۞ امام علی (ع) می فرماید:
هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

موقعیت شما : صفحه اصلی » سخنرانی
  • شناسه : 2771
  • ۳۱ ثور ۱۴۰۴ - ۱۲:۲۲
  • 103 بازدید
Adelli hosseni 1
«از مبلغ تا مزاری؛ از اتهام‌سازی تا بهره‌برداری قومی» (احزاب‌شناسی6)

«از مبلغ تا مزاری؛ از اتهام‌سازی تا بهره‌برداری قومی» (احزاب‌شناسی6)

به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی جهاد فرهنگی، عصر شنبه ۳۰ ثور ۱۴۰۴ خورشیدی، ششمین نشست «احزاب‌شناسی» در قالب برنامه‌ی «پارادایم‌های متضاد در افغانستان» در پلتفرم تیک‌تاک برگزار شد. در این نشست، استاد سید جعفر عادلی حسینی، رئیس سازمان جهاد فرهنگی، به دو محور اساسی پرداخت: نخست، بررسی شخصیت حجت‌الاسلام والمسلمین شیخ محمداسماعیل مبلغ و رد اتهامات […]

به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی جهاد فرهنگی، عصر شنبه ۳۰ ثور ۱۴۰۴ خورشیدی، ششمین نشست «احزاب‌شناسی» در قالب برنامه‌ی «پارادایم‌های متضاد در افغانستان» در پلتفرم تیک‌تاک برگزار شد. در این نشست، استاد سید جعفر عادلی حسینی، رئیس سازمان جهاد فرهنگی، به دو محور اساسی پرداخت: نخست، بررسی شخصیت حجت‌الاسلام والمسلمین شیخ محمداسماعیل مبلغ و رد اتهامات واردشده از سوی سازمان نصر با استناد به اسناد مکتوب و دست‌نوشته‌های ایشان، و دوم، مرور حاشیه‌هایی از نشست «سادات‌شناسی» هشتم و تحلیل نقش شبکه‌های اجتماعی در بازتاب و بررسی تاریخ احزاب و جریان‌های فکری افغانستان. وی همچنین از انتشار قریب‌الوقوع کتاب «از مبلغ تا مزاری: تشیع در تله‌ی قوم‌گرایی» خبر داد.

در ششمین برنامه‌ی «پارادایم‌های متضاد در افغانستان»، که به تحلیل عملکرد احزاب چپ‌گرا و راست‌گرا در کشور اختصاص دارد، سخنانم را در دو بخش ارائه می‌کنم.

بخش نخست به معرفی شخصیتی اختصاص دارد که از سوی سران سازمان نصر به وابستگی به مغول‌گرایی و عضویت در یکی از احزاب کمونیستی متهم شده است؛ و بخش دوم به بررسی یکی از حاشیه‌های قابل‌تأمل هشتمین نشست «سادات‌شناسی» خواهد پرداخت.

در بخش نخست، به موضوعی می‌پردازم که در سال‌های اخیر به‌شکل گسترده‌ مطرح شده و آن، استفاده ابزاری از نام و چهره‌ی حجت‌الاسلام والمسلمین شیخ محمداسماعیل مبلغ در مباحث قوم‌گرایانه از سوی برخی جریان‌های افراطی است. متأسفانه، او به نمادی برای تخریب جایگاه سادات تبدیل شده و بارها هدف حملات حساب‌شده قرار گرفته است.

در همین زمینه، پژوهش‌هایی انجام داده‌ام که حاصل آن در قالب کتابی با عنوان «از مبلغ تا مزاری: تشیع در تله‌ی قوم‌گرایی» به‌زودی منتشر خواهد شد. این اثر پژوهشی، مستند و متکی بر منابع معتبر است و تلاش دارد زوایای پنهان این پروژه‌ی تخریبی را روشن سازد.

