یاد آوری! با توجه به فضائل ماه مبارک رمضان و شب های قدر، مجمع فرهنگی بقیۀ الله(عج) متن یکی از سخنرانی های حجت الاسلام والمسلمین سید جعفرعادلی«حسینی» که شب نوزدهم ماه مبارک رمضان امسال در مدرسه علمیه زینبیه(س) واقع کارته چهار کابل ارائه گردیده بود به شرح زیر منتشر کرده است: ماه رمضان ماه خدا […]
یاد آوری!
با توجه به فضائل ماه مبارک رمضان و شب های قدر، مجمع فرهنگی بقیۀ الله(عج) متن یکی از سخنرانی های حجت الاسلام والمسلمین سید جعفرعادلی«حسینی» که شب نوزدهم ماه مبارک رمضان امسال در مدرسه علمیه زینبیه(س) واقع کارته چهار کابل ارائه گردیده بود به شرح زیر منتشر کرده است:
ماه رمضان ماه خدا و ماهِ شهادت برگزیده ترینِ بندگان پس از رسول خدا(ص) است و در این ماه پر فضیلت، وارستهْ انسانی به لقای معشوق شتافت که در طول شصت و سه سال عمر با برکتش هرگز لحظه ای به دنیا دل نبست و در پاسداری از ارزش های والای اسلام از بدو ولادت تا لحظه شهادت دمی نیاسود.
او قرآن ناطق خداوند بود که در مطلع الفجر لیله القدر با سلام فرشتگان و روح القدس، به اذن پروردگار عروج کرد.
سلام و درود بی پایان خدا و ملائکه و تمام انبیا و اولیا و صالحان و شهدا و بندگان مخلص خدا بر روان خورشیدی اش باد.
در بخش نخست عرائضم نکاتی در عظمت شب قدر و فرصت آشتی با پروردگار را یاد آوری می نمایم و در بخش پایانی در فضائل و عروج امام علی(ع) عرائضی خواهیم داشت. امید است که از این مجلس باید حداکثر استفاده را بنماییم.
شب قدر، فرصت آشتی با خدا
شب قدر که شب نزول قرآن کریم است و با تعابیر بلندی در آیات قرآن کریم معرفی شده است، از فرصت های مبارکی است که انسان به قدر ظرفیت وجود خود و میزان شناختی که از این فرصت دارد، می تواند از آن استفاده کند. شب قد ر، سرور شب ها، شب تمرین تقوا، شب آمرزش، فرصتی برای دعا و نیایش است.
در سوره بقره آمده «شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِیَ أُنزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَبَیِّنَاتٍ مِّنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ»(۱) خود این آیه کفایت می کند برای کسی که بفهمد چه ماهی در پیش است. در یک آیه خدا عظمت این ماه را بیان کرده. به این جهت، این ماهی است که در این ماه قرآن نازل شده. آن هم چه قرآنی؟ وَبَیِّنَاتٍ مِّنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ.
همچنین در سوره قدر می فرماید: « اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ، إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَهِ الْقَدْرِ، وَ ما أَدْراکَ ما لَیْلَهُ الْقَدْرِ، لَیْلَهُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ، تَنَزَّلُ الْمَلائِکَهُ وَ الرُّوحُ فِیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ، سَلامٌ هِیَ حَتَّی مَطْلَعِ الْفَجْرِ».(۲)
شب قدر، شب برکت، رحمت و مغفرت است. از طرفی یکی از مظاهر رحمت و مغفرت الهی، باب توبه و استغفار است که خداوند برای بندگانش گشوده است و این شب از فرصت های مناسب برای بازگشت به سوی خداوند است. هرگاه انسان، اندک تأمّلی در این معنی کند که با نافرمانی چه مزایایی را از دست داده و چه فرجامی در انتظار اوست خود به خود، به فکر بازگشت به سوی خدا و جبران گذشته می افتد و شب قدر بهترین فرصت برای این تأملات و آشتی با خداوند است.
چرا توبه؟
می خواهم با چند مثال کوتاه پاسخ این چرا را حضور تان عرض نمایم.
عزیزان! اعمال و افعال که از طرف خداوند متعال براى بندگان واجب شد دو قسم است یکی عملهایى است که بجا آوردن آن واجب فورى و وقت آن مضیق است و یک نحو عملهایى است که آن موسع و بجا آوردن آن واجب فورى نیست.
