با گرامیداشت ولادت حضرت زهرا(سلام الله علیها) در پایان مراسم دعای ندبه در مجمع فرهنگی بقیهالله(عج) مطرح شد: وظیفه شناسی و حق طلبی حضرت زهرا(علیهاالسلام) الگوی خوبیها برای سادات بنی فاطمه باشد. پایگاه اطلاع رسانی جهاد فرهنگی به نقل از گزارش خبرگزاری فرهنگی، تحلیلی عصر انتظار در این محفل با مولودی خوانی سید نور آقا […]
با گرامیداشت ولادت حضرت زهرا(سلام الله علیها) در پایان مراسم دعای ندبه در مجمع فرهنگی بقیهالله(عج) مطرح شد: وظیفه شناسی و حق طلبی حضرت زهرا(علیهاالسلام) الگوی خوبیها برای سادات بنی فاطمه باشد.
پایگاه اطلاع رسانی جهاد فرهنگی به نقل از گزارش خبرگزاری فرهنگی، تحلیلی عصر انتظار در این محفل با مولودی خوانی سید نور آقا احسانی حجتالاسلام والمسلمین سید جعفرعادلی«حسنی» رئیس مجمع فرهنگی بقیهالله(عج) سخنرانی نمودند که تفصیل سخنرانی به شرح ذیل است.
…………………………………………….
بسم اللّه الرحمن الرحیم
انا اعطیناک الکوثر، فصل لربک و انحر، ان شانئک هو الابتر(۱)
با آنکه از ۲۰ جمادیالثانی سالروز ولادت حضرت زهرا(علیهاالسّلام) چند روزی گذشته، اما از آنجایی که از اهداف مجمع فرهنگی بقیهالله(عج) علاوه بر دعای ندبه، بیان احکام و معارف اسلامی یاد آوری از مناسبت های دینی و مذهبی نیز صورت میگیرد، امروز در پایان دعای ندبه با استفاده از فرصت در رابطه با حضرت زهرا(علیهاالسّلام) و چند کلامی با نوجوانان و جوانان عزیز داشته باشم.
حضرت زهرا(علیهاالسّلام) به عنوان برترین بانوی عالم هستی، دارای ابعاد والای شخصیتی و اخلاقی میباشد و این شخصیت، مورد توجه خاص پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) و اهل بیت(علیهم السلام) و بزرگان مسلمان و غیر مسلمان بوده و هست.
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) به عنوان خاتمالانبیا، دعوت تمامی پیامبران الهی گذشته را تکمیل نمودند؛ بعد از ایشان، حضرت امیرالمومنین و سایر امامان از نسل حضرت زهرا (علیهاالسّلام) ، به امامت رسیدند و مسیر هدایت را بعد از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) ادامه دادند و بقای اسلام بواسطه همین شجره مبارکه تحکیم وتثبیت شد.
بنابراین راجع به شخصیت نورانی حضرت زهرا(علیهاالسّلام) در شرایط کنونی دو مسئولیت متوجه ماست:
مقام و فضیلت حضرت زهرا(علیهاالسّلام) در قرآن مجید آیات فراوانى آمده و از جمله سورهى مبارکهى «کوثر» مىفرماید : «اِنّا أَعْطَیْناکَ الْکَوْثَرْ»یعنى بدرستى و تحقیق که ما به تو «کوثر» دادیم. همهى مفسّران فریقین اتفاق دارند که این سورهى مباکه درشأن حضرت زهراى اطهر(علیهاالسّلام) نازل شده وآن را بزرگترین سند افتخار سادات کرام(کثراللّه نسلهم) دانستهاند.
امام فخر رازى در تفسیر خود(التفسیر الکبیر، جلد سى و دوم، صفحه ۱۲۴) مىنویسد: «بنگر که درطول تاریخ اسلام چقدر از اهل بیت کشته شدهاند، در عین حال عالم از وجود آنان پر است، لکن از بنى امیه در دنیا کسى باقى نمانده که مورد توجه مردم باشد، سپس بنگر که بسیارى از بزرگان و علماء، مانند امام باقر، امام صادق، امام کاظم، امام رضا(علیهمالسلام) ، نفس زکیه و مانند آنان از اهل بیتاند.»
