حجت الاسلام والمسلمین سید جعفر عادلی حسینی رییس سازمان جهاد فرهنگی در همزمان با ایام سوگواری سالار شهدا حسین بن علی(ع) و اسارت اهل بیت(ع) در مراسم فاتحه و ختم کلام الله مجید مطرح کرد: «حادثه تلخ و جانکاه جانباختن هموطنان ما در افغانستان در سیلاب بیسابقه تابستانی داغی سنگین بر دل همه نهاد، مومنین […]
حجت الاسلام والمسلمین سید جعفر عادلی حسینی رییس سازمان جهاد فرهنگی در همزمان با ایام سوگواری سالار شهدا حسین بن علی(ع) و اسارت اهل بیت(ع) در مراسم فاتحه و ختم کلام الله مجید مطرح کرد:
«حادثه تلخ و جانکاه جانباختن هموطنان ما در افغانستان در سیلاب بیسابقه تابستانی داغی سنگین بر دل همه نهاد، مومنین آسیب دیدگان و مستمندان را فراموش نکنید.»
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی جهاد فرهنگی، این مراسم قبل از ظهر شنبه 5 سنبله 1401 خورشیدی در شهر اوترزن ایالت شلزویک هالشتاین کشور جرمنی از سوی مداح اهل بیت(ع) سید کاظم حسینی و سید سعید حسینی و دکتر علوی و سایر بستگان مرحومه کربلایی حسینی همسر حجت الاسلام حاج سید عباس امیری حسینی برگزار شده بود، رئیس مجمع فرهنگی بقیۀالله(عج) در ادامه سخنان خویش به ماندگاری قیام امام حسین(ع) پرداخت، دین محوری، حفظ ارزشهای دینی، راه رویش پیامبراسلام(ص) و امام علی(ع) و احیای تمدن اسلامی و تبلیغ اهداف امام حسین(ع) را از عوامل ماندگاری نهضت کربلا خواند.
در ادامه تفصیل سخنرانی استاد عادلی حسینی حضور علاقمندان تقدیم است.
……………………………………………..
مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک / چند روزی قفسی ساختهام از بدنم
من به خود نامدم این جا که به خود باز روم/ آن که آورد مرا باز برد در وطنم
این محفل برگزار است به مناسبت درگذشت مرحوم مغفوره بی بی کربلایی حسینی همسر حاج سید عباس حسینی، مصیبت وارده به فرزندان و تمام بستگان آن مرحومه تسلیت میگویم.
در فرصت موجود پیرامون سه موضوع به اختصار صحبت میکنم:
زندگی پس از مرگ به مناسبت تشکیل این جلسه، وقوع سیلابهای اخیر وکمک مومنانه و به مناسبت ماه محرم و عوامل ماندگاری قیام امام حسین علیه السلام و در پایان ذکر مصیبت میخوانم و ثواب آیات و روایات و ذکر توسل را هدیه میکنم به ارواح اموات حاضرین، مخصوصاً بی بی کربلایی که در ایام سوگواری امام حسین علیه السلام و اسارت خاندان رسالت دار فانی را وداع گفت.
الف) زندگی پس از مرگ
زندگی پس از مرگ که به آن جهان آینده نیز گفته میشود، در این مورد دیدگاههای متفاوت وجود دارد، برخی نظامهای اعتقادی، همچون ادیان ابراهیمی، معتقدند که مردگان پس از مرگ، به مکانی خاص که خدا با قضاوت الهی خود بر پایه عمل یا اعتقادات فرد در طول زندگی تعیین میکند، منتقل میشوند. در مقابل، در سیستمهای اعتقادی بر پایه تناسخ، مانند ادیان هندی، ماهیت ادامه حیات مستقیماً توسط اقدامات فرد در زندگی پایان یافتهاش تعیین میشود.
