مهم آن که خدیجه(س) در حساس‏ترین شرایط زندگى پیامبر اسلام – چه آن زمان که وجود مبارکش در آستانه‏ى نزول وحى قرار داشت و همه چیز دگرگون شده بود، و چه آن زمان که وحى الهى بر قلب پاکش نازل مى‏شد و جهانى را به لرزه درمى‏آورد – همواره رسول اکرم(ص) را به خوبى درک مى‏کرد. او را به طور صحیح شناخت و به واقعیت‏هاى والاى وجودش پى برد. رسالت او را به روشنى فهمید و آن را با تمام جانش پذیرفت و با همه‏ى توان خود در راه تثبیت و گسترش آن ایستادگى کرد. و به راستى که کمتر همسرى مى‏تواند این چنین حساس و فهمیده و با کمال و عمیق و عالم و واقع‏بین باشد.

حضرت خدیجه(س) بانوى دانشمند و صاحب کمال

در شرح اوصاف و فضایل حضرت خدیجه(س)، سخن تمام نمى‏شود مگر آن که به مراتب فضل و دانش وى نیز اشاره کنیم و بگوییم که او زنى دانشمند، پرتجربه، بسیار فهیم، بسیار روشن‏بین و صاحب‌کمال بود. هر مسأله‏اى را به دقت بررسى مى‏کرد، هرگز بدون علم و اندیشه چیزى را نمى‏پذیرفت و بدون تفکر و تعمق حرفى نمى‏زد. در آغاز رسالت به محض آن که متوجه شد تغییرات غیر عادى در پیامبر(ص) ایجاد شده و حتى وضع جسمانى آن حضرت و اعمال و رفتار و حرکاتش دگرگون شده است، در آن شرایط حساس، با دقت و تدبر و تفکر ویژه‏اى که داشت، بهتر و دقیق‏تر از بزرگترین دانشمندان علم روانشناسى به اصل مسأله پى برد و با قاطعیت و صراحت اعلام کرد که تمام آن تغییرات و پیدایش آن وضع خاص جسمانى براى پیامبر(ص)، آثار یک دگرگونى و تحول عمیق روحى و معنوى است و هیچ عارضه‏ى دیگرى وجود ندارد.

در زمانى بعضى از آشنایان و اطرافیان از گوشه و کنار و گاه به طور جسته گریخته و گاه آشکارا براى تغییر حال پیامبر(ص) ابراز نگرانى مى‏کردند، خدیجه(س) با روشن‏بینى خاص و درک هوشمندانه‏اش خطاب به پیامبر(ص) گفت: «خداوند تو را هرگز عاجز و ناتوان مى‏سازد (و به بیماری‌هاى سخت جسمانى که باعث عدم تعدل و زمینگیرى شوند دچار نمى‏کند) چون تو در زندگى خود همیشه صله‏ى رحم داشته و دارى، مهمانى مى‏دهى و مهمان‌دوستى و مهمان‏نوازى مى‏کنى، از مستمندان و درماندگان دستگیرى مى‏کنى و فریادرس مظلومان هستى.» (۲۶)

چنین بانویى، با چنین اوصاف والایى، علاوه بر تمام امتیازاتش بهترین شریک غم و اندوه پیامبر(ص) نیز بود. و این صفتى است که هرگاه زنى منصف بدان باشد، یکى از مهم‌ترین عوامل موفقیت در زندگى مرد، و در تحکیم اصول و مبانى خانوادگى او به شمار خواهد رفت، به طورى که هرگز زیبایى و جمال و سایر نشانه‏ها و خصوصیات زنانگى نمى‏تواند جاى آن را پر سازند. توجه بدین امر، در زندگى خانوادگى خدیجه(س) کاملاً مشهود و آشکار بود و اسناد معتبر حاکى از آن است.

«ابن‏اسحاق» یکى از سیره‏نویسان اولیه و معروف اسلام در این باره مى‏گوید: پیامبر اسلام(ص) هر چیز مکروهى را که مى‏دید و مى‏شنید و هر ناروایى را که بر او وارد مى‏گردید، محزون و متأثرش مى‏ساخت، هنگام بازگشت به خانه با خدیجه(س) در میان مى‏گذاشت. و خداوند به وسیله‏ى خدیجه، آن مکروه و ناروا را فرج و گشایش عنایت مى‏فرمود. خدیجه(س) همواره او را به ثبات و مقاومت دعوت مى‏کرد و با درایت و عطوفت خود دردها و رنج‏ها و آلام پیامبر(ص) را تسکین مى‏داد تا روزى که خدیجه(س) از دنیا رفت پیامبر(ص) یک غمخوار فهیم و مصاحب و مشاور مهربان و صمیمی خود را از دست داد.

