در طول تاریخ همواره دشمنان دین از ابزارهای مختلف با اهانت به خدا، انبیاء و اولیاء الهی و امامان معصوم(ع) به عنوان یک شیوه تبلیغاتی برای ضربه به دین از انواع روشها استفاده نموده و مینمایند و اخیراً اهانت کنندگان به مقدسات دینی به بهانهی دروغ و اتهام یک آدم خودسر بنام عیسی مزاری، عدهی […]
در طول تاریخ همواره دشمنان دین از ابزارهای مختلف با اهانت به خدا، انبیاء و اولیاء الهی و امامان معصوم(ع) به عنوان یک شیوه تبلیغاتی برای ضربه به دین از انواع روشها استفاده نموده و مینمایند و اخیراً اهانت کنندگان به مقدسات دینی به بهانهی دروغ و اتهام یک آدم خودسر بنام عیسی مزاری، عدهی از اهانت کنندگان به مقدسات و دین ستیزان و در راس آنان کسی بنام محقق نسب بسیاری از ضروریات دین را به تمسخر میگیرد و سروصداهایی را در فضای مجازی به راه انداخته و من میخواهم در این فرصت نظر خودم را مانند بسیاری از مومنین دیگر بیان کنم.
شخص بنام محقق نسب سالهاست با سوء استفاده از هر مناسبتی با تحریک احساسات قومی ضروریات دین را منکر و آن را به تمسخر میگیرد، مثلاً خوردن گوشت خوک نه تنها در اسلام که در برخی ادیان آن را حرام میدانند و همین طور موضوع عقد و ازدواج که برای همه ملتها و پیرو هر دینی مهم است و پیروان همه ادیان به آن پایبندند، زیرا ارتباط بدون ازدواج هیچ تعهدی برای طرفین خصوصاً مرد نداشته و مشکلات بعد از آن گریبانگیر زن میشود. همچنان موضوع خُمس، یکی از انواع مالیات و نص صريح قرآن و سنت است، آن را تکذیب و محقق نسب شبیه تعبیر یزید را دارد که گفت: لعبت هاشم بالملك فلا / خبر جاء ولا وحى نزل.
با استفاده از فرصت به دو مورد دیدگاه نفرت پراکنی این شخص که قبلاً توسط علمای اهل سنت بخاطر کفر گویی او در افغانستان حکم اعدامش صادر شده بود که امریکایی برای نجاتش تلاش کرد و همین طور در ایران نیز زندانی و خلع لباس شد و بخاطر بد اخلاقی این شخص خانم ایرانی که داشت طلاق گرفت و من به دو مورد از اهانت و نفرت پراکنی او نکاتی را یاد میشوم:
مورد اول اینکه: ریشه یابی این اهانتها زمان و فرصت دیگری را میطلبد واما شخص که پس از چند گاهی به هر بهانهى و هرمناسبتی نفرت پراگنی میکند و با سوء استفاده از تحریک احساسات قومی و افکار نسل جوان بی خبر و نا آگاه آنان را به بیراهه میبرد و در صدد به انحراف کشاندن آنان هستند؛ یکی بحث خمس است؛ خُمس به عربی به معنای «یک پنجم» و با اجازه مراجع دو بخش میشود، سهم امام(ع) و سهم سادات، چون زکات، صدقه و خیرات به سادات نمیرسد، نصف خمس سهم امام(ع) و نصف دیگرش به سادات فقیر تعلق میگیرد و فتوای آیتالله العظمی محقق کابلی این است که حتی سهم سادات نیز در اختیار مجتهد قرار گیرد که احکام خمس در رسالههای عملیه به تفصیل آمده و خمس یکی از انواع مالیات اسلامی وبه منظور، رفع مشکلات و نیازهای امت اسلامی وضع شده و نص صريح قرآن و سنت است و خود محقق نسب چهل سال با دریافت شهریه از خمس تعذیه نمود، یکی از منابع مالی مراجع خمس