و همین طور یکی از دانشمندان دیگر مىنویسد: «در عصر روز عاشوراى سال ۶۱ هجری قمری در خانوادهى پیغمبر وفاطمه یک گهوارهى پسر مىجنبید، که عبارت از محمد باقر(علیهالسّلام) باشد که در آن موقع نزدیک به چهارسال داشت؛ مابقى فرزندان ذکور فاطمهى زهراء(علیهاالسّلام) همه به شهادت رسیدند؛ درحالى که در همان لحظه در طایفهى بنى امیه در شهر شام دوازده هزارگهوارهى پسر مىجنبید، امّا امروز آن یک گهواره کجا وآن دوازده هزار گهواره کجا؟!.»
آیت اللّه شیخ محمد واعظ زاده خراسانى، سابق رئیس مجمع تقریب مذاهب اسلامى، سال ۱۳۷۹ خورشیدی در سمینار مجمع اهل بیت(علیهمالسّلام) در مکه مکرمه برگزار شد راجع به تجدید «نقابت سادات» پشنهاد نمودم که در قطعنامۀ آن سمینار نیز ذکر شده است که این سنّت از یاد رفته «نقابت سادات» احیاء گردد. این عمل در جهان بسیار جاذبه دارد و بدین وسیله مىتوان باکلیهى خاندان سادات در جهان رابطه بر قرار کرد و از این راه اسلام را روح و صفاى دیگر بخشید.
یکى از پیامدهاى اجتماعى ظهور اسلام، شکلگیرى طبقه اى به نام سادات در جامعهى اسلامى بود؛ سادات همگام باگسترش اسلام در جهان اسلام از شرق تا غرب عالم پراکنده شدند و به عنوان گروهى محترم ومتنفّذ مورد توجه عموم قرار گرفتند. افغانستان از جمله سرزمینهایى بود که سادات از همان روزهاى نخستین ورود اسلام به منظور تبلیغ از این آیین هجرت نمودند و در دورههاى مختلف تاریخ این کشور تأثیر فوق العاده شگرف نهادهاند.
سادات در افغانستان نیز از زمان ورود تاکنون ازمجاهدت ها، نقش رهبرى و خدمات علمى، سیاسى، اجتماعى و دینى با توجه به گستردگی و نفوذ سادات در مناطق مختلف افغانستان بزرگان شان مصدر خدمات فراوان دینی و اجتماعی گردیدند.
آیا با این وصف در «کوثر» بودن فاطمه و ذریّه او جاى تردید هست؟ این گستردگى از لحاظ کمیت نیست بلکه از لحاظ کیفیت نیز فرزندان فاطمه وعلى «کوثر» بودهاند وشخصیتهاى بى شمارى را به جامعه تحویل دادهاند واین خود یکى از اخبار غیبى قرآن و از وجوه اعجاز این کتاب آسمانى است.
مخصوصا با در نظر گرفتن این که ذریّهى پیغمبر در طول تاریخ بنى امیه و بنى عباس شهید شدند، حتى گاهى به صورت دسته جمعى مانند کشتار بنى الحسن به امر منصور دوانیقى وخاندان فاطمیین مصر پس از سیطره صلاح الدین ایوبى بر مصر، آنها را در قصرى زندانى کرد تاهمه جان دادند.
مشروط بر اینکه سادات قدرخود را بداند و تقوای الهی را پیشه کند و حرام و حلال در نظر بگیرند، در اسلام ارزش انسان به تقوای اوست و نه به رنگ و نژاد و قبیله و از همین جهت است که قرآن کریم میفرماید: ان اکرمکم عند الله اتقـکم(۲) گرامیترین مردم نزد خداوند با تقواترین آنهاست؛ سید بودن نیز زمان ارزش دارد که در مسیر اسلام و اهلبیت(علیهمالسلام) باشد.