بدون شک، مرگ یک پدیده همگانی و سنتی از سنتهای لایتغیر الهی میباشد و به فرموده قرآن کریم؛ هر موجود زنده جان در این عالم طعم شیرین و ناگوار آن را میچشند: «كل نفس ذائقة الموت…»[1] به گفتهی شیخ الرئیس بوعلی سینا، مرگ مرحلهی از تکامل انسان است و هجرت نمودن از دنیای محدود به عالم بزرگتر و وسیعتر نابودی نیست و ما را خداوند آفریده و روزی به سوی او بازگشت خواهیم نمود و این وعدهی الهی است: «و کنتم امواتا فاحیاکم ثم یمیتکم ثم یحییکم ثم الیه ترجعون …» [2] ما انسانها در این در دنیا با سپری نمودن سختیها، تحمل مصائب و مشکلات روزی به سوی پروردگارمان بازگشت خواهیم نمود: «وبشرالصابرين الذين إذا أصابتهم مصيبة قالوا إنا لله وإنا إليه راجعون»[3] ما از خداییم و به خدا هم برمیگردیم.
سوال اینجاست که پس هدف از خلقت مرگ و زندگی چیست؟
خداوند در آیه دیگر میفرماید: «الذی خلق الموت و الحیاه لیبلوکم ایکم احسن عملا»[4] یعنی خداوند ما را خلق نموده تا ثابت نماید کی دراین دنیا عمل خوب و کی عمل بد را انجام میدهند. همچنان پیامبر گرامی اسلام(ص) میفرماید: «الدنیا مزرعه الاخره» یعنی دنیا کشتزار آخرت است و هرآنچه که انسان کاشت همان را خواهد دِرو نمود.
این جهان کوهست و فعل ما ندا / سوی ما آید نداها را صدا
چون که بَد کردی بترس امِن مَباش / زان که تُخم است و بِرویانَد خداش
از مکافات عمل غافل مشو / گندم از گندم بروید جو ز جو[5]
چنانچه قرآن کریم ما را راهنمایی فرموده که باید اهل ایمان به دستورات خداوند و دعوت حکیمانهی رسول خدا صادقانه متابعت و اطاعت نمایید زیرا در اطاعت و متابعت انسان از خدا و رسول زندگانی سعادتمند و پیروزی دنیا و رستگاری آخرت وجود دارد: «یاایها الذین امنوا استجیبوا لله و للرسول اذا دعاکم لما یحییکم…»[6]
ب) کمک مومنانه بخاطر وقوع سیلابهای اخیر
مردم افغانستان حدود نیم قرن در مصیبت و با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم کردند، مردم حدود پنجاه سال قبل در فضای آرام زندگی میکردند، اختلاف شهزادگان در دههآنها را وابسته به شرق و غرب ساخت و در نهایت تجاوز روسها به افغانستان و چهارده سال جهاد، حدود دو میلیون شهید و پنج میلیون مهاجر و آواره داشت، پس از خاتمه تجاوز روسها ادامهی جنگهای خانمانسوز باعث خسارت جانی و مالی فروان گردید، سال های اخیر در مسیر اروپا و غرب خیلی از هموطنان ما در مسیر صعب العبور درهها و آبها جان باختند.
اخیراً سیلابهای بی سابقهی تابستانی مردم در ولایات مختلف هزینه گزافی متحمل شدند، علاوه بر اینکه این بلاها عبرتی باشد که سیلاب در تابستان بر سر شهرهای کشور سایه افکنده و مصیبتهایی خلق نمود، برای هریکی از ماهها عبرت باشد، نباید آنها و یا کسانی زیر خط فقر قرار دارند فراموش کنم تجار ملی، افراد عادی ولو مساعدت اندک هم باشد، باید بیاد نیازمندان باشیم، هر روز چند پوند صدقه و نذر را هم ذخیر کنیم و جلسات ختم و فاتحه را کم هزینه نماییم و توجه به نیازمندان شود.
