میطلبد که رسانههای افغانستان؛ آسیب شناسی شود، رفع نیازها و بررسی چالشها در دست کار اهالی رسانه قرار گیرد و باید به این موارد توجه جدی صورت گیرد و در شرایط کنونی بررسی بحران رسانهها از اولویت برنامههای اهالی رسانه باشد. قبل از آنکه به بحران رسانهها در افغانستان پرداخته شود، به ادامه صحبتهای آقای […]
میطلبد که رسانههای افغانستان؛ آسیب شناسی شود، رفع نیازها و بررسی چالشها در دست کار اهالی رسانه قرار گیرد و باید به این موارد توجه جدی صورت گیرد و در شرایط کنونی بررسی بحران رسانهها از اولویت برنامههای اهالی رسانه باشد.
قبل از آنکه به بحران رسانهها در افغانستان پرداخته شود، به ادامه صحبتهای آقای علوی به پیشینهی تاریخی رسانهها مختصراً اشاره مینمایم و اما مواردی را که آقای علوی بدان پرداختند، من آن را تکرار نمیکنم.
در رابطه با تاریخچهی رسانهها در افغانستان عرض کنم، همانطوری که گفته شد، سال ١٢٥٢ خورشیدی- زمان حکومت امیر شیرعلی خان- را میتوان سال تولد رسانه در افغانستان نامید. در این سال روزنامهای «شمسالنهار»، نخستین روزنامهای بود که در آسمان روزنامهنگاری افغانستان درخشید و مسئولیت این روزنامه را میرزا عبدالعلی خان – رئیس نخستین چاپخانه لیتوگرافی در افغانستان – بر عهده داشت. علاوه بر آن، چند مترجم نیز در این نشریه فعالیت داشتند. اما دوران حکومت حبیبالله خان را دوران شکلگیری مطبوعات نوین در افغانستان نامگذاری کردهاند و دلیل اصلی این نامگذاری را میتوان در انتشار نخستین نشریه مدرن و نوین تاریخ افغانستان «سراجالاخبار» در ۲۲ جدی ۱۲۸۴ خورشیدی به مدیریت مولوی عبدالرئوف در چاپخانه سنگی کابل به چاپ میرسید که در هر ۱۵ روز یکبار منتشر میشد، در این میان محمود طرزی در سراج الاخبار برای اولین بار اندیشههای نوین تجدد طلبانه را منتشر کرد که درا ین دوره بعد از سراج الاخبار نشریات تازهای شکل گرفتند که میتوان به ارشاد النسوان (اولین مجله زنان افغانستان در دوران معاصر) اشاره کرد. همچنان نشریه سراج الاطفال هدیه رایگان و ضمیمه سراج الاخبار بود و به صورت رایگان در اختیار خوانندگان قرار میگرفت و میتوان این نشریه را اولین نشریه اختصاصی کودکان افغانستان دانست که نخستین شمارهاش در تاریخ ۱۵ میزان ۱۲۹۷ خورشیدی ضمیمه و منتشر شد. سراج الاطفال با مدیریت عبدالهادی داوی منتشر میشد و کاملاً مستقل بود و برای کودکان نوشته میشد و بیشتر برای مکاتب/مدرسهها فرستاده میشد. علاوه بر سراج الاطفال در پایان هر سال هم یک کتاب که اکثر آنها نوشته خود محمود طرزی بود، به صورت رایگان توزیع میشد.
در کنار رسانههای چاپی، سال 1318 خورشیدی در عهد امانالله خان اساس کار رادیوی کابل گذاشته شد که ریاست مطبوعات به وجود آمد که به نام خبرگذاري افغانستان معروف به آژانس باختر بود.
در زمان محمد ظاهرشاه دو نشریه از مردم تشیع نیز در کابل منتشر میشد؛ یکی مجله برهان که آیتالله العظمی شهید سید محمد سرور واعظ موسس آن بود و مدیر مسئول این نشریه شهید سید محمد ابراهیم عالمشاهی استاد دانشگاه و از نویسندگانی بود که حقوق بینالمللی عمومی(مجموع دروس در کورس حقوق صدارت به سالهای 1314 و 1313 خورشیدی تدریس نمود)، منشور ملل متحد، اصول محاکمات و مباحث حقوقی و نقد و بررسی قانون اساسی را نیز داشت و اعضای هیئت تحریر مجله برهان نیز شخصیتهای برجسته از علمای دین، اساتید دانشگاه و پیروان مذاهب جعفری و حنفی بودند، این نشریه از مجلههای وزین بود که این مجله در اواخر سلطنت محمد ظاهرشاه در دنیای مطبوعات طلوع نمود، شماره یازدهم آن زیر چاپ بود که داودخان کودتا کرد و تمام نشریات غیر دولتی متوقف شد. هرچند در دههی هشتاد مجله معرفت دینی مربوط شورای علمای شیعه خیلی در محتوا تفاوت داشت؛ نشریهی دیگری که در آن زمان فعالیت داشت، پیام وجدان بود که موسس آن عبدالرئوف خان ترکمنی، دگروال متقاعد دوران محمد ظاهرشاه بود.
در ماه حمل 1357 خورشیدی، زمان ریاست جمهوری سردار محمد داودخان تلويزيون ملی افغانستان شروع به فعالیت نمود و در دوران احزاب چپی 28 اسد 1357 خورشیدی تلویزیون ملی به مناسبت استقلال افغانستان به صورت رسمی افتتاح شد.
در 6 ميزان 1375خورشیدی وقتي طالبان كابل را تصرف كردند و بر پايتخت مسلط شدند. سرانجام پس از 5 سال تمام توقف، انتشار برنامه تلويزيوني پس از سقوط طالبان در اواخر ماه عقرب (26 عقرب 1380) دوباره آغاز به فعاليت نمود.