مثلا کسی براى شما سلام داد، همان لحظه جواب سلام براى شما واجب و باید جواب سلام را بدهید و تأخیر جایز نیست و یا اینکه کسى آیه سجده واجب قرآن را خواند شما شنیدید و یا خودتان آیه سجده را خواندید واجب است همان ساعت سجده کنید ویا اینکه شما مال کسى را پیدا کردید و صاحبش را هم مى شناسید براى شما واجب فورى است که آن مال را بصاحبش برسانید و اگر بدون عذر نگهدارید مسئول خواهید بود. این قسم واجبات را، واجبات فورى گویند.
امّا آن قسم واجباتى که بجا آوردن آن فورى نیست مانند اینکه مثلاً یک روز بجهت مسافرت یا مرض در ماه مبارک رمضان روزه تان را خوردهاید وقضاى آن را باید بگیرید، تا ماه مبارک رمضان آینده براى شما وقت است که در هر کدام روز خواستید آن قضا را بعمل بیاورید ویا یک روز نذر کرده اید روزه بگیرید یا دو رکعت نماز بخوانید در این موارد هم تا مدتى که منجر به مسامحه نکشد تأخیر جایز است.
در واجبات فورى ممکن است به یک علّت و مانعى تأخیر جایز بوده ویا اصلاً وجوب برداشته شود، مگر دریک واجب فورى که به هیچ وجه تأخیر جایز نبوده و وجوب برداشته نمى شود و آن واجب فورى عبارت است از توبه کردن و بازگشت نمودن بطرف پرور دگار عالم، همان ساعتى که انسان گرفتار گناهى شد باید همان ساعت از آن گناه توبه کند و تأخیر به هیچ عذر جایز نیست و اگر توبه نکرد ظلم بر نفس خود کرده است. «وَمَنْ لَمْ یَتُبْ فَأُلئِکَ هُمُ الظّالِمُونَ»(۳) کسى که توبه نکند پس آنها ستمکارانند. بنابراین تأخیر توبه براى انسان خطراتى دارد و از این لحاظ شارع مقدس توبه را واجب فورى قرار داده است.
خطر اوّل این است که تأخیر توبه باعث سختى توبه است، اگر انسان امروز نتوانست توبه کند فردا بطریق اولى نمى تواند توبه کند اگرچه از حد امکان بیرون نمىرود.
خطردوّم این است که در صورت تأخیر توبه گناه در روحیه انسان تأثیر میکند و روح را مریض و ناخوش میکند همانطوریکه ذایقه شخص مریض لذّت غذاى لذیذ را نمى تواند بچشد همان طور ذائقه روحى از درک لذائذ معنوى محرومند.
خطر سوّم ممکن است پیش از آنکه موفق به توبه بشود از دنیا با بار گناه برود و دچار عذاب اخروى بشود در صوریتکه مى توانیست آن عذاب را با توبه از خود دور کند.
خطر چهارم این است که در اثر اصرار معصیت ممکن است خداى متعال نعمتهاى خود را تغیر بدهد، اَللّهُمَ اغْفِرلِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تُغَیِّرُالنِّعَمَ… یعنى خدایا آن گناهانم را بیامرز که نعمتهارا تغیر میدهد….
صاحب این دعا حضرت امیرالمومنین(ع)، در فرازهایی از آن، از خـدای متـعال در خواسـت بخشش از گناه میکنـد که حکایـت از اثرات وضعـی بعـضی از گناهان دارد.
اَللّهُمَ اغْفِرلِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تُغَیِّرُالنِّعَمَ، پروردگارا! بیامرز آن گناهانی را که نعمت ها را تغییر میدهند (تجاوز) است.
اَللّهُمَ اغْفِرلِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تُورِثُ النِّدَمَ، پروردگارا ! بیامرز آن گناهانی را که موجب پشیمانی است، (قتل ) است.
اَللّهُمَ اغْفِرلِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تُنْزِلُ النِّقَمَ، پروردگارا! بیامرز آن گناهانی را که موجب سرزنش و عقاب میشود، (ظلم ) است.
اَللّهُمَ اغْفِرلِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تَهْتِکُ الْعِصَمَ…، خدایا! بیامرز آن گناهانی را که پردهی عصمتم را میدرد (شرابخواری ) است.
