(حاج سید محمد جواد صفوت از نُخبگان معاصر یکهولنگ ) حاج سید محمد جواد صفوت یکهولنگی بتاریخ 21 جدی 1321 خورشیدی در قلعهی پاره دره علی کوت سادات یکهولنگ مربوط ولایت بامیان متولد شد، از 5 تا 7 سالگی سواد ابتدایی را نزد پدر و مکتب سواد آموزی قریه فرا گرفت. از 7 تا 12 […]
(حاج سید محمد جواد صفوت از نُخبگان معاصر یکهولنگ )
حاج سید محمد جواد صفوت یکهولنگی بتاریخ 21 جدی 1321 خورشیدی در قلعهی پاره دره علی کوت سادات یکهولنگ مربوط ولایت بامیان متولد شد، از 5 تا 7 سالگی سواد ابتدایی را نزد پدر و مکتب سواد آموزی قریه فرا گرفت. از 7 تا 12 سالگی تعلیمات دینی را نزد حاج احمد آخوند مسئول مدرسه مهدیه درهی علی آموخت. صفوت در سن 8 سالگی بود که پدرش سید محمد حسین کنترول را حکومت وقت زندانی نمود.
وی از 8 تا 16سالگی متکفل فامیل خود، پدر و برادران کوچکش بود و در عین حال از یکهولنگ به کابل خرچی رسان به پدر، عضو ارتباطی او و احوال گیر دایمی او بود. با قیمت جان قرآن تفسیر دار، کتب مذهبی، فرهنگی و سیاسی، کاغذ و قلم مهر امام حسین را از بیرون زندان به پدر در زندان میرسانید.
صفوت در این مدت 8 سال از سرمشقها، آثار قلمی و رهنمودهای فرهنگی، سیاسی و تاریخی پدر استفاده شایان کرد و در این ایام درسهای مکتب و نیز دروس دینی را از سال 1335 تا 1336 خورشیدی در مسجد جامع جمال مینه کارته سخی از حضور علامه شهید ناصر، تجوید و قرائت قرآن کریم را نزد شهید مولوی نجاتی فرا گرفت.
او از سال 1340 خورشیدی به بعد در محافل سیاسی درسهای سیاسی، مذهبی مجاهدین ملی سهم فعال گرفت، از سال 1343 خورشیدی به بعد در محافل و تظاهرات علیه کارنامههای منفی رژیم شرکت فعال داشت و در زمان صدارت آقای میوند وال بنا به در خواست او و همصنفیهایش لیسه اداره عامه تشکیل شد. فارغان آن لیسه سهمیه شمول در پوهنتون را حاصل کردند.
صفوت به آثار مارکس، لینن، استالین، مائو و… آشنایی پیدا کرد و به ادعای خودش به ماهیت امپریالیسم بحیث نظام جهانخوار پی برد. لاجرم در برابر این مکاتب، به منابع اساسی و شخصیتهای مبارز مسلمان قابل دسترس در حد ظرفیت خود که نیازهای زمان را جواب قناعت بخش داشته باشد طور مسئولانه و جدی رجوع کرد.
صفوت از 1344 خورشیدی به بعد در ارتباط با سید عبدالله واحدی یکی از مسئولین مجاهدین ملی آموزشهای ایدلوژیک سیاسی مستمر را در کابل و یکهولنگ ادامه داد و طرفدارانی را جذب کرد و در سال 1347 خورشیدی آقای کنترول پدر حاج صفوت وفات نمود و او مجبور شد تا در سال 1349 خورشیدی از طریق قرار داد معلمی به وزارت معارف وظیفه معلمی را حاصل نماید و تا سال 1357 خورشیدی بحیث معلم ایفای وظیفه نمود و در عین حال او متکفل فامیلهای خودو پدرش بود و در اوقات فراغت از فصل فعالیت معلمی کورسهای زمستانی را طور مجانی در منزل خود به درهی علی دایر که برادران و خواهران او نیز از این برنامههای آموزشی زمستانی بهرهمند میشدند.