خدیجه کبرى(س) از دیدگاه رسول خدا(ص)

از رسول اکرم(ص) احادیث فراوان در مناقب حضرت خدیجه(س) رسیده است، که به گوشه اى از آنها اشاره مى کنیم:

  1. هر روز خداى متعال چندین بار با وجود خدیجه بر فرشتگان مباهات مى کند.(۲۷)
  2. او هنگامى به من ایمان آورد که دیگران به من کفر مى ورزیدند. او مرا تصدیق نمود، هنگامى که دیگران انکار مى کردند، او همه ثروتش را در اختیار من قرار داد هنگامى که دیگران دریغ مى ورزیدند. خداى منان از او به من فرزند عنایت کرد ولى دیگران را محروم ساخت.(۲۸)
  3. بهترین بانوان عالمیان عبارتند از: مریم دخت عمران، آسیه دخت مزاحم، خدیجه دخت خویلد وفاطمه دخت محمد(ص).(۲۹)
  4. برترین بانوان بهشت عبارتند از: خدیجه دختر خویلد، فاطمه دختر محمد، مریم دختر عمران وآسیه دختر مزاحم (همسر فرعون).(۳۰)
  5. خدیجه پیش از همه بانوان عالم، به ایمان به خدا ورسول خدا سبقت گرفت.(۳۱)
  6. من او را از اعماق دل دوست داشتم.(۳۲)
  7. من دوستداران خدیجه را نیز دوست مى دارم.(۳۳)
  8. هرگز خداى متعال همسرى بهتر از خدیجه به من عطا نکرد.(۳۴)
  9. خداى متعال على، حسن، حسین، حمزه، جعفر، فاطمه وخدیجه را بر جهانیان برگزید.(۳۵)
  10. خطاب به عایشه: از خدیجه اینگونه سخن مگو، او نخستین بانویى بود که به من ایمان آورد، او براى من فرزند آورد وتو محروم شدى.(۳۶)

حضرت خدیجه در گفتار بزرگان

به شمارى از سخنان اصحاب سیره وتراجم فقط اشاره مى کنیم:

  1. ابن هشام صاحب کتاب معروف «السیره النبویه» مى نویسد: خدیجه صاحب نسب والا، داراى برترین شرافت، صاحب بیشترین ثروت وحریص ترین بانوان قریش به حفظ امانت والتزام به معیارهاى اخلاقى، عفت وکرامت انسانى بود ولذا بلندترین قله شرف را به خود اختصاص داده بود.
  2. ذهبى پیشتاز رجالیون عامه مى نویسد: خدیجه سرور بانوان بهشت، فرزانه قریش، از تیره اسد، جلیل القدر، متدین، خویشتن دار، بزرگوار، از بانوان بهشتى ویکى از بانوانى بود که به قله کمال رسیده بودند.(۳۷)
  3. ابن حجر عسقلانى در این رابطه مى نویسد: خدیجه در نخستین لحظات بعثت، رسالت آن حضرت را تصدیق نمود، اعتقاد راسخ وثبات قدم او نشانگر یقین کامل، عقل وافر وعزم راسخ او بود.(۳۸)
  4. سهیلى صاحب آثار فراوان در سیره ومغازى مى نویسد: حضرت خدیجه سرور بانوان قریش بود، در جاهلیت واسلام به «طاهره» ملقّب بود.(۳۹)

وصیت هاى حضرت خدیجه(س)

حضرت خدیجه در آخرین لحظات زندگى وصایایى به شرح زیر به پیامبر اکرم(ص) نمود:

  1. براى او دعاى خیر کند.
  2. او را با دست خود در خاک قرار دهد.
  3. پیش از دفن در قبر او وارد شود.
  4. عبایى را که به هنگام نزول وحى بردوش داشت، روى کفن او قرار دهد.(۴۰)

حضرت خدیجه که همه اموال منقول وغیر منقولش را به حبیب خود بخشیده بود، در مقابل فقط یک عبا مطالبه نمود وآن را مستقیماً طلب نکرد، بلکه به وسیله حضرت فاطمه(س) تقاضا کرد.(۴۱) آنگاه پیک وحى فرود آمد وکفن بهشتى از سوى پروردگار از بهشت آورد.