سلام رسانیدن به تمام فرزندان(سادات)، یکی از سفارشات حضرت زهرا(علیهاالسّلام) به امام علی(علیهالسّلام) عاطفه این مادر نمونه به فرزندان بلاواسطه و یا حداکثر نوه ها و نتیجه ها اختصاص ندارد؛ بلکه او چون کوثر نبی(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) است و نسل سادات از برکت وجود او ماندگار شده و هر روز، رو به فزونی می نهد و علمای سید در طول تاریخ منشأ برکات فراوان و بی شماری شده اند، آن بانو در وصیتی سلام ویژه خود را به آنها می رساند:
وَ أَقْرَأُ عَلى وُلْدِیَ السَّلامَ إِلى یَوْمِ الْقِیامَهِ(۳)؛ یا علی! تو را به خدا می سپارم و بر فرزندانم تا روز قیامت، سلام می فرستم.
این جمله گواه آن است که آن حضرت با ارتباطش به عالم غیب و احاطهاش به عالم شهود میدانست که تا روز قیامت سلسله اولاد او منقرض نخواهد شد، و از امیرالمؤمنین خواست که سلام او را به فرزندانش تا روز قیامت با تمام وجود برساند.
سادات باید بدانند چه تاج افتخاری بر سر آنها گذاشت، و چه مسؤولیت سنگینی بر دوش آنها نهاد.
جواب این سلام آن است که فرزندان آن حضرت تا روز قیامت از حق مادر خود دفاع کنند، و جواب این سلام از هر سیّدی متناسب مقام اوست که وظیفه شناسی و حق طلبی حضرت زهرا(علیهاالسّلام) را الگو قرار دهند.
مبادا سیّدی به مقامی برسد و برخلاف اسلام و مسیر اهلبیت(علیهمالسّلام) عمل کند.
جواب سلام ساداتی که به مرتبهای از علم نائل شدهاند، آن است که ایتام آل محمد را به حکمت و موعظه حسنه و جدال احسن کفالت کنند و نگذارند این کبوتران بال و پرشکسته در غیبت صاحبشان در دام شبهات مخالفین گرفتار گردند.
جواب سلام ساداتی که به مال و منالی رسیدهاند، آن است که از مال خود در تحکیم مبانی آیینی که او در راه آن جان داد، دریغ نکنند و برای احیاء شعائر روز شهادت او انفاق کنند.
جواب سلام این است که مبادا از این عنوان استفاده ابزاری نمایند، سیادت شان را به معامله گرفته و قداست این عنوان را تخریب نمایند، چنانچه امروز عدهی آگاهانه و یا غیر آگاهانه تحت عنوان«هویت خواهی سادات» دوکانداری و رسیدن به منافع شخصی شان هستند، از اهل علم و عمامه داران که در گذشته از نام جهاد استفاده سوء نمودند و امروز عنوان سیادت را معامله گرفته و علاوه بر این اینک لائیک بنام سادات دین را نشانه گرفته و اما عده با ایجاد شوراها همان عمل مخالفین را در جهت تخریب این عنوان نموده اند.
در ماه حوت ۱۳۹۳ خورشیدی بحث هویت طلبی و حق خواه سادات آغاز شد من همراه مرحوم انوری و مسئول یکی از شوراهای که فعلا نیز فعالیت دارند حضور داشتند این موضوع را پیگیری و هدف این بود که مبادا حقوق شهروندی این مردم بنام اکثریت و اقلیت نادیده گرفته و ما امروز در هیچ جای دنیا سراغ نداریم که اقوام در قانون اساسی کشور ذکر گردد، اکثریت و اقلیت طرح دشمنان اسلام است که مردم افغانستان را در این چند سال اخیر تحت همین عنوان به جان هم انداخته اند، بعنوان حقوق شهروندی حق مسلم همهی ماست وضروریست که علاوه بر هویت خواهی منطقی و اصولی در چوکات دستورات دین مبین اسلام از سید گرایی بپرهیزند، خدای ناخواسته تجربه هزارهگرایی لائیک را تکرار ننمایند و عناصر غیرمذهبی، ضد دینی و مخالف اعتقادات و ارزشهای مکتب اهلبیت(علیهمالسلام) که با مبانی فکری و اسلامی ما نا سازگار است، آنگونه چهرهها را به عنوان شخصیتهای سادات به جامعه معرفی نکنند که بدون شک باعث نا رضایتی پیامبراسلام(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و اهلبیت آن حضرت خواهد شد و از سوی دیگر فرق این گونه رفتارها با کردار لاییکها و بقایای کمونیستها که در درون دیگر اقوام ساکن در این کشور رخنه نموده اند تفاوتی نخواهد داشت، بلکه قداست زدایی از این آدرس خطرناکتر از رفتار و کردار چپگرایان و سکولارهای دیگر اقوام بوده بدین جهت به اعتقادات مردم بیش از دیگر اقوام ضربه پذیرخواهد بود.
