در دههی هفتاد جنگهای خانمانسوز داخلی که در کابل شعله ورد شد، یکی از مناطق که مراکز تجاری و دولتی توسط افراد خود سر مسلح مورد چپاول قرار گرفت و کسی تا کنون از فجایع چنداول چیزی ننوشتهاند، نگارنده در خاطراتم کتاب «ثابت قدم» به تفصیل به جنایات جنگی پرداختم که چگونه جنایت کاران جنگی […]
در دههی هفتاد جنگهای خانمانسوز داخلی که در کابل شعله ورد شد، یکی از مناطق که مراکز تجاری و دولتی توسط افراد خود سر مسلح مورد چپاول قرار گرفت و کسی تا کنون از فجایع چنداول چیزی ننوشتهاند، نگارنده در خاطراتم کتاب «ثابت قدم» به تفصیل به جنایات جنگی پرداختم که چگونه جنایت کاران جنگی به اختلافات قومی ابتدا میان اقوام هزاره، تاجیک، پشتون دامن زدند و زمینه چور و چپاول اموال شخصی ساکنین چنداول را فراهم نمودند.
قبل از آنکه به فاجعهی خونین چنداول اشاره نمایم، میخواهم از دوستی مزاری و حکمتیار نیز یاد آوری نمایم که این دوستیها زمینهی جنگ چنداول شد، سید رحمتالله مرتضوی یکتن از مسئولین بلند پایهی حزب وحدت در یکی از سخنرانیهای خود که در غرب کابل داشت و کلیپ همان سخنرانی مرتضوی در شبکههای اجتماعی موجود است که گفت: «مزاری برخلاف فیصلهای عالی نظارت، شورای تصمیم گیری و شورای مرکزی حزب وحدت اسلامی پیمان دوستی با حزب اسلامی و جنگ مشترک علیه دولت را همراه همایون جریر امضا نمود و در پی این پیمان جنگ حزب وحدت و حزب اسلامی علیه دولت در چنداول باعث کشته شدن تعداد از شیعیان گردید و حزب وحدت، چنداول را از دست داد و بعد از آن فاجعه افشار خلق شد.»
دوستی مزاری و حکمتیار، پس از چندگاهی باعث خلق فاجعهی میشدند و هردو، پنهانی روابط وگفتگوهای زیادی باهم داشتند، در11 جدی 1371 خورشیدی معاملهی میان آنان صورت گرفت که بازهم مردم مظلوم تشیع و هزاره قربانی عظیم جانی ومالی را پرداختند.
مزاری برخلاف نظر مسئولین حزب وحدت همراه حکمتیار وجنرال دوستم، مخفیانه توافق نمودند که دریک اقدام هماهنگ وهمزمان حکومت دولت مجاهدین را براندازند و چند روز قبل از این حادثه، همایون جریر داماد حکمتیار از حزب اسلامی وجنرال همایون فوزی ازجنبش ملی اسلامی به رهبری دوستم، به مقر مزاری رفتند، روی پلان کودتا وجزئیات طرح آن، تبادل نظر نمودند، توافق نامهی هم به امضا رسانده بودند که مطابق آن، در دولت آینده، ریاست جمهوری به حکمتیار، صدارت به مزاری و وزارت دفاع به دوستم تعلق بگیرد، این مذاکرات مزاری از آدرس حزب وحدت، در شرایطی جریان داشت که اعضای شورای عالی نظارت و شورای مرکزی حزب وحدت از موضوع بی اطلاع بودند و صرفاً درنخستین روز جنگ و به اصطلاح کودتا شورای مرکزی حزب وحدت جلسهای اضطراری تشکیل داده شد و مزاری موضوع را با اعضای شورای مرکزی در میان گذاشت و چند تن محدود ازهم فکرانش طرفدار مشارکت درجنگ به حمایت از حکمتیار و دوستم پا فشاری کردند، ولی اکثریت قاطع اعضای شورای مرکزی حزب وحدت، این جنگ را خواست حکمتیار ودوستم دانستند که نباید حزب وحدت در تخاصم با دولت قرار گیرد و تأکید شد که بی هدف درجنگ را به نفع مردم تشیع و هزاره نمیدانند و بیطرفی حزب وحدت را با اکثریت آرا تصویب و به شمول خود مزاری، آن مصوبه به امضا رسید.
