به گزارش پایگاه اطلاع رسانی جهاد فرهنگی، صبح پنجشنبه ۱۲ ثور ۱۳۹۸ خورشیدی به مناسبت چهل و پنجمین سالگرد ارتحال ملکوتی محیالشریعه و منجیالشیعه حضرت آیتالله العظمی میرعلی احمد حجت کابلی رضوان الله تعالی علیه با اشتراک اقشار مختلف جامعه، به ویژه علما، نمایندگان دفاتر مراجع عظام تقلید و شخصیت های سیاسی محفل ختم قرآن […]
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی جهاد فرهنگی، صبح پنجشنبه ۱۲ ثور ۱۳۹۸ خورشیدی به مناسبت چهل و پنجمین سالگرد ارتحال ملکوتی محیالشریعه و منجیالشیعه حضرت آیتالله العظمی میرعلی احمد حجت کابلی رضوان الله تعالی علیه با اشتراک اقشار مختلف جامعه، به ویژه علما، نمایندگان دفاتر مراجع عظام تقلید و شخصیت های سیاسی محفل ختم قرآن کریم، یاد بود و تکریم از خدمات پنجاه سالهی آیتالله حجت کابلی در مسجد شهید قاضی شهاب واقع چنداول کابل برگزار گردید.
در این محفل حجتالاسلاموالمسلمین سید جعفر عادلی حسینی پیرامون شخصیت و خدمات زعیم فقید شیعیان افغانستان حضرتآیت الله حجت سخنرانی نمودند و ختم قرآن کریم باصدای قاری بینالمللی کشور قاری بیژن معصومی انجام شد.
حجتالاسلام عادلی حسینی این فقیه و عالم ربانی را منشاء خدمات دینی و ارزشی خواند و اظهار کرد: آیتاللهالعظمی حجت از آن شخصیت هایی بود که در رروزگار سخت و دشوار که توسط حکام مستبد گذشته با وارد نمودن اتهامات ناروا علیه اقلیتهای مذهبی و آنان با حمایت انگلیسها عمیق تر میشد، در چنین شرایطی آن عالم بزگوار باعث برداشتن تقیه و اختلاف میان پیروان مذاهب اسلامی در افغانستان گردید و او توانست طی چند سال اخوت و برادری را میان پیراون مذاهب اسلامی در میان مسلمانان افغانستان پی ریزی کند.
رئیس مجمع فرهنگی بقیهالله(عج) در تشریح به جنبهی معنوی، ارزشی و اخلاقی مرحوم آیتالله حجت که به دو موضوع خدامحوری و امام محوری توجه داشت، خود نیز مورد توجه و عنایت امام زمان(عج) بود افزود: مرحوم آیتالله حجت همراه برادرش آیتالله شریعت در حوزه علمیه مشهد مقدس در یک ماه مبارک رمضان که در اوائل تحصیل بود، آن خیلی کم پول بودند، تا آنجا که قدرت تهیه افطار سحری را نداشت، شب تا سحر گرسنه به سر بردند، مرحوم آیتالله حجت وقتی که در حرم امام رضا(ع) مشرف میشود بخاطر ضعف و نا توانی که پاهایش حرکت نداشت نماز را نشسته میخواند، حتی شخص که ظاهراً پول دار هم بوده ازش میپرسد که آقاسید چرا در این جوانی نماز را نشسته میخوانی عزت نفسش اجازه نمیدهد که به او بگوید بخاطر گرسنگی و ضعف است، بعد از سحری که چیزی به اذان صبح نمانده بود، در حجرهی شان منتظر اذان بودند که ناگاه چهرهی محدث قمی، حاج شیخ عباس قمی در اتاق این دو طلبهی افغانی نمایان و مقداری پول در زیر پلاس و فرش اتاق آنها گذاشت و خودش بیرون رفت که باعث تعجب دیگر طلاب میشود که محدث قمی در اتاق دو طلبهی مهاجر افغانی آمده و بعد مرحوم آیتالله حجت به قم میرود و از شیخ عباس قمی تشکری میکند و او با تعجب میگوید من اصلا شما را نمیشناسم، معلوم میشه که آنان مورد توجه حضرت مهدی(عج) بوده است.
