جِهاد از آموزههای اسلامی، به معنای کوشیدنِ همراه با فداکاری در راه خدا با جان، مال و دیگر داشتههای انسانی و در اصطلاح به جنگهایی که با هدف گسترش اسلام و یا دفاع از آن انجام میشود جهاد گویند و به موجب آیات قرآن کریم، کسانی که جان و مالشان را در راه خدا فدا […]
جِهاد از آموزههای اسلامی، به معنای کوشیدنِ همراه با فداکاری در راه خدا با جان، مال و دیگر داشتههای انسانی و در اصطلاح به جنگهایی که با هدف گسترش اسلام و یا دفاع از آن انجام میشود جهاد گویند و به موجب آیات قرآن کریم، کسانی که جان و مالشان را در راه خدا فدا کنند در پیشگاه الاهی از دیگر مسلمانان برترند.
جوانان عزیز!
در امور«عملی» دین، ما مکلف به تقلید از مجتهد واجد الشرایط هستیم؛ از اینرو جنگیدن و حمایت کردن از گروه سیاسی یک امر عملی دین و برماست که با تقلید از مجتهد در ارتباط با جنگ و صلح به آن عمل کنیم؛ آنچه که من اطلاع دارم تا کنون هیچ مجتهدی برعلیه هیچ جریانی(جنگ علیه طالب و یا مدعی مقاومت) فتوای جنگ نداده و بلکه مجتهدین برای حفظ جان و مال مسلمانان جنگهای داخلی و ریختن خون مسلمان را حرام دانسته و از اینرو جنگهای خانمانسوز داخلی بنام مقاومت علیه طالبان و یا بر عکس آن نیازمند فتوای مجتهد است.
بیش از چهار دهه و همزمان با بقدرت رسیدن احزاب چپی خلق و پرچم با حمایت و تجاوز نظامی اتحاد جماهیر شوروی سابق در افغانستان، قیام و خیزشهای آغاز شد و به باور این قلم در بسیاری ولایات میان احزاب به اصطلاح جهادی و از جمله مناطق مرکزی(هزاره جات) مدتی کوتاهی جهاد علیه کمونیستها ادامه یافت و پس از آن شرايط به گونهاي رقم خورد که با دخالت کشورهاي خارجي و همسایهها اوضاع افغانستان به سمت فاجعه پيش رفت و به جز تعداد محدود از مجاهدین(شیعه و سنی) در خطوط مقدم جبهه علیه اشغالگران روسی و مزدوانش، بسیاری از نظامیان احزاب گرفتار جنگهای داخلی بودند.
پس از پیروزی احزاب سیاسی و به اصطلاح جهادی که نزدیک سی سال از آن میگذرد و در این مدت تحلیلها و دیدگاههای بسیاری پیرامون رویدادهای مهم 7 ثور 1357 و 8 ثور 1371 خورشیدی و عملکرد رژیم کمونیستی و احزاب به اصطلاح جهادی افغانستان مطرح و پژوهشگران درصدد واکاوی دو رویداد مهم 7 و 8 ثور هستند و میطلبد که محققین و پژوهشگران جوان، ريشههاي جنگ داخلي افغانستان را در سياست کشورهای خارجی و همسایههای افغانستان به صورت مستند جستجو و بررسی نمایند.
بدون شک 43 سال قبل جهاد و خیزشهای مردمی با انگیزههای اسلامی و میهنی آغاز ولی بسیاری از احزاب جهادی در خارج از افغانستان شکل گرفت وکشورهای خارجی، مخصوصاً رقبای اتحاد جماهیر شوروی سابق کمکهای زیادی از خارج به مجاهدین نمودند و حتی تجهیزات پیشرفتهی مانند موشکهای استینگر در اختیار فرماندهان احزاب جهادی قرار دادند و از اینرو جهاد افغانستان بعد از پیروزی با دخالت بیرونیها و جنگهای نیابتی و قدرت طلبی احزاب، باعث شکست ایده دولت اسلامی گردید و میتوان 8 ثور را نماد انحراف مجاهدین تلقی کرد و در نهایت دخالت کشورهای خارجی و همسایههای افغانستان اختلافات طرفین را تشدید کرد و در نتیجه جنگ داخلی به وجود آمد و بعد از چند سال دخالت بیرونیها کار به جایی رسید که مقدمات ظهور طالبان در افغانستان فراهم و پس از آن حضور بیگانگان و در نهایت موجب شکست امریکا گردید.
جوانان پژوهشگر و اهل قلم افغانستان!
