19 ماه حمل، 44مین سالگرد تأسیس حزب حرکت اسلامی افغانستان را گرامی داشته و به همین مناسبت میخواهم ضرورت آسیب شناسی احزاب و سازمانهای سیاسی تشیع افغانستان، مخصوصاً حزب حرکت اسلامی را مورد بررسی قرار دهم. ایجاد حزب یا تشکیل سیاسی به منظور حضور موثر جمعِ در سرنوشت سیاسی ملت و کشورهاست. این تأثیرگذاری با […]
19 ماه حمل، 44مین سالگرد تأسیس حزب حرکت اسلامی افغانستان را گرامی داشته و به همین مناسبت میخواهم ضرورت آسیب شناسی احزاب و سازمانهای سیاسی تشیع افغانستان، مخصوصاً حزب حرکت اسلامی را مورد بررسی قرار دهم.
ایجاد حزب یا تشکیل سیاسی به منظور حضور موثر جمعِ در سرنوشت سیاسی ملت و کشورهاست. این تأثیرگذاری با مبارزات دوام دار سیاسی، فعالیتهای فرهنگی و آموزشی و خدمات اجتماعی با تدبیرِ رهبری قدرتمند و حضور مسئولانهی اعضای همان حزب میباشد که در شکلدهی به مردم سالاری جوامع بسیار مؤثر است، اما احزاب سیاسی در افغانستان، بیشتر فصلی و مقطعی فعالیت داشته و دارند.
واقعیت این است که در افغانستان نظام حزبی به معنای واقعی آن وجود ندارد تا سیاسیون بتوانند مسؤلیت خود را بر اساس کادرسازی حزبی و معیاری به پیش ببرند و به همین دلیل تا هنوز ما در این کشور احزاب سیاسی قدرتمند و پایدار نداریم، با آنکه امروز در جهان، مهمترین تشکلهای فراگیر مردمی، احزاب سیاسی هستند. اما در شرایط امروزی افغانستان، احزاب سیاسی حتی همان کارکرد احزاب و سازمانهای دوران جهاد را نیز از دست دادهاند، بنابراین جامعهی ما در حال طی کردن دوران گذار است.
قِدمت احزاب سیاسی و دموکراسی در افغانستان به دههی چهل همانند، احزاب راست اخوانی و چپ مارکسیستی بر میگردد که پس از شکل گیری احزاب چپ مارکسیستی، اولین بار جوانان مسلمان افغانستان در سال 1348 خورشیدی بخاطر جنایات اسرائیل، اعتراضی تحت عنوان «نهضت اسلامی جوانان مسلمان» به رهبری پوهاند غلام محمد نیازی آغاز نمودند، اعضای این نهضت متشکل از جوانان روشنفکر مسلمان اهل سنت بودند که در عرصهی مبارزات سیاسی در تقابل با جریانهای چپ مارکسیستی فعالیت داشتند و در میان آنها دو شخصیت مبارز از روشنفکران مسلمان جامعهی تشیع افغانستان همانند: استاد شهید عزیزالله مبشر حقیار و استاد شهید سید اسماعیل پاسخ هاشمی حضور فعال و مقتدرانه داشتند.
اما پس از کودتای 7 ثور 1357 خورشیدی همزمان با قیام و خیزشهای مردمی و تشکیل نخستین دولت اسلامی به رهبری مرحوم آیتالله سید علی بهشتی در مناطق مرکزی افغانستان 7 حزب سیاسی در پاکستان و 8 حزب و سازمان سیاسی در ایران از سال 1358 خورشیدی تا اوائل دههی شصت اعلام موجودیت نمودند، تعدد احزاب و سازمانهای سیاسی مقیم ایران با دخالت سپاه پاسداران باعث فرو پاشی اولین واحدهای اداری و نخستین دولت اسلامی که در 20 درصد خاک افغانستان حاکم بود گردید، چندین سال جنگهاي خانمانسوز داخلي در هزارهجات دوام یافت تا اینکه در نیمهی دههی شصت شورای ائتلاف احزاب و سازمانهای هشتگانهی تشیع بوجود آمد و سرانجام در سال 1368 خورشیدی حزب وحدت اسلامی از 7 حزب و سازمانهای که شیعی تشکيل شد و در پایان دههی شصت در جامعهی تشیع افغانستان احزاب حرکت اسلامی و حزب وحدت اسلامی فعالیت داشتند که از آغاز دههی هفتاد بدینسو در اثر اختلافات بین هردو حزب منجر به انشعاباتی شدند.