انسان خوشبخت نمیشود اگر برای خوشبختی دیگران نکوشد، باید به دیگران کمک کند و این سنت پسندیده را به دیگران هم بیاموزد و چنانچه پیامبراسلام صلی الله علیه و آله می فرماید: «مَنْ أَصْبَحَ لا یَهْتَمُّ بِأُمورِ الْمُسْلمینَ فَلَیْسَ بِمُسْلِمٍ» در کتاب «کافی» مرحوم کلینی، بخشی با عنوان «بابُ الاهْتِمامِ بِأُمورِ الْمُسْلمین» اولین روایت این باب، نقلی است از امام صادق علیه السلام که از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده که فرمودند: «هر کسی که، صبح کند و اهتمامی به امور مسلمانان نداشته باشد، مسلمان نیست».[7]
به قول سعدی:
بنی آدم اعضای یک پیکرند / که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی بدرد آورد روزگار/ دگر عضوها را نماند قرار
تو کز محنت دیگران بی غمی / نشاید که نامت نهند آدمی
ج) عوامل ماندگاری قیام امام حسین علیه السلام
بعد از شهادت امام حسین علیه السلام امام علی ابن الحسین(ع) كه خود در كربلا شاهد مصائب دردناك حسين(ع) و ياران فداكار او بود، و 23 سال داشت، پس از آن واقعه سوزناك، تا زمانى كه در قيد حيات بود، يعنى مدت 34 سال طبق برخى از روايات، براى پدر و عزيزان خويش، گريه و سوگوارى مى كرد و همین طور سایر ائمه علیهم السلام و این روش هميشگى سائر ائمه(ع) بود كه، هرگاه ماه محرم مى رسيد، پيوسته اندوهناك بودند و خندهاى در چهره آن بزرگواران نبود.
سوال این است که چه چیزی نهضت امام حسین علیه السلام را ماندگار نمود؟
آنچه از مجموعهی آیات و روایات واضح است اینکه اگر کسی با خدا پیوند برقرار کند خداوند حرکت او را جاودانه میکند.
خدامحوری و حفظ دین و زحمات پیامبرگرامی اسلام صلی الله علیه و آله از جمله ویژگیهای مهم امام حسین علیه السلام بود که باعث ماندگار شدن شخصیت و نهضت آن حضرت شد و در غیر آن یزید کمر به نابودی دین بسته بود و چنانچه در شعری دارد:
«لَعِبَتْ هاشِمُ بِالْمُلْکِ فَلاَ / خَبَرٌ جاءَ وَ لاَ وَحْىٌ نَزَلْ
(فرزندان هاشم (رسول خدا) با سلطنت بازى کردند، و در واقع نه خبرى (از سوى خدا) آمده بود و نه وحیى نازل شده!
یعنی دین و حکومت از بازیچههای بنی هاشم بود و اکنون جز افسانهای از آن بر جای نمانده است. نه وحیی نازل شده و نه خبری آمده؛ اما پس از سخنان گهربار و حماسی امام سجّاد علیه السلام و زینب علیهاالسلام یاوههای امویان باطل شد و دین، زندگی جاوید یافت و تمدن اسلامی باقی ماند.
امروز نیز برخیها همان گفته های یزید را نشخوار میکنند که جنگ قبیلهای و قدرت بوده و در برگزاری مراسم سوگواری شبهه ایجاد مینمایند، هرقدر در این راه مصرف شود اهداف امام حسین علیه السلام تعقیب میگردد.