در سال ۱۳۹۴ خورشیدی مجموعهی تحت عنوان جرگه سادات به فعالیت را آغاز نمودند، آقایان سید منصور نادری و سید اسحاق گیلانی از من تقاضا نمود که به عنوان نماینده مرحوم انوری در این جرگه شرکت نمایم و بعنوان تصمیم گیرنده اصلی در جمع شان حضور داشته باشم، من به دلائلی آن را نپذیرفتم و بعد یکی از آنها به عیادت مرحوم انوری در دهلی هند رفته بود و از من گلایه نموده بودند، مرحوم انوری گفته بود که ما در مسائل سیاسی با شما هستیم و در مسائل اعتقادی با مریدان جد مان که سالیان متمادی پدران ما آنها را رهبری نموده نمی توانیم از محوریت اهلبیت(علیهمالسلام) دور باشیم، بعدها مدعیان جهاد که بنام جهاد فخر فروشی میکند جهاد و ارزشهای دینی هر روز با دشمنان دیروز مردم افغانستان و قاتلین نزدیک دو میلیون شهید معامله نمودند، امروز از عنوان سیادت نیز ابزاری استفاده میکنند با عمامه و عنوان اهل علم زیر عکس کسانی مینیشینند که اصلا پابند به معتقدات دینی نیستند، حلال و حرام را قاطی نموده و فقط دنبال منافع شخصی و سیاسی شان هستند.
از چندی بدینسو که انتخابات نزدیک شده عدهی از شوراها و جریان های سیاسی امید شان را به ریاست جمهوری بستند، معاون سخنگوی ریاست جمهوری که اصلا به سیادت و ارزشهای دینی پابندی ندارد، آدم دروغگو و تقلب کار، هر روز به شورایها و سادات وعدههای سَرخِرمن داده و میخواهد امتیاز بگیرد و این بار سادات را قربانی انتخابات ریاست جمهوری نمایند و افراد خاصی از آن استفاده و بهره برداری مینمایند و عدهی با خود خواهی خود، زیر نام سادات و ایجاد شوراها دکانداری میکنند اختلافات را دامن میزنند.
شما جوانان در چنین روزی که یادی از حضرت زهرا(علیهاالسلام) میشود بخاطر بسپارید و بیاد داشته و مبادا حافظهی تاریخی تان فراموش کند که چگونه و به چه شکلی سادات را وارد معاملات پنهانی میسازند و این را هم بیدانید که هیچ قدرت و شخصی نمی توانند سادات را از حقوق شهروندی شان محروم سازند، وقتی عاص بن وائلها، حکام بنی امیه و بنی عباس، حجاجها و عبدالرحمان خانها با کشتن، مهاجرت و شکنجه دادن سادات را حذف نتوانستند عاصهای زمان نیز موفق نخواهد که نام سادات را حذف نمایند، این وعده و بشارت الهیاست که دشمنان آل یاسین ابتر خواهد بود و چنانچه حکام بنی امیه و بنی عباس نیز نتوانستند سادات را حذف نمایند و اما حکومتی که بنایش با دروغ بوده ویا آن عده از مافیا که مخالف ارزشهای دینی هستند و آنانیادعای سیادت دارد بهره برداری خود را از سادات می نمایند، با دروغ در درون شورا اختلافات را دامن میزند .