با ذکر این مقدمه، به هواداران حزب حرکت اسلامی و حزب وحدت اسلامی دو پیشنهاد دارم:
پیشنهاد اول اینکه: چنانچه هواداران این دو حزب موافق باشند، صفحهی جدیدی برای بحث آزاد ایجاد و بصورت مستند احزاب و سازمانهای سیاسی تشیع نقد و آسیب شناسی شوند، اگر دوستان علاقمند و موافق به این طرح هستند در مسنجر شخصی من پیام دهند تا با مکانیزم معقول و منطقی این آسیب شناسی طی چندین جلسه با جزئیات، نقد و آسیب شناسی احزاب تشیع را انجام دهیم و تا برای نسل جوان الگو باشد.
پیشنهاد دوم اینکه: هواداران احزاب و سازمانهای سیاسی جامعهی تشیع از نقد نترسند، اگر مسئولان احزاب و سازمانهای سیاسی خود را مصئون از اشتباه بدانند، این اولین مرحله و آغاز انحراف و سقوط برای آن تشکیلات سیاسی خواهد بود و ما نباید هرصدای منتقد را صدای مخالفت تلقی کنیم و آن را کنار بزنیم، بلکه باید از آن استقبال و برای برطرف کردن اشکالات و در جهت پویایی و رشد جامعه استفاده کرد.
به عنوان مثال: چند روز قبل یکی از دوستان قدیمیام جناب آقای جعفری از یاران انوری و مشتاق، کسی که من شاهد مبارزه مخلصانهی او در عصر جهاد و بعد شاهد بی مِهریهای مسئولین حرکت اسلامی بودم، ایشان وقتی در صفحهی واتساب نسل دوم حرکت اسلامی و برخی صفحات دیگر مربوط حرکت اسلامی انتقادی از عدم شفافیت مالی حزب دارد، عدهی نا آگاهانِ به وقایع و رویدادهای گذشته، میکوشند او را با توهین و تحقیر از جمع یاران سابقش طرد نمایند، در حالی که برخی از افراد در بزرگترین انشعابات حرکت اسلامی کنار مرحوم انوری به مرحوم آیتالله محسنی حتی اهانت نمودند و تا به آنجا که در میان بستگان خود منفور شناخته شدند و برخی دیگر و از جمله دکتر محمد عارف شاه جهان رئیس فعلی و دورهی شورای عالی حرکت اسلامی در مصاحبه با رادیو بیبیسی از مرحوم آیتالله العظمی محسنی انتقاد نمود و از جدا ساختن مسیر سیاسی خود نیز خورسند بود و همینطور قبلاً مرحوم آیتالله محسنی نیز از پروتکل دکتر شاه جهان با رژیم نجیب معترض بود و دهها مثال دیگر، و اینکه هر فردی انتقاد کرد نباید او را از دایره خودی بیرون کنیم و با کنار زدنها مشکل حل نخواهد شد، باید به دوستان خود در حزب سیاسی امکان انتقاد آزادانه را بدهیم و فضا را به گونهای سنگین نکنیم که امکان هر نوع انتقادی از دست برود و حتی در یک خانواده هم دیدگاههای سیاسی مختلف وجود دارد و از اینرو منتقدان داخل حزب باعث بالندگی، رشد و ارتقا فکری و سیاسی جامعه میشود. من نسبت به مرحوم آیتالله العظمی محسنی احترام ویژه دارم، اما او را معصوم نمیدانم، و برخی رفتار و کردارشرا قابل نقد میدانم، من در میان رهبران احزاب و سازمانهای سیاسی تشیع در 45 ساله گذشته، مرحوم آیتالله محسنی رهبر شایسته، با سواد از همه و در سیاست زمان شناس و زیرک میدانم، نویشتن بیش از یکصد اثر چاپ شده در امور فقهی، مذهبی، سیاسی… و همچنین تأسیس مجتمع بزرگ علمی، فرهنگی خاتم النبیین(ص)، ایجاد شورای علمای شیعه و راه اندازی شبکه تلویزیون تمدن از دست آوردهای مهم مرحوم آیتالله محسنی هست، استعفای وی از حزب و روی آوردن به فعالیتهای علمی و فرهنگی بیانگر این واقعت است و اما در بسیاری از عملکردها و از جمله عدم شفافیت مالی و مورثی نمودن دست آوردهایش قابل نقد است؛ از اینکه حتی اعضای تیم تشکیلاتش هم سرمایهی حزب را نمیدانند، حرکتیها و خانوادههای شهدا حق دارند بپرسند سرمایههایی که به بهای ایثار مبارزین بی ادعا و خون شهدا به دست آمد در کجاست؟
هرچند برخیها توجیه میکنند که این سرمایهها در ساخت مجتمع بزرگ خاتمالنبین(ص) بکار گرفته شده، اما واقعیت ندارد، من منابع و آمار مصارف آن مجتمع را با جزئیات میدانم که از بودجه دیگری ساخته شده و نه از منابع مالی حزب حرکت اسلامی که در فرصت دیگر بیان خواهد شد و در پایان پیشنهاد دوم خود عرض میکنم که اگر در 45 سال گذشته فضای نقد در احزاب و سازمانهای سیاسی در نظر گرفته میشد، مردم ما امروز در افغانستان این وضعیت نا بسامان را نداشتند. اما در بحث امروز مرور کوتاهی بر آسیب شناسی حزب حرکت اسلامی افغانستان دارم که نظریات خود را در ساختار تشکیلاتی، عوامل شکل گیری و عملکرد این حزب با اختصار آغاز میکنم.