ام ایمن وام الفضل (همسر عباس) پیکر مطهر حضرت خدیجه را شستشو دادند وبراى آخرین بار وداع کردند.(۴۲)

پیامبر رحمت نخست با عباى خود او را کفن کرد، آنگاه کفن بهشتى را بر روى آن قرار داد. حضرت خدیجه(س) در آن لحظات آخر در مورد حضرت زهرا(س) ابراز نگرانى کرد، اسماء بنت عمیس تعهد نمود که در شب زفاف او به جاى خدیجه نقش مادرى ایفا کند.(۴۳)

وصیّت خدیجه(س)

حضرت خدیجه(س) سه سال قبل از هجرت بیمار شد. (۴۴) پیامبراکرم(ص) به عیادت وی رفت و فرمود: ای خدیجه(س)، «اما علمت انّ الله قد زوجّنی معک فی الجنّه» آیا می دانی که خداوند تو را در بهشت نیز همسر من ساخته است؟! آنگاه از خدیجه(س) دل جویی و تفقّد کرد او را وعده بهشت داد و درجات عالی بهشت را به شکرانه خدمات او توصیف فرمود.(۴۵)

چون بیماری خدیجه(س) شدّت یافت، عرض کرد: یا رسول الله! چند وصیت دارم: من در حق تو کوتاهی کردم، مرا عفو کن. پیامبر(ص) فرمود: هرگز از تو تقصیری ندیدم و نهایت تلاش خود را به کار بردی. در خانه ام بسیار خسته شدی و اموالت را در راه خدا مصرف کردی.

عرض کرد یا رسول الله! وصیت دوم من این است که مواظب این دختر باشید و به فاطمه زهرا(س) اشاره کرد. چون او بعد از من یتیم و غریب خواهد شد. پس مبادا کسی از زنان قریش به او آزار برساند.

اما وصیت سوم را شرم می کنم برایت بگویم. آن را به فاطمه می کنم تا برایت بازگو کند. سپس فاطمه(س) را فراخواند و به وی فرمود: «نور چشمم! به پدرت رسول الله بگو: مادرم می گوید: من از قبر در هراسم از تو می خواهم مرا در لباسی که هنگام نزول وحی به تن داشتی، کفن کنی.» پس فاطمه زهرا(س) ازاتاق بیرون آمد و مطلب را به پیامبر(ص) عرض کرد. پیامبر اکرم (ص)آن پیراهن را برای خدیجه(س) فرستاد واو بسیار خوشحال شد. هنگام وفات حضرت خدیجه(س) پیامبراکرم(ص) غسل و کفن وی را به عهده گرفت. ناگهان جبرئیل در حالی که کفن از بهشت همراه داشت نازل شد و عرض کرد: یا رسول الله، خداوند به تو سلام می رساند و می فرماید: «ایشان اموالش را در راه ما صرف کرد و ما سزاوار تریم که کفنش را به عهده بگریم.»(۴۶)

وفات خدیجه(س)

حضرت خدیجه(س) در سن ۶۵ سالگی در ماه رمضان(۴۷) سال دهم بعثت در خارج از شعب ابوطالب(۴۸) جان به جان آفرین تسلیم کرد. پیامبرخدا(ص) شخصاً خدیجه(س) راغسل داد، حنوط کرد و با همان پارچه ای که جبرئیل از طرف خداوند عزوجل برای خدیجه(س)آورده بود،کفن کرد. رسول خدا(ص)شخصاً درون قبر رفت، و سپس خدیجه(س)را در خاک نهاد و آنگاه سنگ لحد را در جای خویش استوار ساخت.

او بر خدیجه(س) اشک می ریخت، دعا می کرد و برایش آمرزش می طلبید.آرامگاه خدیجه در گورستان مکه در «حجون» واقع است.(۴۹) رحلت خدیجه(س) برای پیامبر(ص) مصیبتی بزرگ بود زیرا خدیجه(س) یاور پیامبر خدا(ص) بود.

آوردن کفن از سوی خدابرای خدیجه

در کتاب «الخصائص الفاطمیه» نقل شده : طبق روایت مشهور هنگامی که حضرت خدیجه(س) رحلت کرد، فرشتگان رحمت از جانب خداوند کفن مخصوصی برای خدیجه نزد رسول خدا(ص) آوردند واین علاوه بر اینکه مایه برکت برای خدیجه بود،مایه تسلی خاطررسول خدا گردید. وبه این عنوان تقدیر وتجلیل جالبی از طرف خداوند؟ حضرت خدیجه به عمل آمد.