حاج صفوت در دههی پنجاه عازم مکه معظمه گردید و در این سفر ملاقات پر ثمری را با آیات عظام؛ خویی، خمینی، شهید صدر و علمای مطرح افغانستان در نجف داشت و کتابهای ولایت فقیه، اقتصادنا، فلسفتنا و … را از نجف و نیز کتب، جزوات و سخنرانیهای شخصیتهای چون؛ علامهی طباطبایی، مکارم شیرازی، دکتر شریعتی، استاد مطهری… از ایران به کابل منتقل و در اختیار اهل مطالعه گذاشت.
صفوت که از پشتوانه میراث معنوی پدرش، داشتههای ارزشمند مذهبی و سیاسی خودش تاثیر پذیری از دیدگاه و مشی دفاعی مجاهدین ملی، نا رضایتی و آمادگی قیام عمومی مردم، استبداد روز افزون وابستگان نو ظهور و کم تجربهی روسها، همدستی با شهید سید حیدر محمودی و رفاقت به شهید سید محمد علی مشهور به لم لم و معلمین… عاشقانه لاک زندگی شخصیاش را ترک گفت و در صحنه مبارزه سیاسی حضور پیدا کرد.
او از 1355 خورشیدی به بعد از ارتباطات و مکاتبات بین سید حیدر محمودی و وثوقی از هرات به یکهولنگ و از آنجا بالعکس، شهید سید حیدر محمودی روحانی مبارز از هرات به یکهولنگ آمد و با مشوره حاج صفوت و توافق آیتالله حاج سید علی صادقی مدیر و مدرس مدرسه آخوندان مرکز ولسوالی یکهولنگ تا آخر سال 1357 خورشیدی در مدرسه آخوندان(صادقیه) یکهولنگ بحیث مدرس این مدرسه وظیفه تدریس را بعهده گرفت.
شهید محمودی علاوه بر دروس حوزوی درس فلسفه اسلامی را نیز درین مدرسه پیش میبرد. تعداد زیادی از معلمین و تحصیل یافتهها در پرتو بحثهای آزاد و قناعت بخش او از شکل سنتی، ماتریالیستی، ماکسیستی به اسلام رو آوردند. نهضت تقریب را بین علمای سنی و شیعه به میان آوردند.
سال 1358 خورشیدی حکومت محلی وابسته به رژیم کمونیستی دروازههای مکاتب دولتی و مدارس حوزوی را بستند، حاج صفوت و گروهی از معلمین یکهولنگ و پنجاب تحت تعقیب شدید افراد بومی وابسته به احزاب خلق و پرچم قرار گرفتند. سید حیدر محمودی در کابل و سپس غزنی رفته بالاخره دستگیر شد. در 8 ثور 1358 خورشیدی سید محمد علی لم لم و مجاهدین همراه او در یکهولنگ جهاد را آغاز نمودند و فرار نوروز خان ولسوال و وابستگان فامیلی و حزبی او به سوی بامیان صفوت به حیث منشی انجمن اسلامی یکهولنگ و سید علی صادقی بحیث مسئول انجمن اسلامی یکهولنگ از طرف لم لم و روحانیون و مجاهدین و متنفذین یکهولنگ انتصاب و به فعالیت آغاز نمودند که در اندک زمان حدود 30 تن خلقی یکهولنگی که از فرار باز مانده بودند برای حفظ جان خود شان به انجمن تسلیم شدند، قدرت جنگی و عظمت فرماندهی لم لم در اندک زمان بر همگان برملا شد. از شهیدان، بشرتو، قرغنه تو، دره سادات، فولادی، چپ دره، خشکک، دکانی، خالنکاش، سماره، فاطمشی، توبچی، آهنگران، پاغوری، عراق و تمام نقاط مرکز ولایت بامیان نیروهای مردمی بسیج شدند و به لشکر سید لم لم پیوستند.