الف) عوامل شکل گیری حرکت اسلامی
پس از کودتاي 7 ثور 1357 خورشیدی همزمان با بقدرت رسیدن احزاب چپی تحت حمایت اتحاد جماهیر شوروی سابق در این کشور، در اثر فشار رژیم وقت، اکثر دانشمندان و مدیران فعال اجتماعی و حتی افراد عادی و دین مدار، دستگیر و بصورت جمعی در زندانهای مخوف شهید شدند و صدها شخصيت ديني، فرهنگي و سياسي براثر فشار و اختناق حاکم بر کشور مجبور به ترک افغانستان گردیدند و پس از مهاجرت شخصیتهای تأثیر کزار به کشور ایران، آیتالله العظمی محسنی توسط بزرگانِ بیوت و هواداران آیات عظام؛ حجت، واعظ و افشار، در صحنهی سیاسی و جهادی علیه اشغالگران به حوزه علمیه قم دعوت شد، در 19حمل 1358 خورشیدی حزب حرکت اسلامی قدم به صحنهی مبارزات سياسي و نظامي کشور گذاشت؛ حزب حرکت اسلامی افغانستان از آغاز تأسیس تا پیروزی جهاد اسلامی، در روند مبارزهي مسلحانه علیه تجاوز بیگانه صدها پایگاه نظامی در 23 ولایت افغانستان که مهمترین مراکز نظامی حرکت اسلامی در قالب شورای عالی جهاد و شورای ولایتی کابل در پایتخت و برخی ولایات دیگر را تشکیل میداد که رسانههای جهان فلمهای مستند از عملیات خطوط مقدم جبهات و صحنههای مبارزاتی چریکی در پایتخت و دیگر مناطق کشور توسط ژورنالیستان خارجی پوشش خبری دادند.
ب) عملكرد حزب حرکت اسلامی
1) جایگاه حرکت اسلامی در جهاد
حزب حرکت اسلامی از همان آغاز سال 1358خورشیدی پس از قیام خودجوش مردمى با آزاد سازی ولسوالی چهاركِنْت مزار شریف، بعداً بزرگان این خِطه و مناطق مختلف شمال و هزارهجات به حركت اسلامى پیوستند و همین طور عملیات چریکی در کابل پایتخت کشور و اطراف آن متمرکز شد که بیش از 2500 چریک این حزب در داخل شهرکابل و در 21 حوزه عملیات مخفى فعالیت داشتند که این امر به شهرت و اعتبار حزب حرکت اسلامی افزود و از جمله شهرت این حزب در گزارش چند خبرنگار مشهور غربی همانند: جان سِمپسون خبرنگار مشهور انگلیسی و سردبیر بخش جهانی بیبیسی، ژیل لیون خبرنگار فرانسوی، دیبید بلژیکی و چند خبرنگار آمریکایی و آلمانی، مخصوصاً گزارش رادیویی و تلویزیونی جان سِمپسون از چریکهای شهری حرکت اسلامی به فرماندهی مرحوم سید حسین انوری طلسم را شکستاند.
2) نقش حرکت اسلامی در عرصهی سیاسى
حرکت اسلامی از نظر مناسبات با دو كشور مهم منطقه و دخیل در قضایاى جهاد افغانستان، یعنی ایران و پاكستان، تا سالهاى اخیرپیروزی مجاهدین متفاوت بود، در دههی شصت با جمهورى اسلامى ایران با بیاعتمادى همراه بود، اما در پایان دههی شصت مناسبات حركت اسلامى با کشور پاكستان عادى بود. پس از پیروزى مجاهدین، مسئولین حزب حرکت اسلامی، همگام با احزاب هفتگانه مقیم پاکستان، از اولین رهبرانى بود كه در 14 ثور 1371 خورشیدی وارد کابل شدند و من نیز به عنوان عضو کمیسیون فرهنگی این کاروان در آن جمع حضور داشتم.