بنی امیه و بارها دست به تخریب قبر مطهر و برخورد با زائران کربلا را داشتند، برای اینکه زائران در حرم آن حضرت دست رسی نداشته باشند و به تخریب قبر و کشت و کار در زمین آنجا دستور دادند و در مرزها کسانی را گماشت که در کمین زائران امام حسین علیه السلام تا زائران کربلا را به قتل برسانند، وقتی نتیجه نداد، سرانجام متوکل عباسی مجبور شد، طی فرمانی زیارت بارگاه امام حسین علیه السلام را به شرط اینکه دست راست زائر را قطع کنند، بازهم در اندک زمانی صف مشتاقان زیارت با وجود این شرط نیز طولانی شد، مسعودی، مورخ بزرگ، در کتاب مروج الذهب مینویسد: «خانمی به قصد زیارت بارگاه امام حسین علیه السلام به مامور ثبت نام مراجعه کرد. به وی تذکر دادند، آیا میدانی که شرط رفتن به زیارت قطع دست است؟
آن زن پاسخ داد: از شرایط آگاهم! متصدی ثبت نام، اسم این خانم را می نویسد. آن گاه به وی دستور میدهد: دستش را برای قطع کردن بیرون بیاورد. آن زن دست چپ خود را بیرون میآورد! مامور می گوید: خانم فرمان خلیفه میگوید، باید دست راست داوطلب زیارت قطع شود. آن زن دست راست خود را از زیر حجاب بیرون آورده و میگوید: این دست را سال گذشته قطع کردید.[8]
در افغانستان نیز زندان و شکنجه و خون دادند و تا مرحم آیت الله حجت با سیاست نرمش تقیه را برداشت و مراسم عزاداری ها از زمینی ها علنی شد، همه مدیون خدمات علمای بزرگ مان همان آیت الله حجت، علامه شهید واعظ و دیگر بزرگان هستیم… حجت الاسلام والمسلمین شیخ محمد اسحاق اخلاقی از علمای معروف جاغوری که عمر طولانی خداوند برایش داده و فعلا در قید هست، در یکی از آثارش به نام هزاره در جریان تاریخ مینویسد: حضرت آیت الله العظمی میرعلی احمد حجت و برادرانش مرحوم علامه سید محمد کاظم بلبل و آیت الله سید جلال شریعت در افغانستان مصدر خدمات فراونی گردیدند و در بخش کتابش داستانی را به نقل از حاجی مرادعلی برادر حاجی نادر ترکمنی این گونه آورده است:
مرحوم حاج مراد علی میگوید من در آوان اول جوانی از ترکمن بکابل آمدم از هیچ چیزی آگاهی نداشتم، شب را در مراد خانی در یک سماواری که گرداننده آن هزاره بود گذاشتانده صبح زود در کنار رود خانه کابل برای وضو رفتم، من بطریقه خود مشغول وضو گرفتن بودم که ناگهان و بدون توجه سیلی محکمی بر صورتم زده شد که جلو چشمم را برق زد، از اثر آن ضربه به زمین خورده و بین آب افتادم و لباسهایم تر شد، هواهم سرد بود آن شخص را گفتم چرا مرا می زنی من چه گناهی دارم در جوابم گفت شیعه کافر این چه وضو است که می گیری، من دیگر چیزی نگفته با همان وضع بطرف سماوار رفتم و قضیه را باسماواری گفتم او در جوابم گفت این جا کابل است، شما باید تقیه کنید من اولین بار بود که کلمه تقیه را شنیدم، سوال کردم تقیه یعنی چه؟
گفت در اینجا مردم شیعه نمیتوانند بصورت علنی بر برنامه های مذهبی خود عمل نمایند، وباید مانند سنی ها وضو بگیرند و مانند آنها نماز بخوانند، مگر در جاییکه آنهانباشند میتوانند آزادانه وضو بگیرند ونماز بخوانند.
آقای اخلاقی مینویسد که حاجی مراد علی میگفت مرحوم آقای حجت بود که چگونه تقیه را برداشت واینک مردم تشیع در همه جا آزادند، مساجد و تکایا دارند و مراسم مذهبی شان را آزادانه برگزار می نمایند.[9]
سالهای اخیر حوادث غمناک مانند حادثهی غم انگیز انفجار در زیارت حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام در جمع عزاداران حسینی در کابل و دیگر حوادث در کابل و ولایات افغانستان رُخ داد؛ ولی وعده الهی است که نور خدا خاموش نمیشود: «يُرِيدُونَ لِيُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ»[10] کافران میخواهند تا نور خدا را به گفتار باطل(و طعن و مسخره) خاموش کنند و البته خدا نور خود را هر چند کافران خوش ندارند کامل و محفوظ خواهد داشت.