روحانیون چون آیتالله احسانی، آیتالله صادقی، استاد اکبری، شیخ غلام حسن فصیحی، شیخ سعیدی و منشی و اعضای انجمن اسلامی یکهولنگ طی جلسه مهمی در دهن شوراب نیک در غیاب سید لم لم او را به حیث فرمانده عمومی جهاد در بامیان رسمیت بخشید. گر چه او عملاً بطور بلا منازع صلاحیت و ریاست جبهه را حاصل کرده بود.
بعد از شهادت لم لم و گرایشهای متنفذین به پارت بازیها و تاثیرات منفی آن بالای جبهه، اجباراً حاج صفوت، شیخ غلام حسن فصیحی و دیگر علما و طلاب مدرسه صادقیه و برخی معلمین با مشوره آیتالله نجفی که آن وقت ریاست انجمن را به عهده داشت عازم ایران شدند. صفوت در ایران یک دوره درسهای اعتقادی، سیاسی، فرهنگی و نظامی را از طریق نخبگان مجاهدین مستضعفین و روشنفکران افغانی مقیم ایران فرا گرفت. در این وقت گروهای نُهگانه شیعی افغانی در چوکات جبهه آزادی بخش فعالیت داشتند. مستضعفین امور نظامی آن را به عهده داشت و صفوت برای برگشت خود در جبهه جهاد شمال این بخش اعزام شد.
صفوت در سال 1360 خورشیدی در پایگاه جبهه مستضعفین واقع بهسود و سپس در بامیان به عنوان یکی از مسئولین در بخش آموزشهای ایدئولوژیک سیاسی و تربیتی مسئولیت پذیرفت. این بخش را جدا از جبهه زیر چتر جبهه و رهنمودهای مسئولین با صلاحیت جبهه بشکل مکتب فعال ساخت و به کار خود ادامه داد، بعد از شهادت مولوی سید عبدالقیوم پیام این مکتب بنام پیام نام گذاری و مشهور شد. تجربههای آموزشی دوران پر بار جوانی صفوت تا حضور آن در این بخش و مکتب باعث آن شد که هیچ عضو مکتب بیمسئولیت و بیسواد نماند.
در بعضی کوه پایهها بطور نمونه در سر جملش تخته سنگهای سیاه بعنوان لوح و پارچههای سنگ سیاه بحیث قلم و همچنان سنگ ریزهها و خاک نرم زمین هموار بهترین قلم و تخته برای خواندن و نوشتن و ارقام و اعداد و ترسیم و نقشه توسط سواد آموزان بکار گرفته میشد.
صفوت از سال 1363 خورشیدی به بعد مدیریت نشر و چاپ نشریه مستضعفین را نیز بدوش گرفت، جزوات آن بشکل گاهنامه منتشر میشد و برنامه آموزشی ایدئولوژیک سیاسی مستضعفین بشکل دو مرحلهی برای عموم افراد جبهه از طرف مسئولین با صلاحیت جبهه و حاجی صفوت که در جمع آنها بحساب آمد تهیه، تنظیم و مشخص میشد و به منصبه تطبیق در آمده بود و اکثر اعضای مکتب نظر به ایجاب سویه خود، در ضمن درسهای مکتب، آموزشهای مرحله اول برنامه آموزشی جبهه را نیز فرا میگرفتند، بعد از شکل گیری بنیاد مکتب در زیر شهر ضحاک برای پیش برد بهتر برنامه مکتب معلمین مسلکی التجرب جذب و با مدیریت حاج صفوت انجام وظیفه میکردند.
در زمستان 1367 موسسه خیریه متا در جریان جلسه عمومی داخل جبهه از طرف سید اسماعیل حسینی، حاج صفوت حاج سید ظاهر نوید تاسیس شد. اعضای جلسه از آن استقبال کردند. کار خیریه متا بدین طریق جریان پیدا کرد. بر این مبنا حاج صفوت از 1368 تا 1369 خورشیدی بنا به گزینش اکسفام و معرفی سی سی آی، یک دوره آموزش فنی و حرفوی را در پیشاور فرا گرفت و از طریق متا مکتب حرفوی تخنیکی را در مرکز بامیان تشکیل کرد و مدیریت مکتب حرفوی تخنیکی را موفقانه در یک مرحله پنج ساله بپایان رساند و با استخدام انجنیران مجرب، شاگردان زیاد را در رشته تخنیک موتر، حلبی سازی، نجاری و تعمیرات تربیه و به جامعه تقدیم کرد.