نباید حافظهی تاریخی مردم خویش را به فراموشی گذاشت، باید مروری به فرازو نشیب تاریخ گذشتهی کشور نمود و آن را عبرت برای نسلهای امروز و آیندهی مان قرار دهیم، در کمال احترام به مدعیان جهاد و مقاومت گران آنچه که در چند دههی گذشته رُخ داد از حیث راهبردی، از دوران جهاد در دههی شصت و ایجاد دولت اسلامی مجاهدین از دههی هفتاد تا کنون با خلق فجایع خونین، دست آوردها ابتر به شمار میرفت و علاوه بر آن در ملت شدن و همبستگی رگههای ناپختگی و بیتدبیری در آن عیان بود.
رهبران احزاب به اصطلاح جهادی از دههی شصت تا نیمه سال 1400 خورشیدی اکثراً گرفتار ماديات و ثروت اندوزي بودند و انگيزههاي مردم سالاری و دولت داري را از دست دادند و اکثراً چون گرگ درنده به جان پولهاي باد آورده جامعهی جهانی، مخصوصاً امريكا افتاده بودند و براي تقسيم آن، در كسب قدرت و ثروت تن به هر معاملهي دادند و در نهایت سنت الهي موجب زوال نعمت و از دست دادن قدرت و اکثراً از کشور فراری شدند، آن عده که بخاطر منافع شخصی خود برای محمد اشرف غنی و دفاع از جمهوریت گلو پاره کردند، با تشویق شورای امنیت از سوی حزب خانواداگی خود در ولایات سربازان اردوی ملی را تشویق به جنگ مینمودند وامروز با تملق و چاپلوسی و بیعت به دروازهی اعضای تحریک اسلامی طالبان میروند، بجای اینکه پیش وجدان خود خجل باشند، عکسهای یادگاری با مخالفین دیروز شان را با افتخار به اشتراک مگذارند و برای اینکه نام شان در لیست کابینه امارت اسلامی چون حکومتهای سهامی گذشته از آدرس قوم نیستند با حمایت مالی و پروژهی بیرونیها اجتماع نمایشی به راه انداخته و خاک برچشم مردم میزنند و جا دارد نکاتی را یاد آور شوم:
همچنان مفلوکِ دیگری در گفتگو با جعفریان از همسایگان تقاضای کمک نظامی میکند، مدعی میشود که سال دو باره به افغانستان سفر میکند، اما عدهی از اهل تشیع از سوی امنیت ملی مأموریت به دام انداختن وی را داشتند، در حالی که او خود در موتر مشاور نظامی و امنیتی محمد اشرف غنی همراه گارد امنیتی به وظایف توظیف شدهأش رسیدگی میکند، اما شخص مفلوک بداند که اعمال و رفتار خلاف اخلاق انسانی وی در سنگلاخ و عوامل زندانی شدنش و نیز یکی از مسببان کشته شدن نوه یکی از بزرگان بخاطر طلاق غیابی که انجام داده بود، ثبت تاریخ خواهد شد و آیندگان در باره این فرد مشکوک قضاوت خواهد کرد.
انتظار میرود که علمای خارج از افغانستان، بیش از این باعث خلق فجایع نگردد و نباید مردم را تحریک به جنگ کنند، اگر جنگ با طالب در شرایط فعلی حق ویا باطل است چرا از یک مرجع تقلید تقاضا نمیکنند که در این رابطه حکم صادر کند و مردم تکلیف شرعی خود را بدانند، مگر درگذشته همینها آتش جنگ میان هزاره و تاجیک، حزب وحدت و حزب جمعیت را سرندادند، از اینرو وضعیت جاری کشور در شرایط کنونی:
اولاً: مقاومت پنجشیر نه از منظر نظامی و نه از نظر سیاسی و هماهنگی و عدم حضور رهبران دور قبل مقاومت، اختلاف میان ادیب فهیم فرزند محمد قسیم فهیم و احمد مسعود فرزند احمدشاه مسعود، از سوی دیگر بسیاری از رهبران که ادعای مقاومت را داشتند به خارج از کشور فرار نمودند، مدعیان مقاومت دوم مدبرانه عمل ننموده و پختگی را از خود بروز ندادند.
دوماً: چنانچه گفته میشود و در این زمینه باید تحقیق شود؛ برنارد هنری لوی یک یهودی فرانسوی که تخصصاش تجزیه کشورها است، متأسفانه که احمد مسعود در دام او برای این هدف شوم افتاده و اگر یوتیوب و ویدیوهای این شخص را به دقت ملاحظه شود که در باره اسرائیل و کشورهای منطقه چه نظر دارد و من هیچ دلیل دگری برای دوستی او با احمد مسعود نمی بینم، جز تجزیه افغانستان و از اینرو سیاست این دوره ایرانیها نیز چون چهار دههی گذشته، رویکرد انفعالی است.