است، چنانچه چند سال گذشته یکی از مراجع خود خوانده سفرهایی به کشور استرالیا داشت که تحت عناوین مختلف و از جمله پرداخت خمس مبالغی را دریافت و به افغانستان انتقال داد وهمین روزها فرزند یکی از مراجع نجف و از هموطنان ما به کشور استرالیا برای دریافت خمس و جلب کمکهای مومنین آن دیار در مجالس متعدد اعلام نمودند که از موسسات خیریه زیر نظر این مرجع تقلید مساعدت نماید و اما محقق نسب به بهانهی خمس به مجموعهى از دوستان و علاقمندان اهلبیت(ع) و پرداخت کنندگان خمس و گیرندهگان خمس یعنی مرجعیت به قوم خاصی نفرت پراکنی مینماید و خودش به این ضروریات عقیده ندارد و به این بهانه میخواهد دین را مورد حجمه قرار دهد، از اینرو مومن و پیروان اهلبیت(ع) هوشیار باشند، پیروان اهلبیت(ع) در مناطق مرکزی اولین مریدان حضرت علی(ع) بودند و تنها مردمی که به حضرت علی(ع) در زمان بنی امیه سب نکردند و حاضر شدند که بخاطر این کارشان جزیه و مالیاتی پرداخت کنند، پیروان اهلبیت(ع) از صدر اسلام تا کنون در مناطق مرکزی تاوان زیادی را پرداخت نمودند و مبادا نسل امروز این افتخار بزرگ را بخاطر کفر گویی این شخص از دست بدهند و بیاری خداوند در اعتقادات شان ثابت قدم باشند که من تفصیل پیشنیهی تاریخی پیروان اهلبیت(ع) و معرفی مشاهیر آنان از مناطق مرکزی را در بخش از کتاب ثابت قدم آوردم که دوستان به این کتاب مراجعه نمایند.
مورد دیگر اینکه؛ قتلها، اسارتها و آواره شدنها که توسط حکام مستبد گذشته، مخصوصاً دوران عبدالرحمان خان در افغانستان صورت گرفت، بازهم محقق نسب با نفرت پراکنی قوم خاص را متهم میکند، او تلاش دارد که ذهنیت نسل جوان را نسبت به علمای خدوم گذشته منحرف و به ریشه و اعتقادات پیروان اهلبیت(ع) ضربه بزند.
او سادات را به عنوان جاسوس دوران عبدالرحمان خان متهم میکند، در حال که پیروان اهلبیت(ع) از اقوام مختلف به جرم پیروی از مکتب امام صادق(ع) توسط حکام مستبد زندانی و شهید شدند و مرحوم فیض محمد کاتب هزاره در سراجالتواریخ مینویسد: …اکثراً بنام سید و زوار و کربلایی و میر و میرزاده دستگیر و یا قتل عام شدند. حتی در دوران صدارت محمد هاشم خان و داود خان بزرگان سادات همانند: آیتالله العظمی شهید سید محمد سرور واعظ، شهید علامه بلخی و دیگر بزرگان سادات به جرم پیروان مذهب جعفری سالها زندان بودند و شهید استاد میرعلی اصغر شعاع در زندان جان داد و بر اساس اسناد موجود، در زمان حاکمیت عبدالرحمان خان بزرگان هزاره، سادات، قزلباش، بیات و دیگر اقوام جامعهی تشیع در نقاط مختلف افغانستان قتل عام شدند و تنها از خاندان مرحوم آیتالله العظمی میر علی احمد حجت در چنداول کابل 13 نفر توسط عبدالرحمان خان به شهادت رسیدند و تمام دارو ندارآنها رابه تاراج بردند و همچنان جد اعلای پدرم مرحوم سید علی اکبر و تعداد از بزرگان قوم خالق از کجاب مرکز بهسود به کابل و ولسوالی تگاب (ولایت کاپیسا) تبعید شدند، جد پدرم در تبعید درگذشت که مرقد شریفش در ولسوالی تگاب هست و دهها مثال دیگر….