امروز برگزاری مراسم سوگواری جهانی شده و بزرگترین راه پیمایی با حضور مسلمانان و پیروان دیگر ادیان در اربعین است.
«قصيده رائيه ابن عرندس حلّى»
حاصل ما زين جهان مِهر و تولاى توست/ بوسه گه ما مدام خاك كف پاى توست
عشق تو شد دين ما مهر تو آيين ما/ تو دانى و روز حشر ز بار سنگين ما
يكى از القاب سيّدالشهدا(ع) عطشان است كما اين تعبير در روايات، زيارتنامه ها و تواريخ در باره آن حضرت آمده است، از جمله در حديث امام محمّد باقر(ع) است: «اِنَّ الْحُسَيْنَ… قُتِلَ مَظْلُوما مَكْرُبا عَطْششانا» به درستى كه حسين مظلوم در حاليكه غصه او را احاطه كرده بود با لب تشنه شهيد شد.
امام سجاد(ع) نيز سال هاى سال، به ياد لب عطشان پدر بزرگوارش گريه مى كرد و اشك مى ريخت هرگاه هنگام افطار، آب و غذا براى آقا مى آوردند تا چشم مبارك به آب و غذا مى افتاد گريه مى كرد و مى فرمود: «قُتِلَ ابنَ رَسُولِ اللّهِ جائعا، قُتِلَ ابنَ رسولِ اللّهِ عَطْشانا»فرزند رسول خداگرسنه وبالب تشنه به شهادت رسيد.
لذا يكى از اشعار جانسوزى كه تا به حال در مصيبت عطش امام حسين(ع) گفته شده قصيده رائيه ابن عرندس حلّى است.
مرحوم حاج شيخ عبدالزّهراكعبى (متوفاى 1393) كه از رجال اهل منبر كربلا بود و مورد توجه حضرت زهرا(س) كه در روز ميلاد آن حضرت به دنيا آمد و در روز شهادت آن حضرت شهيدا از دنيا رفت، از او نقل شده كه روزى وارد صحن حرم سيّد الشهدا(ع) شدم، ديدم شخصى مقابل يكى از حجرههاى صحن مطهرنشسته و دارد كتاب مى فروشد و با من هم سابقه آشنايى داشت وقتى كه چشمش به من افتاد مرا صدا كرد وگفت: فلانى كتابى دارم كه ممكن به درد شما بخورد، اين كتاب در بر دارنده اشعار است و قمت آن هم اين است كه يكبار اشعارش را برايم بخوانى.
مرحوم عبدالزهراء كعبى مى گويد كه من با ديدن اين كتاب گويا گم شدهأم را پيدا كردم، چون مدتها بود كه در جستجوى آن كتاب بودم، او مى گويد: آن كتاب را گرفتم ديدم قصيده ابن عرندس شاعر معروف اهل بيت(ع) است، داخل صحن رو بروى ايوان طلا نشستم مشغول خواندن اشعار و قصيده ابن عرندس شدم، يك وقت ديدم كه سيّد عربى با عظمت و هيبت ملبس به لباس اهل علم كنار ما نشسته و همين طور به اشعارى كه مى خواندم گوش مى داد و اشك مى ريخت با حضور آن سيّد مجلس ما معنويت و روحانيت خاصى پيدا كرد؛ و هر گاه يادم مىآيد منقلب مى شوم، وقتى كه به اين بيت رسيدم: أَيُقْتَلُ ظَمانا حُسَيْنُ بِكَرْبَلا وَ فى كُلِّ عُضْوِ مَنْ أَنا مِلِهِ بَحْرُ يك مرتبه ديدم آن سيّد بزرگوار به شدت گريه مى نمايد و در حالتى كه توجهش به قبر امامحسين(ع) بود و مرتب اين بيت را تكرار مىكرد و مثل زن جوان مرده گريه مى كرد واشك ريخت بعد از اتمام قصيده يك وقت ديدم كه آن سيّد از نظرم غايب شد، به هر طرف كه رفتم آن سيّد را نديدم، بعدا فهميدم كه آن آقا امام زمان(عج) بوده. علامه امينى در جلد هفتم الغدير فرموده بين اصحاب اماميه مشهور است، كه در مجلسى قصيده ابن عرندس خوانده نمىشود، مگر اينكه امام منتظر(عج) در آن مجلس حضور پيدا مى كند.