در سال‌های اخیر، افرادی چون محمدحسین فیاض—که از تاریخ‌نویسان وابسته به جریان موسوم به «مزاری‌پرستان» شناخته می‌شود—ادعا کرده‌اند که یکی از بهترین آثار شیخ مبلغ، جزوه‌ای با عنوان «سیدگرایی» است که در سال ۱۳۵۴ خورشیدی به‌صورت شب‌نامه در کابل منتشر شده بود. اما من دستخط اصلی شیخ مبلغ را یافته‌ام که در آن، این ادعاها به‌صراحت تکذیب شده است.

در کتاب جدیدم، دیدگاه‌های شخص مبلغ و نیز دیدگاه‌های حامیان او با جزئیات ارائه شده‌اند. همچنین، حملاتی که از سوی سران سازمان نصر، به‌ویژه در مجله‌ی مستضعفین علیه او مطرح شده‌اند، بررسی شده‌اند. در آن مجله، مبلغ صراحتاً به عنوان «کمونیست» و «بی‌دین» معرفی شده بود. تمامی اسناد و ارجاعات این مطالب، در کتاب ذکر شده است.

به دلیل محدودیت زمانی، در این برنامه به همه جوانب موضوع نمی‌پردازم، اما به مخاطبان توصیه می‌کنم برای آشنایی با بخش دیگری از ماجرا، به خاطرات شخصی عبدالعلی مزاری مراجعه کنند. این خاطرات توسط حاجی مصطفی محمدی، یازنه‌ی مزاری، گردآوری شده و از سوی مرکز تهیه و نشر آثار مزاری منتشر گردیده است.

از صفحه ۲۰ به بعد، بیش از ده صفحه از این خاطرات به موضوع «محمداسماعیل مبلغ» اختصاص دارد. مزاری در این بخش، با جزئیات به اعزام مبلغ به لبنان و سوریه می‌پردازد و نیز به انتقادات و تخریب‌های شدید علیه او اشاره می‌کند. این روایت‌ها گویای نوعی خصومت عمیق و هدفمند نسبت به مبلغ است.

من در ادامه‌ی این برنامه، بخش‌هایی از این خاطرات را بازخوانی خواهم کرد. اما برای دریافت تحلیل جامع‌تر، مخاطبان را به کتاب خود تحت عنوان «از مبلغ تا مزاری: تشیع در تله‌ی قوم‌گرایی» ارجاع می‌دهم.

«در سال ۱۳۵۶ ایشان [محمد اسماعیل مبلغ] ایران آمد. من هم ایران آمدم. ایران آمدم که مرحوم واحدی‌شان دور مبلغ را گرفته و این طرف و آن طرف می‌برد و صحبت می‌کرد که او را جذب بکند. از جمله کسانی که نظر داشت او را ببینند از مبارزین سرشناس ایران آن وقت، مهندس بازرگان بود. او را دیده بود. مرحوم طالقانی هم زندان بود. بعد تصمیم داشتند که آقای خامنه‌ای [آیت‌الله] را ببینند. طرح ریخته بودند که آقای خامنه‌ای را توسط من ببینند که آقای خامنه‌ای اعتماد بکند و یک‌سری صحبت‌ها را بکند و به نتیجه برسد.

در اینجا بود که این‌ها پیشنهاد کردند که شما بروید و مسئله را حتماً قبول بکنید و به آقای خامنه‌ای بگویید که قبول بکند و با ایشان یک ملاقات بکند. در قم بودند و من هم که آمده بودم، مخفی آمده بودم. از ایران پارسال مرا بیرون کرده بود و با گذرنامه به اسم دیگر آمده بودم که کتاب‌ها و متاع‌های خود را جمع بکنم و یک‌سری کارها را در خارج انجام بدهم. مبلغ به قم آمد. یک جلسه، دو جلسه با مبلغ نشستم. پیش از این با مبلغ آشنایی نداشتم، به اسم می‌شناختم. در جلسه یک‌سری صحبت کردیم از نگاه فکری و مسائل افغانستان. قبلاً هم می‌گفتند که مبلغ از نگاه سیاسی موضع ثابتی ندارد. با ایشان صحبت کردم، دیدم که از نگاه فرهنگی خیلی خوب است، با معلومات است، در مسائل سیاسی ضعف‌هایی دارد. خوب، اینجا چند جلسه نشستیم، صحبت کردیم و تصمیم بر این شد که به مشهد برویم و من وقت بگیرم که با آقای خامنه‌ای صحبت بکند.