رئیس سازمان جهاد فرهنگی با یاد آوری از مهمترین خدمات ۵۰ سالهی مرحوم آیتاللهالعظمی حجت که تقیه پیروان مذهب جعفری با یادآوری دو خاطره از سالهای سخت و دشوار پیروان مذهب جعفری با سیاست نرمش در جامعهی تاریک و نا بسامان آن روز افغانستان اینگونه شرح داد:
خاطرهی اول از حجتالاسلام حاج شیخ محمد اسحاق اخلاقی در جلد دوم کتاب «هزاره در جریان تاریخ» که اثر خود وی که از علمای جاغوری نیز هست مینویسد: حضرت آیتالله حجت با برادرانش مرحوم حجتالاسلامان سید محمدکاظم معروف به بلبل و سید جلال معروف به شریعت بعد از ختم تحصیلات شان در مشهد و نجف در افغانستان وارد گردیده در کابل مستقر گردیده و بهحسب شرایط و امکانات مشغول تبلیغ گردیدند. حضرت آیتالله حجت علاوه بر تبلیغ ، حلقه درسی نیز به وجود آورده مشغول تدریس گشتند.
آیتالله حجت با توجه به شرایط به نحوه بسیار خوب و با یک تدبیر فوقالعاده تکیهگاهی برای مردم تشیع بودکه اهمیت کار و خدمات حضرت آیتالله میرعلی احمد حجت برای جامعهی تشیع روشن است و ناگزیرم قضیهای حاج مرادعلی مرحوم، برادر مرحوم حاج نادر علی معروف را تکراراً بنویسم؛ مرحوم حاج مرادعلی میگوید من در آوان جوانی از ترکمن به کابل آمدم از هیچچیزی آگاهی نداشتم، شب را در مراد خانی در یک سماواری که گرداننده آن هزاره بود گذاشتانده صبح زود در کنار رودخانه کابل برای وضو رفتم. من به طریقه خود مشغول وضو گرفتن بودم که ناگهان و بدون توجه سیلی محکمی بر صورتم آشنا شد. چنان محکم و شدید و با ضربه بود که جلو چشمم برق جلوه کرد و از اثر آن ضربه من سرزمین خورده بین نهر آب افتادم و همه لباسهایم تر شد، هوا هم سرد بود آن شخص را گفتم چرا مرا میزنی من چه گناهی دارم در جوابم گفت شیعه کافر این چه وضو است که میگیری.
من دیگر چیزی نگفته به اهمان وضع بهطرف سماواری رفتم قضیه را باسماوارچی گفتم او در جوابم گفت اینجا کابل است، شما باید تقیه کنید من چون آشنا با این حرفها نبودم سؤال کردم تقیه یعنی چه؟
وی گفت در اینجا مردم شیعه نمیتوانند خود را شیعه بگویند، و باید مانند سنیها وضو بگیرند و مانند آنها نماز بخوانند، مگر درجایی که آنها نباشد میتوانند آزادانه وضو بگیرند و نماز بخوانند.
حاجی مرادعلی میگفت این آقای حجت بود که چگونه بیرق تشیع را نگه داشت و آهسته، آهسته کار را بجای رساند که اینک مردم تشیع آزاد شدند و اینک در همهجا آزادند، مساجد و تکایا از خود دارند و در هر جا آزادانه وضو گرفته نماز میخوانند و هیچکس با آنها کار هم ندارد و چیزی هم گفته نمیتوانند.
تکیه خانه عمومی کابل در چنداول برای مردم هزاره هم امید بود و هم تکیهگاه، هرگاه بر مردم سختی و فشاری پیش آمد اقلاً در آنجا اشک ریخته از خداوند و حضرت امام حسین(ع) کمک میخواستند و ازآنجا باروحیه قوی توأم با امید بیرون شده بکار خود ادامه میدادند.