با تشکیل دولت مجاهدین، رهبر حرکت اسلامی به عنوان سخنگوى شوراى رهبرى مجاهدین و چند وزارت و برخى سفارت خانه و ریاستهای مستقل دولتى به این حزب تعلق گرفت و حرکت اسلامی تا سقوط كابل به دست طالبان یكى از شركاى اصلى دولت بود.
اما در دورهی تسلط طالبان به افغانستان، مهمترین انشعاب در حركت اسلامى به رهبرى سترجنرال سیدحسین انورى بوجود آمد و بعد از استعفای مرحوم آیتالله محسنی از رهبری حرکت اسلامی، دو شاخهی حزب به رهبری دکتر سید محمد علی جاوید و سترجنرال سید حسین انوری در بهار 1387خورشیدی دوباره متحد شدند و با عنوان حزب حركت اسلامى، به رهبرى مرحوم انورى، فعالیت خود را ادامه دادند.
3) حرکت اسلامی در دوران مقاومت و پس از اجلاس بن
حرکت اسلامی در دوران مقاومت تا سقوط طالبان در عرصههای سیاسی و نظامی تا دوران حکومت موقت و انتقالی حضور برجسته داشت و بعد از سقوط حاكميت دور اول طالبان و تحولات جديد سياسي در كشور، حركت اسلامي به حيث يك تشكل سياسي در اجلاس بن، تشكيل اداره موّقت و انتقالي، برگزاري لويه جرگه اضطراري، تصویب قانون اساسي، انتخابات رياست جمهوري و پارلماني سهم برجسته داشت.
4) در عرصهی فرهنگی و تبلیغاتی
حرکت اسلامی در عرصهی فرهنگى و تبلیغاتی، همگام با سیاست و به مقتضاى اوضاع خاص جهادى، در بخشهای فرهنگی و تبلیغاتی چهرههای علمی و فرهنگی حوزهوی و دانشگاهی حضور داشتند و بهصورت سازمان یافته از طریق مراکز و انجمنهاى وابسته، همانند انجمن صبح دانش، شرطةالخمیس، شورای روحانیت و گردهماییهای مردمی علاوه بر مأموریت نظامی و سیاسی، از نظر فکری و فرهنگی به ویژه به امر آموزش جوانان توجه جدی داشت؛ مسئول بخش فرهنگی دفتر مرکزی حرکت اسلامی و مدیریت مجله وزین استقامت را مرحوم استاد علی اصغر بشیر «هروی» و سالهای بعد حجتالاسلام والمسلمین سید محمد سالم معلم زاده عهده دار بود. مجله استقامت، از 1358 تا 1369 در قم و هفتهنامهی پیام جهاد از 1366 خورشیدی در پیشاور و سپس در كابل چاپ و منتشر میشد و همین طور ماهنامه فجر امید، پیام سنگر، پیام بانوان، رسالت زن مسلمان، فریاد اسلام و برخی نشرات دیگر در پیشاور و سنگلاخ مربوط شورای ولایتی کابل حرکت اسلامی نیز به نشر میرسید و علاوه بر نشرات چاپی راه اندازی شبکه رادیویی از سوی شورای ولایتی کابل حرکت اسلامی نیز ایجاد گردیده بود و با همهی این دست آوردها، کسانیکه در این راه زحماتی را متحمل شدند از سوی بزرگان حرکت اسلامی بهطور عموم مورد بی مِهری قرار گرفتند.
ج) ساختار تشکیلاتی حزب حرکت اسلامی
حزب حرکت اسلامی افغانستان 19 حمل 1358 خورشیدی در ایران تشکیل شد، در میان احزاب و سازمانهای سیاسی اهل تشیع، این حزب فرا مذهبی و فرا قومی عمل نمود، حضور فرماندهان و نظامیان اهل سنت در صف مجاهدین حرکت اسلامی و قبرستان شهدای حرکت اسلامی در منطقهی سنی نشین پشتو زبان جاجی ولایت پکتیا فرا مذهبی بودن این حزب را میرساند، اما مهمترین اهداف حرکت اسلامی جهاد علیه متجاوزین روسی، برقراری نظام اسلامى و رسمیت مذهب جعفرى در كنار مذهب حنفى و تعدیل نظام ادارى در افغانستان بود.