من با آقای مبلغ با اتوبوس به سوی مشهد رفتیم. در اتوبوس درباره‌ی نهضت بلخی و حرکاتی که در افغانستان انجام شده بود و ما اطلاع نداشتیم و دوران وکالتش، ۱۸ ساعت در راه بودیم، صحبت کردیم. بچه‌ها سعی داشتند که سابقه‌ی مبلغ به آقای خامنه‌ای گفته نشود. یعنی ایشان سابقه داشت: پرچمی و با شعله‌ای‌ها در رابطه بوده و ستمی فکر می‌کرده و الان هم اسلامی فکر می‌کند. منظور بچه‌ها این بود که سر آقای خامنه‌ای را بقبولانیم و سابقه‌اش گفته نشود و بگوییم که یک دانشمند است، یک چیزی در خارج امکانات به ما کمک کند که نشریه را راه بیندازیم. این‌ها سعی داشتند که پیش از این که جلسه با مبلغ بگذارم، من آقای خامنه‌ای را نبینم. یعنی در جلسه با مبلغ یک‌جا برویم که در جلسه من گفته نتوانم که مبلغ همچو ضعف‌های سابق داشته، روی‌هم‌رفته که گفته نشود.

من هم نظرم این بود که خوب، با آقای خامنه‌ای به‌عنوان شاگرد و رفیق بودیم و من نمی‌خواستم که هیچ‌وقت ما چیزی را از ایشان پنهان بکنیم و ایشان را اغفال بکنم. گفتم باید همه‌ی مسائل و مواضع را بگویم که سابقه‌اش این‌جوری مواضع داشته، مسائل این بوده، الان هم موضعش این است که روشن برخورد بکنیم و فردا مسئله پیش بیاید و خلافش ظاهر شود، آبروی افغانی‌ها و طلبه‌ها تمام می‌شود، درست نیست. لذا از قم گزارش دادند به شبکه‌ای که در مشهد از بچه‌ها بود که مرا تعقیب بکند که من آقای خامنه‌ای را پیشکی نبینم. و از طرف دیگر هم مسئله بود که منزل آقای خامنه‌ای از طرف دولت شدیداً کنترل می‌شد که کی رفت و آمد می‌کند، کی نمی‌کند، کی می‌آید، کی می‌رود؛ این هم مسئله بود. تلفنش که کاملاً کنترل می‌شد. حتی آن روز آقای خامنه‌ای و آقای طبسی به من می‌گفتند: «هوش کنی، هر وقت تلفن می‌زنی، خودت را معرفی نکنی، نگویی که من مزاری هستم، چون تلفن زیر کنترل است. بعد تو را تعقیب می‌کنند، فقط همین‌که صحبت کنی، ما می‌شناسیم از صحبت.» لذا در تلفن‌ها هیچ‌وقت من اسم خود را نمی‌گفتم. خوب، این بچه‌ها مرا تعقیب می‌کردند.

طرح ریختم در مشهد، در کوی طلاب بودیم، که یک رقمی من با آقای خامنه‌ای قرار بگذارم و قبلاً بروم جریان را با ایشان در میان بگذارم و آگاهانه بعد مبلغ را ببیند. هر جا می‌رفتم، این بچه‌های خودِ ما مرا تعقیب می‌کردند.