البته ناگفته نماند که خداوند کریم و غفّار است و بنای آمرزش گناهکاران را دارد، امّا
گـر گـدا کاهـل بـود تقصیر صاحبخانه چیست
خطر پنجم این است که بواسطه ترک توبه راه شیطان بر قلب باز تر میشود و براى خود منزل و مأوى میگیرد، آن وقت قلبى که باید مأوى و منزل رحمن بشود، منزل و مأوى شیطان میگردد.
لطف حـق با تـو مـداراها کـند چون که از حد بگذرد رسوا کند
خطر ششم، که بالا ترین خطر است این است که حضرت امام باقر(ع) مى فرماید: «هیچ بنده مؤمن نیست مگر اینکه در قلب او نکته سیاهى خارج مى شود وقتیکه توبه کرد و پشیمان شد این سیاهى برطرف مى شود واگر در گناه خود مبالغه نمود و مداومت کند این نکته سیاهى زیاد میشود تا اینکه آن سفید را مى پوشاند و دراین صورت صاحب همچو قلب بطرف خیر ابدا بازگشت نخواهد کرد».
شب قدر، زمینه مناسب برای انقلاب درونی
همانطوری که گفته شد شب قدر، بهترین فرصت برای آشتی با خدا و بازگشت به سوی او و زمینه مناسبی برای ایجاد انقلاب و تحول درونی در انسان است. کسب بینش درست و صحیح نسبت به خدا، دین، دنیا، معاد و تعمیق ایمان قلبی از پیش نیازهای این انقلاب است که در شب قدر، و ماه مبارک رمضان مهیّا است.
وقتی انسان به تاریخ نگاه می کند، شنیدن آیه از آیات کلام نور بخش الهی برای شخص بنام فضیل ابن عیاض انقلاب درونی ایجاد می کند چه رسد به اینکه در شب های قدر که زمینه مناسب برای انقلاب درونی است ما از این فرصت ها بهرمند نشویم.
چگونه قرآن انقلاب درونی ایجاد می کند؟
گویند فضیل بن عیاض سال ها دزدى و راهزنى مى کرد، با شنیدن کلام الهى منقلب گشته توبه کرد و از زهّاد معروف و مشهور عالم گشت. وقتى هدایت یافته، اداى حقوق نموده و به مکّه رفته بود، در عرفات از او پرسید ند که این مردم را چگونه مىبینى؟ گفت خداوند همه را مى آمرزید، اگر من در میان آنها نبودم، یعنى عدم آمرزش ایشان از من است که از بد ترم.
در کوى ما شکسته دلى مى خرند و بس با زار خود فروشى از آن سوى دیگر است
گویند فضیل معشوقه داشت طبق وعده قبلى شبى از دیوار بالا رفت، از خانه همسایه شخصى با صوت حزین قرآن مى خواند، به این آیه رسید: «أَلَمْ یَأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَن تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ الله وَمَا نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ»(۴) آیا وقت آن نرسیده که دل هاى مؤمنین به ذکر خدا و آنچه از حق نازل شده خاشع شوند؟ همان لحظه گریان و دست بر سر زنان بر گشت و مى گفت چرا، الآن، در مراجعت به کاروان سرا رسید، گوشه استراحت کرد، کاروانى مى خواست بار کند، یکى از ایشان گفت: «فضیل در راه دیده شده فعلاً بار نکنید، وگرنه بار ها به تاراج خواهد رفت، فضیل از شنیدن این سخن گریه کرد و صدا زد که اى برادران فضیل با شما است، دیگر با کسى کارى ندارد، بر خیزید و به سلامت بروید، فضیل بعد از توبه سراغ کسانی را گرفت که آنها توسط وی متضرر شده بودند، آنهاییکه مال تلف نشده بود به خودشان بازگردانید و از صاحبان اموالى که دزدیده بود، به هر وسیله رضایت گرفت، گویند یکى از صاحبان مال یهودى بود، از او نیز حلیّت طلبید، یهودى گفت: در فلان گوشه خانه، زرى پنهان کردهام، آن را بردار و بیاور تا از تو راضى شوم
فضیل رفت زرها را آورد، یهودى گفت: «اشهد ان لااله الاّاللّه وَ اَنَّ محمّدا رسول اللّه» اضافه کرد که من زرى پنهان نکرده بودم، مى خواستم بدانم تو توبه کرده یانه، در کتاب خوانده بودم و از علمای مان نیز شنیده بودم که اگر از امّت محمّد(ص) کسى توبه واقعى کند خاک در دستش طلا گردد.