ساختار تشکیلاتی حرکت اسلامی پس از رهبری که مقام اول حزب بود، شورای مرکزی و شورای اجرائیه مسئولیت قانونگذاری و اجرایی حزب را بر عهده داشتند، از سوی دیگر، در داخل کشور بخاطر اهمیت و گستردگی مسئله جهاد و شرایط خاص نظامی ناشی از اشغال کشور توسط روسها، طرح شورای عالی جهاد به ریاست حجتالاسلام سید محمد هادی «هادی» برای سامان دادن به امور نظامی به اجرا درآمد، چند سال این شورا ادامه فعالیت داد، تا اینکه در اثر شکایات برخی مسئولین نظامی در داخل کشور، 3 مرکز عالی مدیریت امور جهادی، علاوه بر شورای عالی جهاد، شورای عالی مقاومت و شورای عالی ایثار و برای ادارهی هر ولایت، شورای ولایتی ویژهای ایجاد شد و بدین ترتیب، حرکت اسلامی در طول ۵ سال نسبت به سایر احزاب سیاسی شیعی، به یک حزب سازمان یافته درآمد که مهمترین بخشهای آن رهبری مطابق اساسنامه حزب، باید مجتهد باشد و بالاترین مرجع حزب به شمار میرفت، شورای مرکزی بعد از رهبر بالاترین مقام ذیصلاح در حرکت اسلامی بود، شورای اجرایی امور اجرایی حزب را در دست داشت و همینطور دیگر نهادها که به صورت گسترده فعالیت داشت.
د) عوامل انشعابات در حزب حرکت اسلامی
حزب حرکت اسلامی به دلایل مختلف از جمله عدم مدیریت رهبری آن، نقاط ضعف نیز داشت که مهمترین آن تک روی و انحصار طلبی رهبریت حزب بود، آیتالله العظمی محسنی در تصمیم گیریهای تشکیلاتی با اعضای موثر و مرکزی این حزب مشوره نمیکرد، شفافیت مالی حزب، اختلاف پیروان خویی و خمینی بنام موافقین و مخالفین ولایت فقیه، مخصوصاً مورد اخیر باعث شد که جمهوری اسلامی ایران بعضی احزاب و سازمانهای سیاسی وفاقد پایگاه مردمی را تقویت و آنان نیز از این فرصت استفاده نمودند و با تمویل کشور ایران قدرتمند شدند و حتی با تشکیل حزب وحدت نیز، مخالفین حرکت اسلامی مورد حمایت ایران قرار گرفتند، از یکسو بین رهبر و مسئولین حزب تصمیمگیری واحد وجود نداشت و از سوی دیگر جنگیدن بخش از نظامیان این حزب در هزارهجات با سازمان نصر، پاسداران جهاد، نیروی اسلامی، نهضت اسلامی که موجب تلفات جانی بسیار و خسارات هنفگت مالی شد و سرانجام با تلاشهای صلحجویانه علمای اعزامی از قم در سال ۱۳۶۵ خورشیدی، این درگیریها فروکش کرد و در سالهای بعد کاملاً از بین رفت و همچنان در نخستین روزهای شکل گیری حزب وحدت اسلامی بخاطر برخورد تحکم آمیز رهبری حزب حرکت اسلامی، جمعِ از بزرگان از جمله؛ حجتالاسلام سید رحمت الله مرتضوی از حرکت اسلامی جدا شد و به شورای انقلابی اتفاق اسلامی پیوست و همچنان در سال 1362 خورشیدی آقایان فراهی و سرکاتب و نیز جمعِ دیگر در مناطق مرکزی افغانستان به پاسداران جهاد اسلامی پیوستند؛ در سال 1365 خورشیدی حجتالاسلام سید شاه موسی رضوی مالستانی با انتشار اطلاعیهای تحت عنوان «حرکت نوین» انشعاب نمود و بعد جمع کثیر از شخصیتهای موثر ولایات مختلف از حرکت اسلامی جدا شدند و عدهای از این شخصیتها به حزب وحدت اسلامی پیوستند؛ در سال ۱۳۷۳ خورشیدی دکتر صادق مدبر از حرکت اسلامی کناره گیری کرد و بعدها به نام حزب انسجام ملی افغانستان به طور جداگانه به فعالیت خود ادامه داد، بعد از انشعاب دکتر صادق مدبر، سال 1378 خورشیدی عمدهترین انشعاب توسط سید حسین انوری صورت گرفت؛ پس از استعفای مرحوم آیتالله محسنی در ماه دلو ۱۳۸۳ خورشیدی دو شاخهی حرکت اسلامی توسط حجتالاسلام سید محمدعلی جاوید که نزدیک 3 سال این حزب رهبری میشد، در ماه جوزا 1386 خورشیدی این دوشاخه دوباره متحد شدند و با عنوان حزب حركت اسلامى به رهبرى سترجنرال مرحوم سید حسین انورى، فعالیت خود را ادامه دادند.