پیامبر اکرم(ص) پیکر مطهرحضرت خدیجه(س) را با آن کفن پوشانید.سپس جنازه او را با همراهان به سوی قبرستان معلی بردند تا در کنار مادرش حضرت آمنه به خاک بسپارند . درآنجا قبری برای حضرت خدیجه(س) آماده کردند، رسول خدا(ص) درمیان آن قبر رفت و خوابید ، سپس بیرون آمد وآن گوهر پاک را در آنجا به خاک سپرد.(۵۰)

تشریف فرمایى حضرت خدیجه(س) به محشر

پیامبر اکرم(ص) تشریفات ورود حضرت خدیجه کبرى(س) را به صحراى محشر چنین توصیف مى نماید: هفتاد هزار فرشته در حالى که پرچم هایى منقّش ومزیّن با جمله «الله اکبر» را در دست دارند، به استقبال او مى شتابند.(۵۱)

حضرت پیامبراسلام(ص) بعد از وفات حضرت خدیجه(س)
پیامبر اسلام(ص) سالها بعد از وفات حضرت خدیجه(س) به خوبی از تنها یار وفادار خود یاد می کرد. بارها بیاد او گریه می کرد. به نقل از عایشه که هر وقت پیامبر اسلام(ص) گوسفندی را ذبح می کرد، می فرمود: گوشت های آن را برای دوستان خدیجه بفرستید و عایشه بر او رشک می برد و می گفت که پیامبر اسلام(ص) زیاد از او یاد می کرد. در روایت مشهور دیگری است که چون برای پیامبر(ص) هدیه ای می آوردند گااهی می فرمود: برای فلان بانویی ببرید که از دوستان خدیجه بوده است. رسول خدا(ص) درباره خدیجه می فرماید: خداوند بهتر از او را به من نداده است. او به من ایمان آورد در هنگامی که مردم کفر داشتند، تصدیق نبوت من کرد، زمانی که دیگران مرا تکذیب کردند و اموال خود را در اختیار من گذاشت در وقتی که دیگران محروم کردند و خداوند متعال از او فرزندانی به من عطا کرد و در روز فتح مکه معظمه، پیامبراسلام(ص) مسیر حرکت را به گونه ای تنظیم کرد که از کنار مزار خدیجه(س) عبور نمود.

برخی وقایع دوران زندگی حضرت خدیجه(س) با رسول گرامی اسلام(ص)
۱٫ تجدید بنای خانه کعبه و حکمیت رسول خدا(ص) که در ۳۵ سالگی رسول اکرم(ص) اتقاف افتاد (مراجعه به کتب روایی و تاریخی)
۲٫ مبارزه با بت پرستی و اختلاف بین بت پرستان، توسط مردان و سران جامعه آن روز
۳٫ بعثت رسول اکرم و پیغمبری آن حضرت(ص)
۴٫ جنگ های پیغمبر(ص)

همسران پیامبر اسلام

خدیجه دختر خویلد

سوده دختر زمعه

عایشه دختر ابوبکر

حفصه دختر عمر خطاب

زینب دختر خزیمه

ام سلمه دختر ابوامیه

زینب دختر جحش

جویریه دختر حارث

رمله دختر ابوسفیان

ریحانه دختر زید قرظی*

صفیه دختر حیی بن اخطب

میمونه دختر حارث

خدایا! به عظمت مقام حضرت خدیجه (ع) ما را ازشیوه زندگی سراسر درخشان اوبهره مند فرما و از شفاعتش در قیامت مسرور گردان .

پی نوشته ها:

  1. شیخ طوسى، الأمالى، ص ۲۵۹، مجلس ۱۰، ح ۴۶۷ .

۲ . علامه مجلسى، بحارالانوار، ج۱۸، ص ۲۳۲ .

۳ . نسائى، خصائص امیرالمؤمنین، ص ۴۵ .

۴ . هیثمى، مجمع الزوائد، ج ۹، ص ۲۲۵ .

  1. علی اکبر ، بابا زاده ، سیمای زنان در قرآن ، قم ، انتشارات لوح محفوظ،چاپ دوم ،۱۳۷۸،ص۲۳
  2. ابن هشام، السیره النوبیه، ج ۲، ص ۸ .