اگر ما بتاریخ مراجعه کنیم نظیر این داستان در زندگانی پیامبران الهی، پیامبر گرامی اسلام(ص) و خاندان طاهرین آن حضرت، علما و صلحا فراوان داریم که در این جا من فقط به داستان یکی از علمای عامل عصر خودمان اشاره می کنم که او خود مصدر خدمات فراوان در جامعه تاریک و نا بسامان دیروز این کشور گردیده ، داستان و پندهای آموزنده از وی به یادگار مانده است.
آن شخصیت حضرت آیت الله العظمی شهید واعظ(ره) می باشد، به یکی از داستان های وی که باعث هدایت یک راهزن گردیده بود بخاطر کمی وقت فقط اشاره می کنم، تفصیل آن را به کتاب «علامه شهید واعظ(ره) اسوهی تقوا، علم، جهاد و سیاست» اثر نگارنده مراجعه فرمایید. می گویند قربان علی مشهور به قربان دزد درمنطقه وردک، دایمرداد و تیزک کجاب بهسود مردم آن مناطق را به ستوه آورده بودند، در آن عصر آیت الله شهید واعظ(ره) روحانی جوان در منقطه کجاب بهسود مردم را ارشاد و تبلیغ می نمود، بزرگان و متنفذین منطقه به ایشان مراجعه می کند و از حضرت آقا تقاضا می کند تا مردم را از این وضعیتی که قربان دزد ببار آورده نجات دهد، آیت الله شهید واعظ با پند و موعظه پی درپی باعث هدایت قربان دزد می گردد که بعد ایشان مهشور به شیخ قربان علی و از علمای متقی و پرهیزگار می گردد، طبق نقل بزرگان مرحوم حضرت آیت الله العظمی حجت در تشییع جنازه دو شخصیت یکی علامه سید انورشاه صدر ودیگری مرحوم قربان علی از منطقه چنداول تا کارته سخی با پای پیاده جنازه های شان را همرایی و تشییع نمودند. نا گفته نماند که شهید حضرت آیت الله واعظ(ره) در ابعاد مختلف مصدر خدمات دینی و اجتماعی قرار داشت، کتاب خاطرات زندان و یاد از اخلاق اسلامی و همین طور در فقه و اصول، در تدریس و خطابه که اهل منبر وتبلیغ بود، فخر حوزه های علمیه و جامعه اسلامی گردید، امروز کتاب مصباح الاصول وی چشم فرهیختگان حوزات علمیه را روشن نموده و قرآن درس خارج خوانها می باشد.
عزیزان! در گذشته ها که پیرمردان بخاطر دارند، حکام مستبد و ظالم گذشته این سرزمین و برخی متعصبین مذهبی چنان خفقان را ببار آورده بودند که تجلیل از مولی الموحدین علی ابن ابی طالب(ع) و سایر اهل بیت(ع) مخصوصا امام حسین(ع) در زیر زمینی ها برگزار می گردید، اما علمای این سرزمین، در راس مرحوم حضرت آیت الله العظمی حجت کابلی(ره) با سیاست نرمش علم مبارزه با جهل را به دوش گرفته و حقیقت مذهب تشیع را به پیران مذهب محترم اهل سنت معرفی و پایه های اخوت و برادری را در این کشور استحکام بخشید، امروز اگر در راستای احیای برنامه های اهل بیت(ع) قدم هایی برداشته می شود از زحمات تلاش علمای گذشته کشور ما بوده و ما خودمان را مدیون و مرهون خدمات حضرت آیت الله العظمی حجت(ره) و دیگر بزرگان که اکثرا جام شهادت را نوشیدند، همانند حضرت آیات عظام؛ شهید واعظ، شهید افشار، شهید بحر، شهیدشیخ سلطان ترکستانی، علامه شهید بلخی، علامه شهید ناصر، علامه شهید مصباح، علامه شهید عالم و دیگر بزرگان.