شما امروز گفتههای من را بخاطر بسپارید و نسل جوان نباید حافظهی تاریخیاش مبادا تخریب، بیمِهری، استفاده جوییهای برخی اشخاص رِند سادات و غیر سادات را فراموش کنند، معاون سخنگوی ارگ نیز از سر دلسوزی و باور باطنی وعدههای سرخِرمن را نمیدهد بلکه بخاطر انتخابات میخواهد از شورای های مربوط سادات استفاده ابزاری نمایند و این گونه ستمها باید نسل جوان که در شبکههای اجتماعی حضور دارند و نیز در دائرهالمعارف سادات ثبت و ضبط گردد و که دوست و دشمن و لائیکهای سادات در چتر مافیای منافع شخصیشان چگونه از این عنوان بهره برداری میکند، امروز سادات در جهان افتخار جامعهی اسلامی است و از جایگاه والا برخوردار است.
هیچ شخص و قدرتی حتی قتل عام، مهاجرت، توهین و تحقیر سادات بنا بر مظالم بنى امیه همانند فاجعهی جانگداز کربلا، سپس بنى عباس همانند شهادت امامزاده یحیى بن زید شهید در انبار (سرِ پل کنونى)، قتل عام فرزندان حضرت زهرا(علیهاالسّلام) بدست حجاج ابن یوسف سقفى، یا دوران حاکمیت عبدالرحمان خان تا کنون نتوانستند اقتدار و عظمت سادات را خدشه دار کند پس از این نیز نخواهد توانست که با اینگونه حرکتها موفق شوند.
زید شهید داراى چهار پسر بود که منشأگروه کثیرى ازسادات منطقهوجهان گردیدند، امامزاده یحیى نخستین فرزند زید شهید که در شمال افغانستان مظلومانه به شهادت رسید.
دومین فرزند زید شهید عیسى بود که در کوفه حتى حسب ونسب خود را از مردم پنهان مىداشت تا موقعى که وفات یافت.
برادر زاده اش مىگوید: «بعد از مدّتها التماس پدرم را راضى کردم تا نشانى عمویم را که درخفا مىزیست وحکومت «عباسى» را به هراس افکنده بود به من بگوید، بعد از اصرار فراوان پدرم گفت: عمویت در یکى از محلات پستِ کوفه در لباس سقّایان زندگى مىکند. اگر به کوفه بروى و درابتداى فلان کوچه بایستى، در ساعت معیّن مردى را خواهى دید که صورتى نورانى، محاسن سپید، چشمى پر از اشک ولبى پر از ذِکْر دارد وباشتر آبکشى مىگذرد. او عموى تواست ولى مبادا طورى رفتار کنى که توجه مردم را جلب نمایى، و او را بترسانى، مبادا رفتارت طورى باشد که مأمورین حکومت عباسى به هویّت او پى ببرند. باپذیرفتن همهى این تعهدات به آدرسى که پدرم داده بود رفتم، همان طورى که پدرم شرح داده بود عمویم آمد. خودم را به او شناساندم وهردو بعد از گریستن در آغوش هم به گوشهى رفتیم، او داستان بیست و چند سال فرارش را برایم گفت، درضمن صحبت هایش گفت که با نامى مستعار به صورت سقّایان زندگى مىکند، بازنى ازدواج کرده وخداوند به او دخترى عنایت فرموده است، دختر بزرگ شده وبسن ازدواج رسیده بود، لکن فوت کرده و عمویم افزود که دلم از فوت دخترم نمىسوزد، از این مىسوزد که من در تمام مدت زندگانى او نتوانستم به او بگویم که «تواز فرزندان پیامبراسلام هستى وسیّده مىباشى.
سوّمین فرزند زید شهید حسین است که در بغداد وفات کرد ومأمون بروى نماز گذاشت.