اما پس از آغاز دههی هشتاد ایستگاه رادیو و تلویزیون و همینطور نشرات چاپی و سایتهای خبری زیادی در افغانستان فعالیت داشتند و تا پیش از به قدرت رسیدن طالبان در افغانستان(1400 خورشیدی/ ۲۰۲۱ میلادی)، بیش از ۱۰۷ کانال تلویزیونی، ۲۸۴ ایستگاه رادیویی، صدها نشریه چاپی و بیش از ۱۸۰۰ وبسایت انترنتی، فعالیت میکردند و گزارشگران بدون مرز، تعداد کل رسانهها در افغانستان قبل از روی کار آمدن طالبان را ۵۴۷ رسانه گفته است. انجمن حمایت از خبرنگاران افغان میگوید تا قبل از سال 1400 خورشیدی(۲۰۲۱ میلادی)، تعداد خبرنگاران زن و مرد در افغانستان حدود ۱۲ هزار نفر بودند، اما حالا «دو سوم» آنها دیگر با رسانهها کار نمیکنند و در سال 1401 خورشیدی(۲۰۲۳ میلادی) اتفاقات و رویدادهای خلاف انتظار برای رسانههای افغانستان بوجود آمد که اهالی رسانهها افغانستان را ترک نمودند، هرچند برخی رسانههای خصوصی در افغانستان همچنان به فعالیت خود ادامه دادند، اخیراً شبکهی دینی تلویزیون تمدن نیز به دلایل مختلف برای چندمین بار دستور مسدود شدن آن از سوی حاکمیت فعلی صادر شد.
چند گپ واضح در مورد رسانهها
سفارتخانههای غربی و دیگر نهادهای بینالمللی صدها رسانه صوتی، تصویری و مکتوب ساختند و صدها میلیون دالر را برای خاموشی فکری ملت افغانستان خرج کردهاند. بر اساس احصائیهها، در دو دههی گذشته ۳۵۷۸ موسسه رسانهای در افغانستان ثبت شده که شامل ۹۷۲ رسانهای صوتی و تصویری، ۹۳۷ موسسه فرهنگی و ۱۶۶۰ رسانهای چاپی مانند روزنامه، مجله، نشریه کتاب و غیره میباشد و به همین ترتیب بیش از 10 هزار کارمند ماهانه از رسانهها معاش بدست میاوردند و بیش از 2000 دانشجو در حال آموزش مسلک ژورنالیزم بودند و بیش از 7000 روزنامه نگار در اتحادیههای ژورنالستان ثبت نام نموده بودند. در دوران جمهوریت شهر کابل بیش از 30 شبکه تلویزیونی و 42 ایستگاه رادیویی وجود داشت و براساس آخرین خبر از وزارت مخابرات در شهر کابل دیگر فرکانس برای رسانههای الکترونیکی باقی نمانده بود.
اما رسانهها در براندازی جمهوریت بی اثر نبود و از جمله برنامههای انتقادی طنزی، از تلویزیونهای پر ببیننده افغانستان همانند طلوع، گاهاً اخلاق رسانهای هم در نظر گرفته نمیشد. از یک سو رسانه به نام آزادی بیان اخلاق رسانهای را رعایت نمیکردند و از جانب دیگر جمهوریت نیز بخاطر حمایت بیرونی برخی رسانهها از تطبیق قانون رسانهها عاجز بودند.
در دوران جمهوریت مدیران رسانهها باید از میان نخبهها و استعدادهای درخشان انتخاب میشدند و اما برعکس در این مدت مدیران از میان گستاخها و بی استعدادهایی که جز اطاعت محض کار دیگری بلد نبودند و از این رو در کنار سایر مشکلات سیاسی، فرهنگی و اقتصادی، باید آسیب شناسی رسانههای مان را در دستور کار قرار دهیم؛ باید از سوی مراکز تحقیقاتی پرونده و عملکرد مدیران روزنامهها، خبرگزاریها، تلویزیونها، رادیوها، سایتها روی میز نقد و بررسی منصفانه قرار گیرد.
منابع تمول اکثر رسانههای خصوصی وابسته به جریانهای سیاسی و به بیرون از مرزها بودند و بخشی از وظیفهی شان، کار برای استخبارات بودند، به طور معمول، باید هر رسانه به گونهای تمویل شود، از سوی دیگر رسانهای ملی نیز افغانستان شمول نیست، با آنکه در قانون رسانههای این کشور آمده است: «راديو تلويزيون ملي افغانستان، رسانهي همگاني متعلق به ملت افغانستان است…» در حالی که چنین نیست، در افغانستان انواع تلویزیونهای دولتی، حزبی، شخصی و آزاد فعالیت داشتند که هر کدام از سوی اشخاص، احزاب و نهادهای خاصی تمویل میشدند. خبرهای تلویزیون ملی کشور، بیشتر جنبهی تشریفاتی و دخالت مقامات حکومتی بود و سایر رسانهها بیشتر بعد انتقادی و حزبی داشت. اما پافشاریها و جدیتهای منابع تمویل رسانهها از بیرون باعث شد که مسیر فعالیت و خط سرخ مطبوعات، تفاوتهای فاحشی داشته باشد.
سید جعفر عادلی حسینی – شمال شرق آلمان
تمامی حقوق مادی و معنوی این وبسایت برای جهاد فرهنگی افغانستان محفوظ است و هر گونه کاپی برداری از مطالب این وبگاه با ذکر منبع بلامانع میباشد.