امروز با آنکه ما وضعیت گذشته را نداریم در عصر آزادی بیان رهبران امروزی جامعه ما با شخصیت های گذشته قابل مقایسه نیست، دو روز قبل ۳۱ نفر به جرم پاسداری از حریم مردم منطقه در یک حمله نا جوانمردانه در منطقه جلریز کشته می شوند، اما به اصطلاح رهبران این جامعه که به برکت خون شهدای شان به قدرت رسیدند سکوت مرگبار را اختیار نمودند و از برکت همان مردم مظلوم به مقام و نام رسیدند مصلحت اندیشی می نمایند و نمی خواهند مقام شان به خطر بیفتند، میان رهبران امروز و دیروز این سرزمین قابل مقایسه نیست. سروران گرامی سعی کنیم که قدر این جلسات را بدانید که این فرصت ها مفت به من و شما نرسیده در مسیر علما زندان رفتند و خون دل خوردند .
زیرا لیلۀ القدر، شب نزول قرآن و احیای برنامه های اهل بیت(ع) و در چنین شب هایی نزول ملائکه بر امام زمان(عج) است. امشب، شب قرآن و شب اهل بیت(ع) و بفرموده امام رضا(ع) هرکس در مجلسی بنشیند که احیای مکتب ما در آن می شود، دلش نمی میرد آن روزی که دلها می میرد.
عن امام علىبن موسىالرّضا(ع)«مَنْ جَلَسَ مَجْلِسا یُحْیى فیهِ اَمْرُنا لَمْ یَمُتْ قَلْبُهُ یَوْمَ تَمُوت الْقُلُوبُ»(۵) یعنی هر کس در مجلسى بنشیند که احیاى مکتب ما، در آن مىشود دلش نمىمیرد آن روز که دلهامىمیرند!
از جمله بالا بخوبى روشن مىشود که وظیفه حتمى پیروان اهل بیت(ع) این است که درجلسات خود برنامه هاى آنها را احیاء کنند، مکتب شان را بشناسند، روح سخنان شان را دریابند، به تعلیمات آنان آشنا شوند و مجلس آنها مجلس سازندگى و آمادگى و حیات زندگى باشد نه جلسه سرگرمى و تنها حاجت طلبى و به دردها و خواستهاى شخصى اندیشیدن، و مسائل انسانى و اجتماعى و عقیدتى را نادیده گرفتن، چنین مجلسى موجب زنده شدن دلها و بیدارى افکار است.
از آنجاییکه امیرالمومنین(ع) که امشب، شب ضربت خوردن و عروج آن حضرت می باشد، به اعتراف تمامی پیروان مذاهب اسلامی پس از پیامبر گرامی اسلام(ص) دومین شخصیت مورد احترام مسلمانان است. از مردان اولین کسی که حتی قبل از بلوغ در ده سالگی به پیامبراسلام(ص) ایمان آورد، امام علی(ع) بود و از زنان حضرت خدیجه(س) به همین دلیل است که اهل سنت وقتی بنام آن حضرت می رسند کلمه کرم الله وجهه را ذکر می کنند و اما در باره سایر صحابه رضی الله عنه می گویند، اینکه چرا اهل سنت در باره حضرت علی(ع) می گویند: کرم الله وجهه؟ تا جایی که وقت اجازه می دهد پاسخ اجمالی حضور تان را دارم.
یکی از افتخارات بی نظیری که برای حضرت علی(ع) در تاریخ ثبت شده است پیشگامی او در اسلام و ایمان بود، او که در خانه کعبه تولّد یافت و در خانه وحی و دامان معلّم بشریت پرورش یافت، پیش از آنکه عبادت بت ها را بیاموزد پرستش خدای یگانه را از محمد(ص) آموخت و در سنّ ده سالگی اسلام دیرینه خود را اظهار نمود.
حضرت از همان دوران کودکی به خانه رسول خدا(ص) راه یافت و در دامن مربّی بشریت تربیت شد و از نورانیت و معنویت و خداپرستی آن رهبر بزرگ اسلام بهره کامل گرفت و درس خداشناسی آموخت از این رو لحظه ای به شرک و بت پرستی نیالود برخلاف صحابه دیگر رسول خدا(ص) که اول بت پرست بودند و بعد مسلمان شدند از این رو بسیاری از بزرگان و صحابه بر این حقیقت که علی(ع) قبل از اسلام موحّد بوده و ضمیر پاکش لحظه ای به شرک و کفر نیالوده است گواهی داده اند.
از این رو وقتی به کتب اهل سنت مراجعه می کنیم مشاهده می کنیم که برای حضرت علی(ع) غالباً از کلمه کرّم الله وجهه و برای سایر صحابه از کلمه رضی الله عنه و أرضاه استفاده می کنند و علّت آن همان است که ذکر شد یعنی با این کلمه می خواهند بگویند که حضرت علی(ع) از روز اول مسلمان بوده و بر هیچ بتی سجده نکرده است لذا خداوند پیشانی او را مورد کرامت و تکریم خود قرار داده است.