شهید رضایی بود، حسین‌زاده و این‌ها. تا رفتم حمام، حمام رفتم، بچه‌ها اطمینان کردند که حمام رفتم. از حمام – حمام نکرده – بیرون آمدم، تلفن زدم. اتفاقاً آقای خامنه‌ای پیش از این‌که احوال‌پرسی بکنیم، گفت: «شنیدم که مبلغ آمده.» گفتم: «آری، آمده.» گفت: «می‌شود دید یا نه؟» گفتم: «آری.» گفت: «یک برنامه بچین که مرا ببیند.»

آقای خامنه‌ای در مسئله‌ی افغانستان خیلی پرتلاش بود که یکی از شخصیت‌ها و مبارزاتش را ببیند و کارهایی در افغانستان به وجود بیاورد. گفتم: «ایشان هم اتفاقاً خیلی علاقه دارد که شما را ببیند، منتها مسئله بحث سر این است که مرا از همین خاطر آورده، الان در مشهد است و آمده که شما را ببیند. منتها اینجا دو تا مسئله است: یک مسئله این است که ایشان یک‌سری حرکت‌های قبلاً داشته. من نظرم این بود که شما قبلاً در جریان این حرکت‌هایش قرار بگیرید، با موضعی که این حرکات را داشته، با ایشان برخورد بکنید که به چه نتیجه می‌رسید. و یکی هم مسئله‌ی خطر دولت است که دولت منزل شما را زیر نظر دارد و نمی‌خواهد کسی بیاید. این مسئله چطور می‌شود؟ من هم مخفی آمدم با گذرنامه به اسم بدل، چون در ایران دستگیر شدم، زندان کرد و طرد کرده بود. به آن اسم نبودم. شب‌ها معمولاً بیرون می‌شدم، روزها در اتاق‌های رفیق‌ها بودم. مبلغ هم که یک آدم سرشناس است، در افغانستان مبارزه کرده و مسئله‌ی دولت هم هست.» آقای خامنه‌ای گفت: «مسئله‌ی دولت در این وقت‌ها شل است و آن‌قدر شدت ندارد. دائم خانه‌ها زیر نظر نیست. شما شب یا یک وقت دیگر را قرار بگذارید، بیایید، می‌شود حل کرد. ولی حتمی‌اش هم همین است که شما قبلاً بیایید، بحث بکنیم و موضع‌گیری‌های ایشان را ارزیابی بکنیم.»

گفتم: از طرف دیگر، رفیق‌های ما مرا کنترل می‌کنند که این کار را نکنم. گفت: خوب، شما بگویید که فلان شب مهمان خصوصی هستید و کسی را نیاورید. بیایید اینجا؛ من قرار می‌گذارم.

این برنامه را چیدم و رفتم. آقای خامنه‌ای [آیت‌الله] را دیدم. تمام موضع‌گیری‌های مبلغ را، از ابتدا تا انتها، آنچه اطلاع داشتم، به ایشان گفتم. ولی حالا ادعا می‌کند که اسلامی فکر می‌کند و کتابی هم نوشته با عنوان دین تریاک نیست. این، مقدمه است؛ مفصل آن در نوشته‌ای طولانی آمده که درباره ویژگی‌های مختلف اسلام و نظریات متنوع اسلامی در شرایط اجتماعی، مبارزاتی و اقتصادی کار کرده‌ام. دو سه ساعت صحبت کردیم. آقای خامنه‌ای [آیت‌الله] گفت: تمام چیزهایی را که به عنوان ضعف مبلغ گفتی، من آن‌ها را نقطه قوت او می‌دانم. پرسیدم: چطور؟

گفت: برای این‌که مبلغ، از اول تا آخر، اگر رفته دنبال پرچمی‌ها، یا شعله‌ای‌ها، یا ستمی‌ها، و حالا هم که اسلامی فکر می‌کند، تمام این تلاش‌ها در راستای این بوده که کاری برای مردم بکند و راهی برای نجات آن‌ها بیابد. معمولاً این تپ‌وتلاش و حرکت‌ها نشانگر آن است که این آدم، پرتحرک و انقلابی است؛ فقط در موضع‌گیری‌هایش اشتباه کرده. این، نقطه قوت اوست. اگر کسی از اول تا آخر اهل کار نباشد و مثل سنگ در جایی بنشیند، نه اشتباه فکری می‌کند و نه اشتباه عملی؛ هیچ!