حالا چون اين اشعار مورد نظر امام زمان(عج) است و هر كجا خوانده شود آقا تشريف فرما مى شوند، لذا براى آنكه نظر آن حضرت، معطوف به مجلس ما بشود، همه بياد مظلومى جدّ بزرگوارش اين اشعار را زمزمه مىكنيم: أَيُقْتَلُ ظَمانا حُسَيْنُ بِكَرْبَلا وَ فى كُلِّ عُضْوِ مَنْ أَنا مِلِهِ بَحْرُ چگونه حسين(ع) در كربلا با لب تشنه شهيد مىشود – در صورتيكه در عضو از انگشتانش دريايى از سر فرازى وجود دارد؟
وَ والدُهُ السّاقى عَلَى الْحَوْضِ فِى غَدٍ وَ فاطمَةُ مَاءُ الْفَراتِ لها مهرُ و با آنكه پدرش على(ع) (ساقى حوض كوثر است) و فرداى قيامت – مردم را از آن آب گوارا سيراب مىكند و آب فرات مهريه مادرش زهرا(س) بود.
فَوا لَهْفَ نَفْسِى لِلْحُسَيْنِ وَ مَاجَنى عَلَيْهِ غَداةَ الطِّف فِى حَرْبِهِ الشِّمْرُ جانم بر حسين(ع) دريغ مىخورد كه در آن روز (واقعه) كربلا- شمر چه جناياتى را در باره او روا داشت.
در اينجا ابن عرنديس اشاره به مصيبت عطش امام حسين(ع) نموده است.
همان مصيبتى كه تمام انبيا(ع) بر آن گريه كردند و جبرئيل براى انبياء(ع) مصيبت عطش امام حسين(ع) را خواند، همه ائمه ما براى مصيبت عطش امامحسين(ع) گريه كردند. خود امام زمان(عج) هم وقتى كه تشريف فرما مىشود براى جدّمظلوم شان مصيبت عطش خواند و مىفرمايند: «ألا يا أهْلَ الْعَالَمِ اِنَّ جَدِّىَ الحُسَيْنَ قَتَلُوهُ عَطْشانا»اى مردم عالم همانا جدّم حسين رابا لب تشنه به شهادت رسانيدند.
زان تشنگان هنوز به عيّوق مى رسد/ فرياد العطش زبيابان كربلا
گزارشگر؛ پایگاه اطلاع رسانی جهاد فرهنگی
[1]. سوره عنکبوت، آیه 57 .
[2]. سوره بقره آیه 28 .
[3]. سوره بقره، آیه 156 .
[4]. سوره ملک، آیه 2 .
[5]. مولانا جلال الدین بلخی .
[6]. سوره انفال، آیه 24 .
[7]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 2، ص 163، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1407ق.
[8] . بحارالانوار، ج 45، ص 394.
[9] . هزاره در جریان تاریخ، ج۲ص۵۴۶ / محمداسحاق اخلاقی .
[10] . سوره صف، آیه 8 .
تمامی حقوق مادی و معنوی این وبسایت برای جهاد فرهنگی افغانستان محفوظ است و هر گونه کاپی برداری از مطالب این وبگاه با ذکر منبع بلامانع میباشد.