مخالفت شورای مرکزی با وارد شدن درجنگ، مزاری را متاثر ساخت و او را در تنگنای شدید قرار داد و مزاری نمیتوانست علناً مصوبهی شورای مرکزی را که خود نیز امضا نموده بود رد کند و نمیتوانست درجنگ شرکت کند، ونه هم از جنگ دست کشیده میتوانست، از سوی دیگر دوستم نیز وعده داده بود که کودتا ظرف چند ساعت انجام میشود و دولت ربانی را ساقط خواهد کرد و حکومت آینده ازآن ائتلاف سه گانه خواهد بود و در نهایت مزاری به روش همیشگیاش مخفیانه ابوذر شولگره را از فرقه 97 با 230 نفر و قوماندان شفیع دیوانه را از غند پیاده با 70 نفر، به خطوط جنگ درمناطق تپهی مرنجان، بالاحصار و شوربازار تا آخر جاده میوند (چوک)، در مشارکت با نظامیان حزب اسلامی و جنبش ملی با دولت ربانی وارد جنگ نمود و فرماندهی این کودتا را حکمتیار مطابق طرح مورد نظر خودش عهده دار بود. هرچند این کودتا بزودی شکست خورد و اوضاع مثلث کودتا به اهداف وآرزوی شان نرسیدند و اما مخفی کاری مزاری هم بزودی افشا شد و باعث تنشهای عمیق و اختلافات بزرگ درحزب وحدت گردید و منجر به کودتای 23 سنبله و در نهایت باعث انشعابات در حزب وحدت شد.
اما، آنچه که در جنگ قبل از چنداول رُخداد، نیروهای نظامی مزاری هنگام عقب نشینی بطرف غرب کابل، توسط قوماندان زرداد حزب اسلامی، خلع سلاح و تلفات جانی زیادی را متحمل شدند، تا حدی که شفیع دیوانه، با تحمل مشکلات زیاد و به سختی توانست خودش را ازصحنه نجات دهد و دلیل آنرا حکمتیار در گزارشی به مرحوم آیتالله فاضل و اعضای شورای عالی نظارت حزب وحدت تجاوز ناموسی نیروهای حزب وحدت به اهالی منطقهی تحت تصرف حزب اسلامی گفته شده بود و به تعقیب آن جنگ خونین 16 جدی 1371 خورشیدی خسارات جانی و مالی جبران نا پذیر برای مردم تشیع رُخداد.
در 16 جدی 1371 خورشیدی، جنگ خونین چنداول توسط قومندانان حزب وحدت شاخهای مزاری با حمایت حکمتیار در مقابل شورای نظار به رهبری مسعود باعث غارت اموال تجاری مناطق باغ قاضی، مندوی و چنداول توسط جنگجویان حزب اسلامی به رهبری حکمتیار به رهبری مزاری شدند، تحمیل جنگ در شهر کُهنهی پایتخت و منطقهی شیعهمذهب چنداول بین نیروهای حزب وحدت شاخهی مزاری و حزب اسلامی شاخهی حکمتیار از یکسو و نيروهاى شوراى نظار از جانب دیگر، خسارات سنگین انسانی و مالی را به مردم ساکنین این منطقه وارد نمودند.
زمستان 1371 خورشیدی، یکی از غمانگیزترین و مصیبتبارترین برای کابلیان منطقهای چنداول بود که بعد از قیام خونین 2 سرطان 1358 خورشیدی شهرکُهنهی کابل در طول قدامت تاریخیاش اینگونه مورد خونریزی و ویرانگری قرار نگرفته بود و هر کابلی از این هفتهی سیاه در اثر جنگطلبی حزب وحدت و شورای نظار در چنداول دردها و خاطرات تلخی دارد.
تا آن زمان اهالی شهر کُهنه کابل که از دروازه لاهوری(سراجی) شوربازار گرفته تا مندوی، کوچهها و پسکوچههای باریک مُرادخانی و چنداول تا شفاخانهی ابنسینا که بیشتر خانهها ساده وگِلی بود و در آن زمان، در این مناطق و تا قسمتهای بلند کوههای اطراف آن اقوام مختلف وپیروان مذاهب جعفری و حنفی زندگی ساده و بیآلایشی داشتند، بیشتر مردم این مناطق را شیعیان تشکیل میدادند، آنها همسایههای صمیمی و مِهر و محبت در دلهایشان چنگ میزد، شهرکُهنه تا آن زمان از جوش و خروش برخوردار بود.