محمد چهارمین و کوچک ترین فرزند زید شهید و خطیب بغدادى، در شرح حال او مىنویسد: «او در زمان خلافت مهدى عباسى به بغداد آمده و در قیام محمدابن عبداللّه ابن حسن(نفس زکیه) از جمله رزمندگان وفرمانده هان لایق بود، محمدابن عبداللّه وصیت کرده بود که اگر من کشته شدم رهبرى نهضت به عهدهى برادرم ابراهیم است، واگر ابراهیم کشته شد، عیسى ابن زید ومحمدابن زید فرماندهى قیام را به عهده گیرند.»
سوابق تاریخى ورود سادات به افغانستان مربوط عوامل زیراست:
۱ـ عدهى از مورخین به این عقیده اند که «سادات علوى» در اثر ظلم و فشار خاندان اموى و عباسى وارد افغانستان شدند.
۲ـ علاقهى شدید به مذهب تشیّع از سوى هزارهها باعث جلب سادات از ماوراء به هزاره جات شده است.
ملا فیض محمد کاتب در مورد سادات افغانستان چنین مىنویسد: «جایى از بلدان و قصبات و قریهجات افغانستان نیست که یک یا دو یا چند خانه از «سادات» درآن ساکن نباشند. همچنین سادات ذوى الاحترام بعد از هجرت، امور مذهبى مردم را در اختیار گرفته ودر ترویج وابقاء تشیع وتعلیم آن به مردم خدمات ذى قیمتى را انجام دادهاند.
در پایان شعر حجت الاسلام سید اشرف الدین حسینی گیلانی قزوینی ملقب به نسیم شمال، اکثرا اشعارش انتقادی، سیاسی و و گاهاً بصورت طنز میگفت و در تهران روزنامهای زیر نام نسیم شمال در آن منتشر میشد که بخش آن را میخوانم:
با آل علی هر که در افتاد بر افتاد!
هر کس که به این سلسلهی پاک جفا کرد/ بد کرد، نفهمید، غلط کرد، خطا کرد
دیدی که یزید از ستم و کینه چه ها کرد/ آخر به دَرَک رفت و به روحش شَرَر افتاد
با آل علی هر که در افتاد بر افتاد!
اولادِ اُمَیّه چو دَرِ کینه گشودند/ بر عِترَتِ اطهار بسی ظلم نمودند
آخر همگی بِیدَقی از لعن ربودند/ دیدیم که از نام و نشانشان، اثر افتاد
با آل علی هر که در افتاد بر افتاد!
حَجّاج که شد منکر هر خارقِ عادات/ می کُشت به هر روز، بسی شیعه و سادات
امروز به او لعن کنند اهلِ سعادات/ آوازه ی ظلمش به همه بحر و بر افتاد
با آل علی هر که در افتاد بر افتاد!
کردند جفاها بنی عبّاسِ ستمگر/ مسموم شد از ظلم و جفا موسِیِ جعفر
بر قلب غریب الغربا، زَهر زد اَخگر/ ظلم بنی عباس، به گیتی سَمَر افتاد
با آل علی هر که در افتاد بر افتاد!
بست آب به قبر شهدا چون مُتوکّل/ در اوج فلک روح مَلَک شد متزلزل
دریا به فغان، موج زنان نعره زد از دل/ در سطح زمین، غُلغُله در خشک و تر افتاد
با آل علی هر که در افتاد بر افتاد!
جِیشِ مُتوکّل، به لبِ شط بِنِشَستَند/ بر زایِرِ شاه شهدا، راه ببستند
از کین، دل زَوّارِ حسین را بِشِکَستَند/ از قافلهی عشق، بسی دست و سر افتاد
با آل علی هر که در افتاد بر افتاد!
پینوشت:
پایگاه اطلاع رسانی جهاد فرهنگی
این مطلب بدون برچسب می باشد.
تمامی حقوق مادی و معنوی این وبسایت برای جهاد فرهنگی افغانستان محفوظ است و هر گونه کاپی برداری از مطالب این وبگاه با ذکر منبع بلامانع میباشد.