جناب بیگدلی شما به عنوان عالم دین و کارشناسان امور سیاسی جمهوری اسلامی ایران باید بیداند، شما سخن کسی را معیار حق و باطل قرار دادهاید که رهروان پدرش، مزاری را در تقابل با پیامبراسلام(ص) قرار دادند، اگر سابق مصلی را بنام پیامبراسلام(ص) یاد آور شود مورد توهین و تهدید پیروان پدر زینب مزاری قرار میگیرند و شما کسی را معیار حق و باطل قرار میدهید که در دههی هفتاد هزاران انسان بیگناه در جنگ میان مزاری و مسعود کشته شدند و تمام دار وندار مردم تشیع(مخصوصاً هزاره) را قمار زدند، حیثیت و سرمایههای معنوی و مادی مردم در این چند دهه را به باد فنا دادند و اخیراً نیز رهروان او، رهبرانی که از آبرو و اعتبار مردم خویش مایه گذاشتند، مردمش را رها نمودند و به خارج از کشور فرار نمودند، آنانیکه مزاری را در تقابل ارزشها قرار دادند در 23 سنبله هزارهها را نابود و سلاحهای ثقیله و خفیفه آنرا به حزب اسلامی و طرح تسلیمی مزاری و 2000 جوان را در مزار به مسلخ فرستادند، 300 تن از مردم یکهولنگ را به کشتن دادند وخود فرار نمودند و حالا نیز با معاملات پینهانی ذلیلانه امانت نامه گرفتند؛ ممکن من از طالب، خوشم نیاید ولی این دلیل نمیشه که چشم مان را روی حقیقت ببندیم!
3. همچنان از دست اندرکاران امارت اسلامی که ادعای پیاده نمودن نظام اسلامی را دارند، رفتار و عملکرد برخی افرادشان را زیر نظر داشته باشند و دل مردم مسلمان و هموطن خود را نشکانند، مردمی که در هر دوره اشغال موضع داشتند، باید به حریم شخصی افراد پیروان مذاهب اسلامی و اقوام ساکن در این کشور احترام بگذارند، خانههای شخصی افراد به عنوان مسلمان عبادت و اعمال دینی که انجام میدهند، شرعاً اشکال دارد، چنانچه مشکل حقوقی داشته باشند پس از استقرار نظام مورد نظر به شکایات و اجحافها بدون تعصب مذهبی و قومی به عنوان شهروندان این کشور رسیدگی شود و تا عمر این نظام نیز کوتاه نگردد و امارت اسلامی باید بدانند، چنانچه 20 سال قبل در کنفرانس بُن بعضی بزرگان شیعه تقاضا نمودند که گروه طالبان باید در این اجلاس حضور داشته باشند، اما افراد مغرور زیر بار نرفتند و گویا طومار طلبان را از صفحه روز گار چیدند و اگر این پیشنهاد آن زمان پذیرفته میشد فاجعه پنجشیر هم به میان نمیآمد که عاملان آن فراریان این دیار هستند.
– عزت نفس خود و حرمت دانش تان را حفظ کنید.
-نباید مثل رهبران تیکه دار و ملاهای درباری عمل کنند که از آدرس تشیع خواستههای ناچیز و شخصی داشته باشند، چنانچه یک نهاد به اصطلاح علمایی با آن شعارهای فریبنده چهار نفر را وزیر پیشنهاد کنند که یقیناً امارت اسلامی آنهایی که در حکومتهای قبلی بوده نمیپذیرند، امروز محمد کریم خلیلی و محمد محقق بعد از سالها معامله گری و اتخاذ سیاستهای اشتباه، اکنون در پیامهای خود با شرمندگی تمام بعضی حقایق را اعتراف میکند و چنانکه مشاهده میشود که او در باره اتخاذ سیاستهای غلط یا خیانتهای خود در حق شیعیان و قوم هزاره چیزی نمیگوید…
با احترام
سید جعفرعادلی«حسینی»/ کابل- افغانستان
18 سنبله 1400 خورشیدی
تمامی حقوق مادی و معنوی این وبسایت برای جهاد فرهنگی افغانستان محفوظ است و هر گونه کاپی برداری از مطالب این وبگاه با ذکر منبع بلامانع میباشد.