اولین زمستانی بود که رژیم کمونیستی سقوط کرد و احزاب جهادی به اقتدار رسیدند و آغاز زمستان، صدای فیر مرمی از قرارگاه حزب وحدت واقع چنداول آغاز و پس از آن ساعتها و روزها صدای غرش تانکها، وسایط ثقیل، غوغای پرهیبتی را برپا کرد و غم در چهره مردم کابل سایه افگند و جنگ در نقاط مختلف کابل فراگیرشد و نیروهای هیچ حزبی بر حزب دیگر رحم نمیکردند، کشتارهای فردی و جمعی، به دار کشیدنها، شکنجهها، شلاق زدنها، مشت و لگدباریها، تجاوزات ناموسی، چور و چپاولها از بدترین و فجیعترین اعمال رایج در بین گروههای ذیدخل بود. قرارگاههای حزب وحدت در شیر دروازه، قلعه هزاره، سرک مسجد صادقی چنداول و نزدیک شفاخانهی ابنسینا بود و تعداد افراد آنها از 40 نفر تجاوز نمیکرد و قوماندانان حزب وحدت، غلام رضا معروف به زوار، طاهر شیشه خور، نوروز معروف به نوروز لب چاک و رجب مشهور به منگول بودند.
براساس گفتههای شاهدان عینی یک هفته قبل از جنگ چنداول، نیروهای شورای نظار متوجه برخی واکنشهای نظامیان حزب وحدت شدند که برای جنگ آماده میشوند، ظاهراً آنها گزارشهایی را دراین مورد داشتند، یکی از قوماندانان شورای نظار با فراخوان قوماندان زوار برادر طاهر شیشه خور و دیگر نظامیان و با حضور حجتالاسلام شیخ باقر شیخزاده و دیگر متنفذین و وکلای محلی چنداول در مسجد جعفریه، قوماندان شورای نظار به قوماندانان حزب وحدت(غلام رضا معروف به زوار) خطاب میکند: در بغل کوه، پنجشیریها و هزارهها سالهاست که همسایههای خوبی هستند، شنیده شده که حزب وحدت بنای جنگ را دارند، همین وضعیت را نباید از دست بدهیم و اگر مسعود به من دستور جنگ را بدهد نباید بپذیرم و همینطور اگر مزاری به شما دستور جنگ را صادر نماید، مبادا امنیت و آرامش منطقهی مان را خراب کنیم، قبل از جنگ چنداول قومندان محمد آجان که در پیش سینما بهزاد و قومندان جمیل یکی دیگر از نظامیان شورای نظار که در جنگ چنداول بود و بعدها در جنگ دهمزنگ کشته شد، پس از گفتگوی طولانی قومندان زوار درآن جمع آمادگی برای جنگ را تکذیب نمود.
اما یک هفته از این نشست نگذشت که همان خبر به واقعیت تبدیل شد و شب شنبه 16 قوس 1371 خورشیدی جنگ در چنداول آغاز شد، نیروهای حزب وحدت میخواستند جادهی میوند و پلآرتل را به هم وصل نمایند و آنها نیروهای خود را از مسیر دهمزنگ به چنداول وصل کنند، به گفتهی شاهدان عینی در این جنگ بیش از 50 نفر کشته شدند، سرمایههای مردم تشیع در باغ قاضی، مندوی و چنداول به یغما رفت، به گفتهای یکی از وکلای وقت چنداول که مشرف بر شفاخانه ابن سینا سکونت داشت، او با دوربین شکاری شاهد تیر اندازی بر قرارگاه شورای نظار در جوار شفاخانه ابن سینا بود و در اوج درگیری مشاهده میکرد که مریضهای شفاخانه چگونه خودشان را از تخت شفاخانه به پایین پرتاب مینمودند و بعضاً جان باختند.