بر خلاف برآوردهایی که برادرها کرده بودند و من از آن نگران بودم، نتیجه برعکس شد و خوب پیش رفت. برادرها می‌گفتند: آقای خامنه‌ای [آیت‌الله] در مسائل، محتاط است و وقتی سابقه مبلغ را بگویی، حاضر نمی‌شود با ما همکاری کند؛ کار خراب می‌شود. ما هم می‌خواهیم با مبلغ و این‌ها کار کنیم؛ پس نباید چیزی گفته شود.

من هم می‌گفتم: اگر من این مسئله را نگویم، ما که دو نفر به هم معتقدیم، فردا که مسئله‌ای پیش بیاید و معلوم شود که سابقه آقای مبلغ چه بوده، مردم نمی‌گذارند ادامه دهیم. وقتی همکاری شروع شود و مبارزه اوج بگیرد، مخالفانی پیدا می‌شوند که مرتب گزارش‌هایی به آقای خامنه‌ای [آیت‌الله] می‌دهند و او هم به من می‌گوید: شما با امانت رفتار نکردید و سابقه مبلغ را به ما نگفتید. وقتی آمدم و مسئله را گفتم، برعکس شد. یعنی آن را نقطه مثبت مبلغ تلقی کرد و گفت: خیلی هم خوب است. قرار گذاشتیم که بعداً مبلغ را با خود بیاورم. رفتم با مبلغ صحبت کردم. گفتم: در آن ملاقات‌هایی که در تهران داشتی، من نبودم. الان با کسی روبه‌رو می‌شوی که با آن‌ها فرق دارد. مثلاً رفتی بازرگان را دیدی. بازرگان یک مبارز لیبرال‌منش ملی است، اما اینکه صددرصد مکتبی و اسلامی فکر کند، نیست. یا با فخرالدین حجازی تماس داشتی. الان اما با آقای خامنه‌ای [آیت‌الله] روبه‌رو می‌شوی؛ از یک سو، فقیهی در حد اجتهاد است و از سوی دیگر، مبارزی با دید وسیع. این مهم است.

تو هم به‌عنوان نماینده‌ای از میان مبارزین افغانی مطرح هستی؛ پس از موضعی قوی برخورد کن. برخلاف آن‌چه در دیدار با برخی مراجع پیش آمد، این‌بار برخوردی جدی و محتوایی داشته باش. معلومات فراوان ارائه کن؛ ایشان تشنه دانستن مسائل افغانستان است. درباره شرایط اجتماعی و سیاسی افغانستان صحبت کن…»

براساس آنچه در خاطرات عبدالعلی مزاری آمده است، می‌توان دو برداشت اساسی از شخصیت و عملکرد محمد اسماعیل مبلغ ارائه کرد:

نخست آن‌که، مبلغ فردی با روحیه‌ای متغیر و بی‌ثبات در مواضع سیاسی و فکری ترسیم شده است؛ به‌گونه‌ای که دیدگاه‌ها و تصمیمات او پیوسته دستخوش تغییر بوده و این ویژگی، نوعی ناپایداری در رفتار سیاسی او را نشان می‌دهد. ازاین‌رو، یکی از ویژگی‌های بارز مبلغ، «دم‌دمی‌مزاجی» اوست؛ صفتی که بیانگر نبودِ ثبات و انسجام فکری در کنش‌های سیاسی‌اش تلقی می‌شود.

