(شهید منیر احمد شبیر) شهید منیر احمد شبیر فرزند مرحوم شاه حسین، سال ۱۳۳۰ خورشیدی در باغ علیمردان کابل، عقب مسجد ازبکها در یک فامیل متدین و روشنفکر دیده به جهان گشوده و تحصیلات ابتدایی را در مکتب منوچهری و تحصیلات عالی را در اکادمی پولیش کابل به پایان رسانید. پدرش مرحوم شاه حسین در […]
(شهید منیر احمد شبیر)
شهید منیر احمد شبیر فرزند مرحوم شاه حسین، سال ۱۳۳۰ خورشیدی در باغ علیمردان کابل، عقب مسجد ازبکها در یک فامیل متدین و روشنفکر دیده به جهان گشوده و تحصیلات ابتدایی را در مکتب منوچهری و تحصیلات عالی را در اکادمی پولیش کابل به پایان رسانید.
پدرش مرحوم شاه حسین در حالی که در دیوانحرب وزارت دفاع ملی ایفای وظیفه مینمود، از جمله شخصیتهای متنفذ و دینداری بود که در مجالس و محافل دینی پای سخنرانی علمای مطرح آن روز حضور بهم رسانیده و علاقمند بود که فرزندانش نیز با معارف اسلامی آشنا گردد و به همین جهت او در سال ۱۳۴۰ خانه شان را بفروش می رساند و در میرویس میدان منتقل میگردد فرزندش منیر احمد شبیر را شامل مکتب میرویس نموده و پس از فراغت شهید منیراحمدشبیر در اکادمی پولیس شامل میگردد.
دهه چهل را میتوان اوج خیزشهای مردم سالاری خواند که تا حدی تحرک جنبش جوانان روشنفکری را مساعد ساخت. در این مرحله فقر در سراسر کشورو بیکفایتی دولت در ابعاد گوناگون همه را به ستوه آورده بود و از جهت دیگر دموکراسی نیم بند شاهی پیش درآمدی بود که برای تبارز گروههای مختلف سیاسی راستی و چپی تأثیر گذار بود. شهید منیراحمدشبیر در چنین شرایطی بود که از اکادمی پولیش فارغ و منحیث معتمد عمومی آن اداره ایفای وظیفه نموده و مدتی زیادی را در این پست با کمال صداقت و ایمانداری احساس مسئولیت نمود.
پذیرفتن مسئولیت خطیر منیراحمدشبیر، سرانجام با کودتای ننگین ٧ ثور ۱۳۵۷ اتفاق افتاده و او بین سالهای ۱۳۵۸-۱۳۵۷ منحیث قومندان امنیه ولسوالی اشکاشم بدخشان همانند صدها جوان مسلمان دینمدار، توسط حکومت دست نشانده روسی اجبارأبه دور دست ترین منطقه کشورفرستاده میشود، از آنجایی که خلقی ها و پرچمی ها عناصر آگاه و مسلمان چون او را مانعیدر برابر ادامه حاکمیت مخوف شان میدانستند و به گمانه زنی های برخی دوستان و بستگان آن شهید بزرگوار حکومت کمونیستی با ایجاد برنامه از قبل طراحی شده، وی را به بدخشان می فرستد و به گفته برادرش استاد بشیر او را در اجرای وظیفه صادقانه که تعهداسلامی و ارتباط با برادران مسلمان داشت سبب میشود که رژیم وقت در صدد نابودی اش همانند هزاران شهید گمنام دیگر کشور مفقود الاثر نماید.
در این رابطه از سوی خانوادهاش، مخصوصاً برادرمجاهد او استاد بشیراحمد شبیر[۱] که از مدتها قبل با گروهها و مبارزین اسلامی در ارتباط و فعالیت داشتند، پس از کودتای ۷ ثور ۱۳۵۷ بطور مخفی فعالیت شهری را آغاز و بعد از رهایی باردوم از کابل بیرون رفته و در جبهات جهادی به صفوف مجاهدین پیوست، وی تصمیم میگیرد تا مشخصا جهت معلومات در زمینه عازم بدخشان شود ولی متاسفانه با همه تلاشهایی که صورت گرفت اثری از برادرش پیدا نتوانست.[۲]
[۱] . استاد بشیر شبیر، قبل از کودتای ۷ ثور ۱۳۵۷ با مجموعه های مبارز و اسلامی در تماس بوده و اولین بار او در سال ۱۳۵۹ تا اواخر سال ۱۳۶۳ توسط رژیم زندانی و بار دوم از سال ۱۳۶۴ تا ۱۲ دلو ۱۳۶۸ مجددا در محبس پلچرخی فرستاده می شود و در اثر تلاش یکی از احزاب جهادی او با یک پیلوت که پدرش سناتور در حکومت داکتر نجیب بوده در نهر فولاد ولایت میدا ن وردک تبادله و آزاد می گردد.
[۲] . مصاحبۀ نگارنده با استاد بشیراحمد شبیر، سابق مستشار فرهنگی وزارت اطلاعات و فرهنگ جمهوری اسلامی افغانستان در دهلی جدید.
تمامی حقوق مادی و معنوی این وبسایت برای جهاد فرهنگی افغانستان محفوظ است و هر گونه کاپی برداری از مطالب این وبگاه با ذکر منبع بلامانع میباشد.