ابن شاذان در این باره می نویسد: علی(ع) اولین کسی است از صحابه که اسلام آورد و برای هیچ بتی سجده نکرد تا اینکه لقب کرّم الله وجهه به او اختصاص یافت.
استاد احمد حسن باقوری وزیر اوقاف مصر می نویسد: اختصاص امام علی(ع) از بین صحابه به کلمه کرّم الله وجهه به جهت آن است که او هرگز بر هیچ بتی سجده نکرده است.
خلاصه کلام اینکه به شهادت تاریخ و نقل صحابه و اعتراف بزرگان اهل سنّت حضرت علی(ع) هیچ گاه بر بتی سجده نکرد و از این رو به او لقب کرم الله وجهه دادند ولی نسبت به خلفا و صحابه دیگر از آنجا که سابقه بت پرستی داشته اند به آنها رضی الله عنه می گویند بدین معنا که شاید خداوند گذشته آنان را مورد عفو و گذشت خود قرار داده و از آنان راضی شود.
کَرَمَ اللّه وَجْهَهُ چرا؟
«کرم اللّه وجهه» خداوند بر مقامش بیفزاید و فقط در باره حضرت على(ع) این جمله را مى گویند، ولى در باره سایر صحابه، جمله «رضى اللّه عنهُ» مى گویند، در این که چرا در شأن حضرت على(ع) چنین مى گویند.
فیلسوف مشهور جلال الدین دوانى (متوفى ۹۰۸ هجرى قمرى) که از علماى بزرگ اهل تسنن بود، مى گوید: این دو جمله در باره حضرت على(ع) به دو علت است.
۱ ـ در میان صحابه تنها امام على(ع) بود که قبل از بلوغ اسلام آورد و هرگز بت پرستى نکرد.
۲ ـ زمانى که فاطمه دختر اسد (مادر حضرت على(ع)) به آن حضرت حامله بود هرگاه محمّدبن عبداللّه(ص) پیامبر آینده را مى دید ناگهان به احترام آن حضرت بر مى خواست و احترام مى کرد.
محمّد(ص) روزى به او گفت: «اى مادر! تو حامله هستى من راضى نیستم براى من این گونه از جا بر خیزى.» فاطمه عرض کرد: «سوگند به خدا هرگاه شما را مى بینم بچه که در رحم دارم به گونه جا به جا مىشود که مرا نا گزیر مى سازد تا از جا بلند شوم.»(۶)
امام علی(ع) قدر، شب قدر
برای امام علی(ع) این مولود کعبه، چه زمانی شایسته تر از شب قدر بود تا جرعه شهادت بنوشد؟ شب قدری که از هزار ماه بهتر است و هر عبادتی در آن با بیش از سی هزار برابر پاداش، روبرو می شود. حال اگر این عبادت، شکوه مندترین عبادت ها یعنی شهادت باشد، و این شهادت، شهادت بهترین بندگان خدا یعنی امام علی(ع) باشد. و در بهترین مکان ها یعنی محراب مسجد کوفه اتفاق افتد، این واقعه چه عظمت شگرفی می یابد؟
تقدیر الهی بر این بود که شهادت حضرت امیر در شبهای قدر اتفاق بیفتد تا گرهای که در عالم تکوین بین ایشان، قرآن و اهلبیت(ع) وجود داشت، در عالم تشریع هم مستحکم شود.
فرصت شب قدر را غنیمت بدانیم
شب قدر فرصتی است زرین و طلایی برای شستشوی آینه دل. این شب بهترین فرصت است تا خوبیها را جایگزین بدیها، صلح و صفا را جایگزین اختلاف و تفرقه، احسان و نیکی را جایگزین ظلم و ستم، احسان به والدین را جایگزین عاق والدین و صله رحم را جایگزین قطع رحم نماییم. نیکو و شایسته است با صدقات قدمی در جهت آبادانی خانه آخرت برداریم و با اعمال نیک و خیر، ثواب دو چندان ببریم.