دوم آن‌که، مزاری به ارتباطات سیاسی مبلغ با برخی جریان‌های خاص، از جمله آیت‌الله خامنه‌ای، اشاره می‌کند. به گفته او، مبلغ پس از دیدار با آیت‌الله خامنه‌ای تصمیم گرفت در ایران بماند و توافق‌هایی نیز برای راه‌اندازی یک نشریه و سفر به سوریه و لبنان انجام داد. این اقدامات مبلغ نوعی «معامله پنهانی و کم‌اهمیت» با آقای خامنه‌ای است. با این حال، در ادامه، مبلغ توسط سازمان اطلاعات و امنیت ایران (ساواک) در میدان هوایی تهران بازداشت، مدتی زندانی و سپس به افغانستان بازگردانده شد.

 

بخش دوم صحبت‌ها با احترام و ادب:

سخنم را در ششمین برنامه «پارادایم‌های متضاد در افغانستان» که به تحلیل عملکرد احزاب چپ‌گرا و راست‌گرا در کشور اختصاص دارد، با کسب اجازه از همه شرکت‌کنندگان آغاز می‌کنم و در این فرصت مایلم به چند نکته مهم اشاره نمایم:

۱. نقش شبکه‌های اجتماعی:

فضای مجازی و پلتفرم‌های شبکه‌های اجتماعی، اگر به‌درستی به‌کار گرفته شوند، می‌توانند زمینه‌ای مناسب برای تبادل افکار، ترویج علم، معرفی چهره‌های تاریخی، دینی و فرهنگی و آموزش معارف اسلامی و احکام فراهم کنند. اما اگر مورد سوءاستفاده قرار گیرند، به ابزاری خطرناک برای ترویج نفرت، تخریب اخلاق انسانی و جعل واقعیت‌ها تبدیل می‌شوند. مباحثی همچون سادات‌شناسی، شناخت اقوام و شخصیت‌های تاریخی، معرفی احزاب، و نیز ارائه آموزش‌های دینی، باید در اولویت تولید محتوا قرار گیرند تا بتوان فرهنگ‌سازی سالم و سازنده را در این فضا نهادینه ساخت.

۲. ضرورت امانت‌داری در نقل مطالب:

ضروری است که در بازنشر دیدگاه‌ها، به اصول امانت‌داری پایبند باشیم و از تحریف، بزرگ‌نمایی یا انتساب نادرست پرهیز کنیم. متأسفانه پس از هشتمین نشست «سادات‌شناسی»، در همان شب، لایوی در صفحه جناب سید میثم برگزار شد که تا پاسی از شب ادامه یافت و در آن، سخنانی درباره بنده مطرح شد که نادرست، غیرمستند و برخلاف واقع بود. من تمام آن لایو را دنبال کردم و آنچه به من نسبت داده شد، با دیدگاه‌ها و مواضع واقعی‌ام کاملاً در تضاد بود. فیلم نشست و محتوای لایو، هر دو موجود و قابل داوری است. قضاوت صحیح باید مبتنی بر اسناد و شواهد باشد، نه برداشت‌های تحمیلی دیگران.

در پاسخ به جناب سید میثم که مرا متهم به استفاده ابزاری و سیاسی از باورهای مذهبی کرده‌اند، لازم می‌دانم به سوابق فعالیت‌های فرهنگی و مذهبی خود در دهه پایانی نظام جمهوریت اشاره کنم؛ در آن دوران ریاست «مجمع فرهنگی بقیةالله (عج)» را در کابل بر عهده شتم. گفتمان‌ها، سمینارها و همایش‌های متعددی در مناسبت‌های ولادت و شهادت معصومین برگزار کردیم؛ از جمله:

گفتمان غدیر (پیمان برادری و تعهد دینی) در ۱۸ ذی‌الحجه.