هرچند پس از استعفای آیت الله محسنی هواداران حرکت اسلامی به استعفای آیتالله محسنی معترض بودند که جمعِ زیادی را بیسرنوشت و درنهایت پس از آن انشعابات و تیکههای فراوانی در حرکت اسلامی به وجود آمد و این تشکیلات با پیشینهی مبارزاتی که در جامعه اهل تشیع بهطور خاص و در افغانستان بهصورت عام حضور داشت و یکی از احزاب تصمیمگیرنده در قضایای سیاسی افغانستان بود، این حزب سالهای اخیر بهجز شاخهی رهبری مرحوم انوری دیگران به انزوا کشانیده شد.
حرکت اسلامی نیز مانند سایر احزاب و سازمانهای سیاسی از آسیبهای درونی مصئون نماند که غرض آگاهی هواداران حرکت اسلامی لازم به نظر میآید تا برخی عوامل چند پارچگی و انشعابات این حزب را یاد آوری نمایم.
1) عوامل فردی
شکل گیری فراکسیونها و جناح بندی های داخل تشکیلاتی بر پایه رقابتهای فردی برخی مسئولین و مقامات بالای تشکیلات واثرات منفی و نامطلوب آن بر روحیهی سایر مسئولین درجه دوم و فرماندهان جهادی بود که ادامه این رفتار، موریانه وار روح و روان داخلی ساختار تشکیلات را کاویده به مرور زمان موجب فاصلههای عمیق و تقابل جناحهای داخلی شد.
2) عوامل سیاسی و بیرونی
دخالتهای بیرون تشکیلاتی و اتخاذ مواضع حرکت اسلامی در قبال برخی رویدادها و جریانات سیاسی کشور موجب انفصال و در نهایت انشعابات داخلی گردید، از جمله موارد مهم آن از موضع گیری در قبال گروه طالبان در دوران مقاومت براساس دو دیدگاه فقاهتی و نظامی و به تعقیب آن موضع سیاسی که دورههای انتخابات ریاست جمهوری و حمایت از کاندیدان مورد نظر اشخاص صورت گرفته بود.
3) عوامل فکری
اساس و بنیاد فکری جریان حرکت اسلامی افغانستان از آغاز تا امروز بر پایه اسلام مبتنی بر اصول فقه جعفری استوار بوده، افکار ناسیونالیزم قومی که مغایر روحیهی اسلامی است در فکر و اندیشه این جریان جایگاه نداشت، اما با گذشت زمان و تحرکات ناشی از احساسات قومی در سایر ارکان جامعه این ویروس تباه کن آهسته و خزنده در افکار برخی افراد در داخل حرکت اسلامی، توسط مزاری و همکارانش از حزب وحدت هسته گذاری شد و در اثر آن روحیه و افکار وارداتی متاثر از فضای عمومی جامعه به خصوص حلقات افراطی در داخل حرکت اسلامی، از دههی هفتاد با سخنان تحریک آمیز مزاری در کابل به گونهی پنهان شکل گرفت و باعث پیدایش فکرسلطهی قومی در این حزب شد.