جرنیل سید پرویزشاه خان، نایب سالار حاکمیت عبدالرحمان خان در ولایت غورمنطقهی لعل و سرجنگل برای قتل مردم تشیع فرستاده میشود، او با خوانین آنجا ملاقات میکند و به آنها اطمنان میدهد که شما دوستداران اهلبیت(ع) در امان هستید و با شما جنگ ندارم، اما جاسوسان و گماردگان عبدالرحمان خان از میان همان مردم به کابل گزارش میدهند، وقتى كه عبدالرحمان خان مطلع مىشود برای دستگیری او اقدام میکند، سید پرویزشاه خان در بهسود و خربید پناه میبرد، وقتی در خربید برای دستگیری وی اقدام میشود، او به کوه پایههای سیاه ناله از مربوطات خوات ولایت غزنی و بعداً به پاکستان مهاجرت میکند و به همین دلیل تعداد سادات خربید متواری و برخی در دهمزنگ کابل زندانی شدند و زمينهاى خربيد آنچه كه مربوط به تبار سیدعبداللّه بود مصادره مىكند و فعلاً قلعهی بنام سید شاه علیمردان و زمینهای خربید در اختیار تبارشاهنور قرار دارد، قواله زمینها موجود است و همین طور متن اقرار نامهی که ریش سفیدان، معتبرین و ملکان هزاره بهسود در پای این سند با مُهر و امضای عبدالرحمان خان از یکصد و سه سال قبل بوده و فعلاً آن سند نزدم موجود است. میخواهم این را بگویم که خوب و بد در میان اقوام مختلف بوده و هست، اگر قتل عام و کشتاری هم بوده به جرم پیروی از اهلبیت(ع) توسط حکام مستبد گذشته بوده، باید نسل جوان جهت اطلاعات دقیق و مستند به منابع معتبر تاریخی مراجعه کنند و نباید تحت تأثیر افکار غرض آلود و فرا افکنی اشخاص عقدهی قرار گیرند.
پیشنهاد من به علمای بزرگوار، مومنین، نسل جوان این است که به رویت اسناد که فعلاً نزد بسیاریها، حتی در شبکههای اجتماعی موجود است طومارهایی بخاطر کفرگوییها و دین ستیزی این شخص که قبلاً از سوی علمای شیعه و سنی مرتد شناخته شده بود امضا و از مراجع نجف و قم خواسته شود موضع روشن در قبال اهانتهای وی داشته باشند تا مردم مسئولیت خود را به درستی بدانند؛ حالا این آدم اگر تغییر عقیده داده نباید به بهانهی تحریک احساسات قومی به عقاید میلیونها مسلمان اهانت کند و حتی این شخص در شبکههای وهابیت رفته و ریشه اعتقادات جوانان مسلمان را سُست و خدشه دار مینماید و انتظار میرود از بروز این رفتارهای توهین آمیز به عنوان یک عمل زشت، علما و ائمه جمعه بابت این دین ستیزی در جامعه تذکر لازم را بدهند که براساس تاکید قرآن و سنت هر گونه اهانت خلاف است و رفتارهای دور از اخلاق و هتاکی به مقدسات نباید میان مسلمانان ترویج شود و نباید اجازه داد که عدهای به هر بهانهای ساختار اخلاقی و اجتماعی ما را ضربه زده و بی احترامی کنند. از سوی دیگر احترام به ادیان الهی و کتب آسمانی نیز در متون دینی ما تأکید شده و در هر جامعهای اموری به عنوان امور مقدس وجود دارد که احترام و تکریم آن از سوی همه افراد آن جامعه بلکه جوامع دیگر لازم است؛ زیرا این شخص براساس اسناد و ویدیوها موجود تغییر عقیده داده و باید نفرت پراکنی این شخص به نهادهای عدلی و قضایی کشور میزبانش ارائه که بیحرمتی به این گونه امور، موجبات گسست اجتماعی را فراهم میآورد و واگرایی را در میان افراد جامعه یا جوامع بشری موجب میشود. از این رو هتک حرمت قداستها و اهانت مورد پیگیرد قانونی قرار گیرد.
با احترام
سید جعفر عادلی حسینی / برلین، پایتخت کشور جرمنی
تمامی حقوق مادی و معنوی این وبسایت برای جهاد فرهنگی افغانستان محفوظ است و هر گونه کاپی برداری از مطالب این وبگاه با ذکر منبع بلامانع میباشد.