گفتمان عاشورا‌پژوهی، همه ساله در آغاز ماه محرم

گفتمان هم‌اندیشی دینی (با موضوعاتی مانند توسل، شفاعت و استغاثه)

گفتمان پیامبر اسلام (ص) به‌عنوان سرچشمه رحمت و اعتدال – میلاد پیامبر اسلام (ص) و امام صادق (ع)

گفتمان مهدویت در مذاهب اسلامی در نیمه شعبان

این برنامه‌ها با حضور علما و فرهیختگان شیعه و سنی و با وجود امکانات محدود برگزار می‌شد، همه بزرگان شاهدند، کاری که حتی شورای علمای شیعه آن را انجام ندادند. همچنین در دوران مسئولیتم در روزنامه دولتی پامیر به‌عنوان مدیر مسئول، مناسبت‌های دینی به‌خوبی پوشش داده می‌شد، ویدیوهای آن در جهاد فرهنگی موجود است. کسانی که امروز ما را متهم به سوءاستفاده می‌کنند، این فعالیت‌ها را نادیده می‌گیرند و یا آگاهانه تحریف می‌کنند.

دوستانی که امروز تاریخ را از زاویه‌ای خاص می‌نگرند، و جنایات مزاری را توجیه و ما را ملامت می‌کنند، آیا عزیزالله شفق بهسودی در مصاحبه چند ماه اخیر از اتهامات ناروایی که به شهید سید مصطفی کاظمی نسبت داده شد، بی‌اطلاع‌اند؟ بیان حقایق را می‌شناسم آیا در مورد نجات کاظمی ودیگران، سرنوشت دردناکی در انتظارش بود. نزدیک بود که سران حزب وحدت به دست همدیگر با بدترین وضع ازبین بروند، متأسفانه حافظه‌ی تاریخی خیلی‌ها آن روزها را از یاد برده‌اند.

آیا بیان حقایق و جناب سید میثم و دوستان ایشان از فجایع غرب کابل، از جمله فاجعه افشار و شکنجه‌های کوتی گانی، و آمارهای تلخ صلیب سرخ در باره جنگ ۲۳ سنبله تا ۵ میزان ۱۳۷۳ که بیش از ۲۹ هزار کشته را گزارش داده‌اند، بی‌اطلاع‌اند؟

چرا این وقایع را نادیده می‌گیرند؟ آیا فراموش کرده‌اند که چگونه طرفداران مزاری، او را در جایگاه پیامبر قرار دادند؟ عزیز رویش در شماره چهارم نشریه «امروز ما» نوشت: «مزاری، پیامبر بی‌جبرئیل که از حراء تاریخ می‌آید!» این بت‌سازی، نه‌تنها تحریف تاریخ بلکه مقابله مستقیم با پیامبر و اهل‌بیت (ع) بود که در شبکه‌های اجتماعی می‌بینید و مزاری را خدا می‌نامند.

با این همه، متأسفانه کسانی که اکنون به نام «بیان حقایق» سخن می‌گویند، این وقایع را یا توجیه می‌کنند و یا از کنار آن به ساده‌گی می‌گذرند، و در عوض، ما را به تحریف متهم می‌کنند. در حالی‌که هدف ما از ابتدا، مقابله با تحریف و ثبت واقعیت‌ها بوده است.

از جوانان خواهش می‌کنم به کسانی که فحاش می‌کند، با فحش پاسخ ندهند، همین شریف وطن دوست در یک کلیپ خود از هزاره‌ها گلایه دارد، واقعیت همین است، این‌ها در بین مومنین جا ندارد، من در مجالس شادی و غم مردم بهسود شرکت می‌کنم، من نمی‌دانستم که این آدم از بهسود است، در یکی از مجالس یکی از اقوامش خیلی ناراحت بود، مخصوصاً از توهین به مرحوم آیت‌الله حجت، او می‌گفت که روح آقای حجت این آدم هتاک را می‌شرماند، اصلاً این‌ها در بین مردم جاه ندارد و شما نباید بخاطر یک جاهل به تمام مردم و حتی بستگان او دشنام دهید و روزی را شاهد خواهی بود که خدا او و امثال او را رسوا می‌کند.