4) عدم شفافیت مالی
حرکت اسلامی افغانستان در دورانجهاد سرمایهی هنگفت مالی در اختیار داشت، اما ازآنجایی که شفافیت مالی وجود نداشت که یکی از معضلات بیاطلاعی مسئولین حزب از بودجه و سرمایهگذاریهایی که از آدرس و امکانات این حزب صورت گرفته بود در هالهای از ابهام قرار داشت و مورد مصرف آن نامعلوم و تاکنون کسی حاضر به حسابدهی در این زمینه نبوده و امکانات حزب که از منابع حمایتکنندگان سیاسی، کمکهای هواداران حزب و وجوهات شرعی در اختیار رهبر حزب بود، بعدها بهصورت مورثی در اختیار فرزندان و نوادگانش قرار گرفت، موضوع مالی و اقتصادی به حیث عامل موثر و تعین کننده در سازندگی و تخریب جامعه و احزاب سیاسی و حکومتها میتواند در ایجاد فاصلهها و پیوستن جریانهای اثر گذار باشد، حزب حرکت اسلامی نیز بخاطر عدم شفافیت مالی گرفتار فعل و انفعالات داخلی شد، به عنوان مثال یک مورد از عدم شفافیت مالی که در سال 1378 خورشیدی باعث بزرگترین انشعاب در حرکت اسلامی شد، موضع گیری رهبر و عضویت رئیس نظامی این تشکیلات در مقاومت اول، به نام شورای عالی دفاع از افغانستان بود، مرحوم آیتالله محسنی از سال 1366 تا 1371 خورشیدی که در پاکستان حضور داشت، در اثر تلاشهای مجاهدین، مبلغ سیصد میلیون دلار کمکهای مردمی توسط مهاجرین افغانستان و از دولت پاکستان برای جبهات و خانوادههای شهدا دریافت نموده بود، این مبالغ در بانگهای خارجی نگهداری میشد که امروز در اختیار فرزندان و نوادگانش قرار دارد، یکی از اختلافات مرحوم آیتالله محسنی و مرحوم انوری در جنگ با طالبان همین موضوع بود، پس از بقدرت رسیدن دور اول طالبان، وقتی دولت پاکستان بر آیتالله محسنی فشار آورد، ایشان متوجه شد که پولهای ذخیره شده از دستش میرود در اسلام آباد با نمایندگان طالبان و دولت پاکستان وارد مذاکره شد و در نتیجه مرحوم آیتالله محسنی در یک کنفرانس مطبوعاتی جنگ را حرام اعلام نمود که گزارش آن در روزنامه مشهور پاکستان به نام «نوای وقت» چاپ لاهور منتشر و پولها آزاد شد و در نهایت بزرگترین انشعاب در پیوند با همین موضوع در حرکت اسلامی رُخ داد.
5) عدم تصمیمگیری واحد
علاوه بر استبداد رأی و برخورد تحکمآمیز رهبری حزب حرکت اسلامی، سیاست منفعتخواهی و دو پهلوی برخی مسئولین این حزب نیز باعث بیاعتمادی بزرگان و هواداران متعهد این حزب گردید، امضا میثاق نامهی وحدت توسط نمایندگان با صلاحیت رهبری حزب در داخل افغانستان جهت پیوستن به حزب وحدت به امضا رسید و بعد رهبر و برخی مسئولین حرکت اسلامی از ایران به پاکستان مقیم شدند مصوبات قبلی را نادیده گرفتند و شرایطی را گذاشتند که حتی بعدها نیز عدم تصمیمگیری واحد، حزب حرکت اسلامی را به انزوا کشانید.
هـ) مفکوره بازگرداندن اعتبار دو باره حزب حرکت اسلامی
روند جدایی و انفصال بین مسئولین حرکت اسلامی از سالها بدین سو ادامه یافت و گذشت زمان باعث خستگی و حسرت نیروهای آرمان گرای حرکت اسلامی خواهان بازگرداندن اعتبار دوبارهی آنان شدند و از همين جهت بود كه طرح دیدگاهها و تبادل نظرات مسئولین و مجاهدین محور گفتگوهای همهی محافل عمومی و خصوصی قرار گرفت. پرسشهای از این قبیل ورد زبان عموم گردید که تا کی بزرگان اتحاد نمیکنند؟
تاکی مجاهدین قربانی اختلافات سران حزب باشند و محرومیتها از حقوق سیاسی به دلیل اختلافات و نفاق تیکههای حرکت اسلامی است.
در اتحاد و ادغام تیکههای حزب حرکت اسلامی افغانستان از نیمهی سرطان 1394 خورشیدی بدینسو در سه مرحله تلاش صورت گرفت، پس از امضاء توافق نامه میان تعداد رهبران تیکهها یاد نمودن سوگند، مجدداً با چالش و اختلاف مواجه شدند و من(سید جعفر عادلی حسینی) نیز جزو کسانی بودم که از ابتدای نشستهای مشترک (اصلاحگرایان) با ادغام دو شاخهی انشعاب شدهی حرکت اسلامی(به رهبری انوری و کاظمی) و پس از چهارماه تلاش، آقایان جاوید و هادی نیز به طرح ادغامکنندگان افزوده شد و در مجموع نزدیک هشتماه بهصورت مستمر در جلسات هفتهوار آن شرکت داشتم و شاهد عینی گفتگوهای هیئت مورد نظر؛ محسنی، انوری، جاوید، هادی و کاظمی بودم و پس از ماهها گفتگو این دوره نیز در نیمهی ماه حمل 1395 خورشیدی ناکام ماند و آخرین اقدام مجموعهی به ابتکار جنرالان نظامی و کارمندان ملکی بازنشستهی این حزب که سالها از فعالیت حزبی فاصله گرفته بودند با شعار متحد ساختن تیکههای حرکت اسلامی آغاز و این بار نیز حرکت جنرالان بازنشسته به بنبست و چالش مواجه شد.