پس از این جنگ، حزب وحدت در غرب کابل جنگ را تا سطح کوچهها در دهمزنگ، جمالمينه، کارته سخی، کارته سه و چهار، کوته سنگی، سرک سیلو، خوشحال خان، افشار و ديگر نقاط شهر گسترش داد و در اين جنگها بيش از 4000 انسان بىگناه(ازمليت مصيبتديده هزاره) درکابل به وسيله توپ و تانک و بمباران بىامان قتلعام شدند وهمین رویداد بارها درچنداول، دهمزنگ، کوتهسنگي و غرب کابل تکرار شد.
سرنوشت سرای فرقه مشر و سراهای همجوار آن
اما، آنچه که در این معامله پنهانی میان حزب وحدت و حزب اسلامی نصیبت مردم تشیع شد:
– سرای فرقه مشر، روبروی دروازه لاهوری که مشتمل بر شش سرای با حداقل سه صد دکان پر از پرزه جات نو و کهنه وروغنیات موتر وسایر ماشین آلات.
– سراهای کهنه فروشی دراستقامت دروازه لاهوری، مشتمل بر پنج سرای، جمعاً دارای 250 دکان، مملوازپرزه جات نو و کهنه موتر.
– دکانهای نو فروشی سامان آلات موتر، حد اقل 16 دکان بزرگ، درموقعیت آخرجاده میوند دردوطرف سرک.
– دکانهای پرزه فروشی درموقعیت باغ قاضی چنداول شامل چندین سرای وده ها دکان پراز سامان آلات موتر.
ارزش مجموعی سامان آلات ذکرشده که با تلاش وزحمات چندین نسل مردم سخت کوش هزاره دره ترکمن و دیگر مردم تشیع، کمایی شده بود وبه صدها میلیون دالر میرسید، دراین جنگ طوری تاراج شد که خسیهم به صاحبانش نرسید.
درجنگ 11 جدی 1372 خورشیدی با استقرار نظامیان درمحلهای یادشده که بطور مشترک ازافراد مزاری، حکمتیار و دوستم بودند؛ دکانداران متوجه شدند که محل کارشان خط مقدم جنگ قرارگرفته، احساس خطر نمودند و تصمیم گرفتند اموالشان را بجاهای دیگر انتقال دهند. افراد نظامی مزاری مانع این کارشدند و گفتند تا از مزاری اجازهنامه نداشته باشید، ما نمیگذاریم که یک توته آهن را ازینجا بیرون کنید. دکانداران به مقر مزاری رفتند تا اجازه انتقال اموال شانرا دریافت کنند. بعد از چندین ساعت انتظار پشت دروازه مزاری، به چند تن آنها اجازه ملاقات داده شد. مردم خواست شان را مطرح کردند، ولی مزاری با لحن تند به آنها گفتند که من بخاطر چند دانه آهن کهنه شما، شورای هماهنگی را خراب نمیکنم. بروید مشکل تان را خودتان هرگونه میتوانید حل کنید.
مردم مأیوسانه به محل کارشان برگشتند اما دیدند که قوماندانان هرسه گروه، سرای و دکانهای آنها رابین شان تقسیم کردند و اجناس را به موترها بارمیزنند ازجمله قوماندان حزب اسلامی به نام حاجیاسدالله به تنهایی دهها موتر پر از سامان آلات دکانهای یاد شده را انتقال دادند. دکانداران با داد و فریاد اعتراض کردند ولی نظامیان مزاری، اول همه دکانداران را تلاشی نمودند، داشتههای شان را شامل پولنقد، ساعت، انگشتر وحتی کرتیهای قیمتی آنها را گرفتند، بعد گفتند همینقدر که به شما اجازه میدهیم که زنده اینجا را ترک کنید باید از ما خوش باشید، اگر نروید جان تانرا نیز میگیریم. مزاری در این معامله، جان و مال مردم تشیع و هزاره را اینگونه بیباکانه برای رسیدن به چوکی صدرات و کسب رضایت حکمتیار قربانی کرد.
منبع: پایگاه اطلاع رسانی جهاد فرهنگی / 5 سرطان 1403 خورشیدی / برنامه زنده در صفحه فیسبوک محمد علی مقدسی
تمامی حقوق مادی و معنوی این وبسایت برای جهاد فرهنگی افغانستان محفوظ است و هر گونه کاپی برداری از مطالب این وبگاه با ذکر منبع بلامانع میباشد.