در شب قدر که شبزندهداری میکنیم، خداوند نام ما را در گروه نیکبختان ثبت میکند و آتش جهنم را بر ما حرام میسازد. آیا توفیقی بالاتر از این هست که آتش جهنم بر ما حرام شود و به خدا نزدیکتر شویم؟
شهادت امام على(ع)
در سحرگاه روز نوزدهم ماه مبارک رمضان سال (۴۰ هجرى) دست کینه ى مرادى بر امیر مؤمنین(ع) دراز شد، زیرا او را در هنگام خواندن نماز صبح در مسجد کوفه با شمشیر بر سر زد .
امام على(ع) از آن ضربه سه روز آزار واذیت مى شد و در این زمان خلافت را به پسرش امام حسن(ع) واگذار کرد .
ودر این سه روز امام على(ع) مشغول ذکر خدا ورضا به قضایش و تسلیم به امرش .
وقتى که شب نوزدهم ماه رمضان شد نماز عشا را خواند وبر یک نان و نمک افطار کرد، سپس به حیاط خانه آمد وبه آسمان نگاه کرد وگفت : به خدا قسم که این همان شبى است که حبیبم رسول خدا به من وعده کرد.
ودر آن شب زیاد مى گفت : انا لله وانا الیه راجعون .
ومى گفت : اللهم بارک لنا فی لقائک .
وقتى که صبح شد و براى نماز به مسجد کوفه رفت، و در رکعت اول بود وبعد از این که سرش را از سجود بالا آورد لعین ابن ملجم اورا با شمشیر بر سرش زد .
در این هنگام امام علی(ع) فرمود: فزت ورب الکعبه، سوگند به خداى کعبه رستگار شدم.
فرزندان حضرت على(ع) بر بالین پدر حاضر بودند و چهره زرد و فرق شکافته او را مى دیدند و گریه مى کردند. امام على(ع) آنان را امر به صبر مى کرد و گاهى خود نیز همراه آنان مى گریست.
آه و گریه جگر سوز آن ها به گونه بود که هرکس مى شنید بى اختیار گریه مى کرد.
امیرمؤمنان(ع) یکا یک آنان را در آغوش مى گرفت و مى بوسید و دعوت به صبر مىکرد. آنگاه نگاه حضرت على(ع) به امام حسین(ع) افتاد که گریه مى کرد، خطاب به او فرمود: «یا اَباعَبْدِاللّهِ اَنْتَ شَهِیدُ هذِهِ الاُْمَّهِ، فَعَلَیْکَ بِتَقْوى اللّهِ وَالصَّبْرِ عَلى بَلائهِ»اى حسین! تو شهید این امّت هستى، بر تو باد تقوى و صبر بر بلا…..
یادی از عصر عاشورا و مظلومیت ابی عبدالله الحسین(ع) حضرت به میدان رفت، جنگ شدید باعث خستگى او شد، آنحضرت براى استراحت و نفس گرفتنکنار میدان ایستاد، چون خستگى و ناتوانى بر او غلبه نموده بود که ناگهان سنگى از سوى دشمن آمد «اِذْ أَتاهُ حَجَرٌ فَوَقَعَ عَلَى جَبْهَهْ»سنگ بر پیشانى آن حضرت خورد که خون از آن جستن کرد «فَأَخَذَ الثَّوْبَ لِیَسْمَعَ الدَّمَ عَنْ جَبْهَه»امام(ع) خواست که با جامه، خون از چهره پاک کند که تیرى سه شعبه و مسموم بر سینه حضرت نشست «اَتاهُ لسَهْمَ مُحَدَّدٌ لَهُ ثَلاثُ شُعَبِ» حضرت تیر را از پس سر بیرون آورد و خون از جاى آن فوران زد «فَثَقَطَ الْحُسَینِ عَنِ الفَرسِ اِلىَ الأَرضِ عَلى هذِه…» «فَقَال بِسمِاللّه و بِاللّه وَ عَلى مِلَّهِ الرَّسولاللّه صلىاللهعلیهوآله…»
یکتا گهر ز صدر زین افتادآویزه عرش بر زمین افتاد افسوس که در واقعه کربلااز خاتم انبیاء نگین افتاد
بلند مرتبه ماهى ز صدر زین افتاد اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد
پی نوشت ها:
تهیه و تنظیم: سید عباس حسینی
تمامی حقوق مادی و معنوی این وبسایت برای جهاد فرهنگی افغانستان محفوظ است و هر گونه کاپی برداری از مطالب این وبگاه با ذکر منبع بلامانع میباشد.