گروههای شیعه که حزب وحدت اسلامی افغانستان را تشکیل داد، حاج صفوت به آن حزب پیوست و به پیشنهاد سازمان مستضعفین حجت الاسلام سید محمد هادی«هادی» از مسئولین حزب حرکت اسلامی نیز به این حزب پیوست، وقتی شورای مرکزی حزب وحدت در بامیان فعال شد، صفوت به حیث مسئول کمیته سیاسی آن انتخاب شد.
در سال 1373 خورشیدی آقای صفوت بحیث رئیس ابدات تاریخی هزاره جات منصوب شد و تا زمان ورود طالبان در بامیان فعالیت داشت، اما نقاط حساس و اساسی ابدات تاریخی مرکز بامیان چون بالای سر بودای 53 متری و 35 متری و بالای سر بودای 10 متری ککرک زیر اداره نظامیان وحدت و از اداره صفوت خارج بود، در عین حال از طریق موسسه کمک به اطفال افغانستان بحیث مدیر کلینیک آریا در بامیان منصوب شد و تا اینکه کلینیک از طرف طالبان آتش زده و امکانات آن توسط طالبان برده شد، مدیر، دکتران و پرسونل آن متواری شدند.
حاج صفوت در سال 1370 خورشیدی به تصویب شورای مرکزی حزب وحدت اسلامی بحیث رئیس هیئتی به منظور ارتباط و جلب همکاری جنبش شمال با حزب وحدت به مزار شریف اعزام شدند، نظر عبدالرشید دوستم و اعضای جنبش در پیشنهاد جلب شد. به پیشنهاد حاج صفوت امر شمول چارصد جوان بکلوریا پاس هزاره جات به دانشگاه بلخ و امر شمول شصت جوان 12 پاس به طب بلخ و 30 تن جوان هزاره جات به دانشگاه نظامی بلخ از طرف رهبریت جنبش صادر شد این در حالی بود که شمولیت آنها نظر بشرایط نا گوار کابل در آن وقت ممکن نبود. این جوانان با شاد کامی شامل مراکز تحصیلی شدند و به درسهای خود ادامه دادند، رسمیت جعفری نیز در ساحه توسط رهبریت جنبش به ادارات شمال کتباً ابلاغ شد. برای مهاجرین شیعه که در ایران به بیسرنوشتی مواجه بودند توسط رهبریت جنبش دشت شور فراه برای اسکان آنها اختصاص یافت، دوستم تشکیل یک فرقه و چند لوا را به حزب وحدت منظور کرد. اما دشت شور بخاطر خراب شدن مناسبت سیاسی محقق شولگرهای با دوستم به تیرگی گرایید و مهاجرین از شانس خود محروم شدند.
صفوت از سال 1372 خورشیدی به بعد با توافق مشوره مسئولین حزب وحدت اسلامی بالای اراضی موات و سنگزار غرب کنار دریا در مرکز بامیان تا بازار غلغله را که حدود 1600 دکان، حمام و سرای و سموار و هوتل را در بر گرفت به نیازمندان تجارت پیشه اهالی بامیان توزیع کرد، او با امکانات خیرین و مردمی چوپهای مسجد را از فولادی و دکانی خریداری نمود و نظارت داشت که مبادا از چوپهای غصبی استفاده شود، اما حزب وحدت در این امورات هیچ سهمی نداشت.