خاطرهی دوم از حجتالاسلام حاج سید جعفرصالحی از بنی اعمامم و برادری مرحوم آیتالله سید محمدتقی وحیدیخاطراتش در مورد سختگیری شیعیان و خدمات مرحوم آیتاللهالعظمی حجت اینگونه بیان میکند: حدود سال ۱۳۴۲ خورشیدی من ۱۴ ساله بودم، در زادگاهم کجاب شدیداً گوشدرد شدم، همراه پدرم(حجتالاسلام مرحوم حاج سید اسماعیل آخوند)، حضرت آیتالله حاج سید علی بهسودی و فرزندش آیتالله سید مهدی عالم عازم کابل شدیم، آن موقع از بهسود موتر سواری نبود، سوار بر اسب و الاغ به منطقهی سرچشمه دره میدان رسیدیم و ازآنجا سوار موتر شده به کابل رفتیم، همراه مرحوم حاج علی جمعه از مؤمنین جمیلی کجاب و از بستگان مرحوم حجتالاسلام شیخ صفدر علی به منزلش در عقب تکیه خانهی عمومی چنداول اقامت گزیدیم؛ مرحوم حاج علی جمعه قبل از رسیدن به چنداول به ما چهار نفر چنین توصیه کرد: تا رسیدن به منزلم با احدی همصحبت نشوید و به کسی هم نگویید که از کجا آمدهاید، زمانی که به منزلش رسیدیم، وقت نماز ظهر شد، مرحوم سید آخوند پدر آقای عالم پرسید: پدر سلیمان، کجا نماز بخوانیم!
او گفت اگر وضو دارید که در همین اتاق میتوانید نماز بخوانید؛ در غیر آن باید به تکیه خانه برویم، همسایهام از اهل سنت هست و ما نزد آنها تقیه میکنیم، وضو گرفتن برای شما در داخل حیاط مشکل است، ما برای وضو گرفتن به تکیه خانه عمومی رفتیم و آنجا وضو گرفته و نماز خواندیم، تا وقتیکه مهمان حاجی علی جمعه بودیم همین کار را میکردیم.
چند روز بعدش به ریکا خانه رفتیم، آنجا حاجی یوسف یکیدیگر از مؤمنین منطقه سماوار داشت، موقع نماز در آنجا نیز بهنوبت و دور از دید مردم نمازمان را میخواندیم. در این مدت تقیه کردن در داخل شهر برای ما خیلی سخت بود، روزهای که نوبت دکتر نداشتیم در گل باغ خانهی صوفی اختیار از مؤمنین و مرید حجتالاسلام آقای عارف کربلایی بود میرفتیم، او در یک باغ نگهبان بود و بدون دغدغه و نگرانی نمازهایمان را میخواندیم، مردم تشیع در آن زمان اینگونه وضعیت داشتند، مرحوم آیتاللهالعظمی حجت یکی از خدماتش نزدیک ساختن دیدگاه پیروان مذهب جعفری و حنفی بود و امروز همه مدیون و مرهون خدمات او هستیم.
رئیس کمیسیون فرهنگی شورای اخوت اسلامی در پایان تأکید کرد مردم باید میان عالمان واقعی و عالم نمایان تفکیک نمایند، عالمان هماننده آیات عظام؛ میرعلیاحمد حجت کابلی، شهید سید محمد سرور واعظ، شیخ محمد امین افشار و دیگر بزرگان در افغانستان مصدر خدمات فراوان گردیدند و همین طور پس از شهادت جمع کثیری از عالمان دین که در ردیف اول قربیانیان و شهدای آغاز بقدرت رسیدن کمونیستها بودند، در عصر جهاد درست است که برخیها بنام عالم دین در جنگهای خانمانسوز داخلی قرار داشتند و اما عدهی همانند حضرت آیتاللهالعظمی فاضل نیز بودند رایت بیداری وصلح در این کشور بود و مبادا خدمات آنها به خاطر عملکرد نادرست برخی عالم نماها به فراموشی سپرده شود و یا براساس مسائل قومی و سیاسی از کسانی یاد آوری شود که آنها به ضرر دین و جامعه بودند و سالهای اخیر کسانی از رهبران احزاب سیاسی بودند که به بهانهی مطرح نمودن حقوق مردم خیلی ها را به کشتن دادند و باعث فجایع خونین در این کشور شدندو امروز عدهی از آنها تجلیل و تقدیر مینمایند.
گزارش از پایگاه اطلاع رسانی جهاد فرهنگی
این مطلب بدون برچسب می باشد.
تمامی حقوق مادی و معنوی این وبسایت برای جهاد فرهنگی افغانستان محفوظ است و هر گونه کاپی برداری از مطالب این وبگاه با ذکر منبع بلامانع میباشد.