۳. واکنش به تهدیدها و اتهامات شخصی:

آقای حسینی ۳۱۳ در لایوها و پیام‌های شخصی‌اش، تهدیداتی علیه من مطرح کرده و در آخرین پیام، از من خواسته عذرخواهی کنم، بدون آن‌که دلیلی مشخص ارائه دهد. او حتی تهدید کرده که تصاویر بستگان مرا در پلتفرم تیک‌تاک منتشر خواهد کرد. متأسفانه پا را فراتر گذاشته و به شخصیت‌های خوش‌نامی چون مرحوم غلام‌سخی مصباح و فضل‌نبی حیدری – که اکنون در مشهد ایران اقامت دارند و همواره اهل تهجد و مورد احترام علما بوده‌اند – تهمت‌های ناروا و غیراخلاقی وارد کرده است.

این رفتار نه‌تنها دور از شأن انسانی است، بلکه بار اخروی سنگینی نیز دارد. از سوی دیگر پاسخ فحش و اتهام، فحش نیست، من با فحش دادن مخالفین موافق نیستم، در گذشته گاهاً به آقای مقدسی هم می‌گفتم که مزاری را فحش ندهید و او دلایلی را زکر می‌کرد،  که این عمل به مثل کار را من نیست و من به‌کسی فحش نمی‌دهم، من حسینی 313 را خوب می‌شناسم، چند ماه قبل یک‌شبی در لایوی آقای مقدسی سید هاشم هادی، برادر مرحوم آقای هادی آمده بود، این آدم جوگیر شد و خودش را معرفی کرد که برادرکیست و از کجای چنداول، من به احترام و حفظ آبروی برادرش فعلاً نام نمی‌برم، ولی کامنت‌هایش را در صفحه فیسبوک خود می‌گذارم که مردم با تربیت خانوادگی این آدم بیشتر آشنا شوند. حسینی 313 اتهاماتی که به فعالیت‌های دینی و تبلیغی‌ام در 1367 وارد می‌شود، من در همان سال در ماه محرم  مراسم عزاداری در شمالی تبلیغ رفته بودم، از جمله درباره حسینیه باب‌الحوائج در ده‌مسکین شمالی – که در دوران تقیه شیعیان بنا نهاده شد و مردم منطقه با افتخار نام مرا در لوح بنیان‌گذاران آن ثبت کردند – کسی در ماه محرم برای برپایی عزاداری رفته باشد کاملاً بی‌اساس و سخیف‌اند. اگر امروز تهمت می‌زنند، پاسخم تنها یادآوری مظلومیت پیامبر (ص) و اهل‌بیت ایشان است؛ پیامبری که او را جادوگر خواندند و امام علی (ع) را سال‌ها بر منابر لعن کردند. اما حقیقت پایدار ماند.

تروریسم تنها انفجار و خشونت فیزیکی نیست؛ بلکه گاه در کلمات، قضاوت‌ها و توهین به ناموس مردم نهفته است. کسی که به‌جای مناظره و استدلال، به تهدید و افشای تصاویر خانوادگی متوسل می‌شود، نه مردانگی دارد و نه شرافت. این افراد، «تروریست اخلاقی»اند و من آنان را «وندی» و خوار می‌دانم و همین‌ها هستند که تصاویر دختران معصوم، زنان بیگناه را بخاطر اختلاف نظر در شبکه‌های اجتماعی بالا می‌کنند.

در پایان:

از مسئولان رسانه‌ای و خبرنگارانی که در پایان آن لایو حضور داشتند، درخواست می‌کنم که دیدگاه‌ها و مواضع مرا بدون سانسور و تحریف، در رسانه‌های خود بازتاب دهند. یقین دارم که حقیقت، بهترین مدافع خود خواهد بود.

پایگاه اطلاع رسانی جهاد فرهنگی