از اثر بینظمی برخی افراد خود سر و غیر مسئول حزب وحدت خطر تخریب و چپاول امکانات مکتب تخنیکی حرفوی احساس شد، بعد از ختم یک دوره فعالیت پنج ساله تعمیر این مکتب به توافق اکسفام و متا و علاقه مندی حزب وحدت با ورود صبغت الله مجددی رئیس دولت اسلامی در بامیان غرض تشکیل دانشگاه بامیان، صفوت امکانات آن را در این مکان اهدا نمود تا دانشگاه بامیان بجای مکتب تخنیک احداث و فعال شود. بعد از سقوط حزب وحدت از بامیان صفوت با 18 تن از منتفذین یکهولنگ جبراً توسط ولسوال طالبان به بامیان اعزام شدند تا توسط قاری احمدالله غزنوی معاون ملاعمر وزیر استخبارات طالبان که سر پرست ولایت بامیان گماشته شده بود غرض ارسال به قندهار غافل گیرانه احضار و در بامیان بشکل نظر بند نگهداری شدند و بعد از 5 روز مذاکرات اضطراری قاری احمدالله حاج صفوت و یک معلم متجرب را از میان 18 نفر نگهداری و باقی را آزاد نمودند.
در اثر پیشنهاد صفوت و علاقمندی محمد اکبری قاری احمد الله 30 تن از شیعیان بامیان که در قید طالبان بودند را رها و اجازه دفن 120 نفر شهید بامیانی را صادر و اهالی بامیان از قید فشار طالبان آزاد شدند. بازار بامیان و اطراف آن در اختیار صاحبان اصلیشان گذاشته شد. امر باز پس دادن هشتاد عراده موتر اهالی یکهولنگ و بامیان که در اختیار نیروی طالبان بود اعطا شد. مکاتب و دانشگاه را نیروی طالبان تخلیه کردند. سپس حاج صفوت زمینه پذیرش دفتر ساحوی (موسسه هماهنگی ملل متحد) را برای توزیع کمکهای اضظراری در بامیان و سایر نقاط مناطق مرکزی حاصل کرد و کمک جریان یافت. زمانی که محمدی تاتاری از طرف طالبان در بامیان والی انتخاب شد، حاج صفوت زمینه رفتن مسئول یونوما را از یکهولنگ در بامیان فراهم نمود و او اطلاعات و گزارشاتی از وضعیت رقت بار مردم بامیان را جمع آوری کرد و در اختیار کارمندان ملل متحد قرار داد، تلاشهای حاج صفوت از سال 1378 خورشیدی برای اجرای کارهای عام المنفعه و کمکهای فوقالعاده برای مناطق مرکزی و شمال کشور باعث شد که تحت ریاست حاج سید محمد جواد صفوت مواد غذایی به آسیب دیدگان ناشی از جنگ و بیسرپناها و آوارگان مساعدتهای فوق العاده از طریق موسسات غیر حکومتی داخلی وخارجی صورت گرفته، توضیح هریک از آن خدمات انسان دوستانه و عام المنفعه که در اثر تلاشهای مخلصانهی حاج صفوت برای مردم مظلوم و مستمند مناطق محروم صورت گرفته در این مختصر نمیگنجد، صفوت از آغاز دههی هشتاد تا اکنون در امورات فرهنگی و خدماتی و تشکیل شوراهای اجتماعی در ولسوالی یکهولنگ و ولایت بامیان تلاشفراوانی نموده که هرکدام بصورت جداگانه قابل قدر و تحسین بر انگیز است.[1]
نویسنده: سید جعفرعادلی«حسینی»/ کابل – افغانستان
منبع:
– کتاب کوثرالنبی(پژوهشی در تاریخ افغانستان)
– کتاب ثابت قدم(خاطرات من از جمهوریت تا جمهوری اسلامی افغانستان)
https://www.youtube.com/watch?v=GN1BDrP_U7Y&feature=youtu.be
[1]. مصاحبهی اختصاصی نگارنده با حاج سید محمد جواد صفوت، در این جا کارکردهای وی خلاصه شده است.
تمامی حقوق مادی و معنوی این وبسایت برای جهاد فرهنگی افغانستان محفوظ است و هر گونه کاپی برداری از مطالب این وبگاه با ذکر منبع بلامانع میباشد.