هرچند من از ابتدا باور نداشتم که سران تیکههای حزب از امتیازات و قدرت طلبیهای شخصی شان دست بردارند و اما در جلسات شرکت مینمودم که متهم به تخریب کنندگان نشوم، پس از رحلت مرحوم انوری تلاش جهت توافق میان شاخههای انشعاب شده حزب حرکت اسلامی از سر گرفته شد. هرچند قبل از درگذشت مرحوم انوری امید واری بیشتری وجود داشت تا شورای صلح متشکل از حرکتیهای قدیم اقداماتی نمودند و مورد تأیید مرحوم آیتالله محسنی و دیگر بزرگان این تشکیلات سیاسی نیز قرار گرفت و توافق ابتدایی میان آقایان؛ جاوید، انوری، کاظمی و هادی برای اعلان تاریخ کنگره صورت گرفت تا بتوانند تیکههای انشعاب شده را یکجا و یک حزب قدرت مند واحد بوجود آورند.
اما در گذشت مرحوم انوری وقفهای طولانی را بوجود آورد، پس از مدت طولانی مجدداً حرکتیها گفتگو را از سرگرفتند، عدم توافق سران پنج شاخهای حزب حرکت اسلامی و چالشهای داخلی، شورای صلح نتوانستند این تیکهها را مجدداً با هم یکجا نماید و اعتبار گذشتهی این حزب را بازگردانند، هرچند این روند از همان روزهای اول با امید و بیم موافقین و مخالفین همراه بود، و اما در چند ماه اخیر مجموعهی زیر نام «شورای عالی حرکت اسلامی» در فضای مجازی توسط فیسبوک چلانهای این حزب صرفاً در لیست تیکههای حرکت اسلامی افزوده شد، این تیکهها که در فضای حقیقی چندان حضور پررنگ ندارند عبارتند از: عبدالغنی کاظمی، رئیس حزب حرکت اسلامی، سید محمد علی جاوید، رهبر حزب حرکت اسلامی آزاد، سید خلیل الله انوری، رئیس شورای رهبری حزب حرکت اسلامی مردم، ابوالحسن یاسر، رئیس شورای رهبری حزب حرکت متحداسلامی، سید حسین هادی رئیس شورای رهبری حزب حرکت اسلامی ملت، دکتر سید ابراهیم کامل، رئیس شورای رهبری حزب حرکت اسلامی ثبات، سیدمهدی انوری، رئیس شورای رهبری حزب حرکت اسلامی ملی افغانستان هستند.
سخن اخیر را که میخواهم یاد آور شوم، من از بهار 1367 خورشییدی بدینسو در فصول بهار و تابستان به عنوان عضو شوراى تبلیغات حزب حرکت اسلامی افغانستان درقم و به عنوان مبلّغ در امورات فرهنگى به جبهات حومهی پایتخت کشور، همانند: سنگلاخ، میدانشهر، پغمان، شمالی، لوگر… در کنار جهادگران عزتمند افغانستان ايفاى وظیفه نمودم و محرم سال 1368 خورشیدی با افتتاح حسینیهی دهمسکین شمالی و همچنان در 14 ثور سال 1371 خورشیدی به عنوان عضو کمیسیون فرهنگی کاروان بزرگ رهبران احزب جهادی وارد کابل شدم و تا هم اکنون در جزئیات نقاط قوت و ضعف احزاب و سازمانهای سیاسی شیعه بوده و هستم و این صحبتها و دیدگاهم گوشهی از اندوختههای ذهنی من بود، همانطوری که در ابتدا پیشنهاد نمودم، آمادگی دارم تا تفصیلاً احزاب و سازمانهای سیاسی در گروه محدود نقد و آسیب شناسی شود.
با احترام / سید جعفر عادلی حسینی / هامبورک آلمان
لینک صحبت…
تمامی حقوق مادی و معنوی این وبسایت برای جهاد فرهنگی افغانستان محفوظ است و هر گونه کاپی برداری از مطالب این وبگاه با ذکر منبع بلامانع میباشد.