۷ . الصحیح فی سیره النبی الاعظم(ص)، علامه سید جعفر مرتضی عاملی، ج ۳، ص ۱۹۸٫

۸ . همان .

۹ . ابن شهر آشوب، مناقب آل ابى طالب، ج ۱، ص ۲۲۸ .

۱۰ . تفسیر عیاشى، ج۲، ص ۲۷۹ ـ صحیح بخارى، ج ۵، ص ۱۱۲ .

۱۱ . شیخ طوسى، الأمالى، ص ۱۷۵، مجلس ۶، ح ۴۶ .

  1. صحیح بخارى، ج ۵، ص ۱۱۲ ـ گنجى، کفایه الطالب، ص ۳۵۹ .

۱۳ . ریاحین الشریعه، ج۲،ص۲۰۶ .

۱۴ . سیر اعلام النّبلاء،ج۲،ص۱۱۴ .

۱۵ . استیعاب و صحیح بخارى.

۱۶ . بحارالانوار، ج ۶، ص ۷ .

  1. رک؛ محمدتقی مجلسی ، …. ج۱۶،ص۷ .

۱۸ . تنقیح المقال،ج۳،ص۷۷ .

۱۹ . عمده ابن بطریق، ص ۲۴ .

۲۰ . رک؛ نهج البلاغه فیض الاسلام ، ص۸۱۱ .

۲۱ . رک:محمدتقی مجلسی،همان،ج۴۳،ص۲۱۶ .

۲۲ . صحیح بخارى، جزو پنجم، باب ۳۰، ص ۱۱۴٫

  1. همسران رسول خدا، ص ۱۸٫ به نقل از استیعاب ابن عبدالبر.
  2. منبر الاسلام و توفیق الاعلم .

۲۵ . بحارالانوار، ج۱۶،ص۲۱و ۷۹ .

  1. سیره ابن‏هشام، ج۱، ص ۱۱۴- ۱۱۶٫

۲۷ . علامه مجلسى، بحار الانوار، ج ۱۸، ص ۲۴۳ ـ اربلى، کشف الغمه، ج ۲، ص ۷۲٫

۲۸ . ذهبى، سِیَر اعلام النبلاء، ج ۲، ص ۸۲ ـ ابن حجر ، الاصابه، ج ۴، ص ۲۷۵٫

۲۹ . ابن اثیر، اُسْد الغابه، ج ۵، ص ۵۳۷٫

۳۰ . ابن عبد البرّ، الاستیعاب، ج۲، ص ۷۲۰٫

۳۱ . حاکم، مستدرک صحیحین، ج۲، ص۷۲۰٫

۳۲ . بحرانى، العوالم، ج ۱۱، ص ۳۲٫

۳۳ . محلاتى، ریاحین الشریعه، ج ۲، ص ۲۰۶٫

۳۴ . ابن هشام، السیره النبویه، ج ۱، ص ۸۰٫

۳۵ . علامه مجلسى، بحارالانوار، ج ۳۷، ص ۶۳٫

۳۶ . قاضى نعمان، شرح الاخبار، ج ۳، ص ۲۰٫

۳۷ . ذهبى، سیر اعلام النبلاء، ج ۲، ص ۱۰۹٫

۳۸ . ابن حجر، فتح البارى، ج ۷، ص ۱۳۴٫

۳۹ . سهیلى، الروض الانف، ج ۱، ص ۲۱۵٫

۴۰ . ابن حجر، الإصابه، ج ۴، ص ۲۷۵٫

۴۱ . سیلاوى، الأنوار الساطعه، ص ۳۷۵٫

۴۲ . شرهانى، حیاه السیّده خدیجه، ص ۲۸۲٫

۴۳ . محلاتى، رباحین الشریعه، ج ۲، ص ۴۱۲٫

  1. ریاحین الشریعه،ج۲،ص۷۷ .
  2. بحارالانوار،ج۱۹،ص۲۰ .

۴۶ . شجره طوبی، ج۲،ص۲۳۵پند تاریخ، ج۲،ص۲۲ .

۴۷ . سیز الاعلام النبلاء،ج۲،ص۱۱۲ .

۴۸ . بحارالانوار،ج۹،ص۱۴ .

۴۹ . بحارالانوار،ج۹،ص۱۴ .

۵۰ . محمد، محمدی اشتهاردی ، ۲۶۴ .

۵۱ . ابن شهر آشوب، مناقب آل ابى طالب، ج ۴، ص ۱۷۰ .

* همسر یا کنیز بودن مورد اختلاف است.